۱۱ پاسخ

شوهره من میگه من استرس دارم تا تو و بچه سالم برگردین من صدبار سکته زدم
ابجیمم میگه من امادگیشو ندارم فعلا زوده

من از مامانم جدا شدم رفتم برا زایمان گریه کردم

چرا من گریم گرفت رو پسرم دوس داشتم شوهرم کنارم باشه ولی نمیشد😂😂😂😂

من شوهرم نبود پیشم.مامانمم نبود.مادر شوهر و خواهر شوهرم بودن.فقط پشت گوشی بهم گفت نترسیا تو میتونی.دوستت دارم.مواظب خودت باش.همین.خیلی بغض کردم.ولی جلو مادرشوهرمینا نشون ندادم.

من تا حالا تجربه زایمان نداشتم ولی برای سرکلاژ که رفتم اتاق عمل هم شوهرم گریه می‌کرد هم من🤣🤣

من شهر غریب تنها بودم
۲۴ساعت درد کشیدم گریه التماس برام کاری کنید ولی دل اون دانشجوها سنگ بود سیاه
ب طرژ فجیعی زایمان کردم بزورررررررررررررر ۴۰تا بخیه و بخیه های اشتباه
همسرم چند ساعت دنیا اومد پسرم دیدم
و بعدشم خبر پر کشیدن پسرم رو
نمیدونم چیکار کردن

من که وقتی زایمان کردم شوهرم شهرستان بود منم یهویی رفتم کیسه آبم پاره شد وقتی بهش خبر دادم زایمان کردم عکس دخترم رو براش فرستادم اصلا باورش نشد بعدش کلی بهش زنگ میزدن واسه تبریک گفتن تازه آقا باورش شد بهش زنگ زد گفت توواقعا کجایی بعدش میگه اینقدر گریه کردم که پیشت نبودم 🥲

اره من و شوهرم دوتامون گریمون میگیره سری اول ک رفتم برای کلاس های آمادگی زایمان بهم گفت تو برو داخل تا من برم بیرون بعد میام دنبالت نتونستم بغض کردم و گریم گرفت اونم منو دید گریه کرد گفتم نمیخام برم کلاس بریم خونه دیگ اونم نرفت باهام اومد کلاس 😅😅اینا از وابستگی های شدید ب همسرمونه

هنوز بهش فکر نکردم
😅

مامان دیوان کجا میخای زایمان کنی

🤣🤣🤣

سوال های مرتبط

مامان میکائیل مامان میکائیل ۲ ماهگی
دیگه بهم لباس و اینجور چیزا دادن و بردنم بخش زایشگاه واسه بستری
اونروز ت بخش زایشگاه فقط من بستری بودن کسی نبود
موقعی ک بستری شدم هنوز دردام کم بودن
ولی کم کم دردام زیاد شدن ولی بازم قابل تحمل بود
ماما همراه نداشتم یکی از مامااای زایشگاه آوند یکم ورزش بهم گف انجام بدم
بعد معاینهم کرد
لحظه ب لحظه دردام بیشتر می‌شد
یک ساعت بعد اومد معاینهم کرد باز گف ۶ سانتی و کیسه آبم ترکید
آره ساعت ۱ونیم ک بستری شدم تا یکساعت اول دردام قابل تحمل بود
ولی تا ساعت ۸ شب ک زایمان کردم حدود ۷ساعت درد خیلی بدی کشیدم
دردام ب حدی بودن ک خودم رو میزدم موهام رو میکشیدم و جیغ و داد میکردم
منی ک فک نمیکردم جیغ بزنم زایشگاه رو گذاشته بودم رو سرم چون واقعا خیلی دردش واسم سخت بود
فقط گریه میکردم دکتر ک اومد معاینهم کنه گف شدی ۸ سانت دو سامت دیگه داری
اون لحظه جیغ میزدم و میگفتم ولم کنید چی از جونم میخوایین و موهام رو میکشیدم و سیلی میزدم تو صورتم 🥲🥲🥲
دیگه دیدن خیلی درد میکشم ی آمپول زد بهم و گاز اکسیژن
گآز اکسیژن خوب بود دردام کمتر میشد ولی حالت خماری میداد بهم
ادامه .....