۲۰ پاسخ

وسط رابطه بهش بگو خیلی کوچیکه حسش نمیکنم

بنظرم اصلااااا بهش نده تا بگه غلط کردم

و منی که بهش هی میگم شکمم گنده مونده شکمم خط خطی شده منتظرم فقط بگه اره تازندگی رو زهر مارش کنم😂😂انگارخودم مرز دارم بیچاره شش ماهه میگه من عاشق خطا شکمتم نگران نباش شکمت جمع میشه امان از روزی غیر اینوبگه😒
عزیزم ساکت نمون ادبش کن پر رو بگو بچه تو رو دنیا اوردم انگار از اول اینجوری بودم چرا مردا درک ندارن خدایاااا

گلم شوهرمن خیلی شوخیای زیادی داره
یکیش هم از این شوخیا ولی وقتی اینو گفت ؛منم گفتم از خودت خبر نداری چقدر ترسناکی باهم میخندیم
خوشگلم اونموقع باید حرفو تو صورت بگی

خوب شوخی کرده دیگه چراقضییه رو سخت میکنین یعنی شما باشوهرتون شوخی نمیکنین

شوهر منم‌یکبار یک چیزی گفت بعد دوهفته یادم اومد ناراحت شدم بیشعورن

مردا عقلشون قد نامیده چی میگن

مردا فکر نمیکنن و حرف میزنن ..شوخی کرده دیگه محل نذار و سخت نگیر

بدل نگیر مردا بدون فکر هر حرفیو‌میزنن بعدم‌میگن شوخی کردیم‌
نه ک حالا لخت اونا خیلی قشنگه . نزاییده‌همه شکما گنده

شوخی مسخره مرداس به دل نگیر شوهر منم از این شوخی های مسخره میکنه قصدی ندارن به دل نگیر

مردا همینن شوخی خرکی میکنن محل نده بهش

کشش نده
میتونی بهش بگی که حرفت درسته شوخی بوده ولی ناراحتم کرده
متاسفانه بعضیا بلد نیستن شوخی کنن
و فکر نمیکنن به حرفی که میزنن
مطمنم همسرت اصلاااا یه درصد هم فکر نکرده که ممکنه ناراحت بشی
ولی خب بهش بگو اون حرفی که دیشب زدی درسته شوخی بود ولی ناراحتم کرد

باید میگفتی همین طور اگه قصدش شوخی بود میخندید اگه نه که ناراحت میشد

خب شوخی کرده‌ دگ جدی گرفتی تو

بیخیال اصلا به روش نیار اگه به روش آوردی تبدیل میشه به عادت و میخواد هر سری بگه

یه شوخیه خرکی کرده بنظرم بیخیال شو ولی تو خلوتتون باهاش حرف بزن بگو‌من اصلا ایرادی توخودم نمیبینم ک تو‌چیزی بکشی خیلی ناراضیی سمت من نیا خودش ب غلط کردن میوفته

عزیزم باهات شوخی کرده به دل نگیر جنبه داشته باش

سخت نگیر شوخی بیمزه کرده

وای عزیزم حتی به خنده هم که گفته باشه زشته بنظرم این حرف 🫥

شوخی کرده دیگه😛 . توام لخت شوهرتو که جیغ بکش بگو پس من چی میکشمم

سوال های مرتبط

مامان آسد محمد جواد مامان آسد محمد جواد ۱۰ ماهگی
اولین بار تنها بردمش حموم😍😍
خیلی حال کردم که دارم میشورمش و یکم هم آب بازی کرد😍
آخر سر که میخواستیم بیایم بیرون خیلییی گریه کرد از گریه نفسش داشت میرفت و حسابی هول کرده بودم ولی سریع اومدم بیرون‌ و لباس تنش‌ کردم و از گریه زیاد خوابش برد😭😢

شوهرم که همون اول گفت خودت میبریش حموم من هیچ کمکی نمیکنم و ازت بچه رو نمیگیرم،‌منم گفتم‌ باشه‌ خودم و بچه باهم میایم بیرون و‌خودم‌ لباس تنش میکنم و همین کار رو هم کردم، ولی آدمیزاد که نیست میدید بچه‌ داره گریه میکنه حتی نیومد یه‌ پستونک یا شیشه دهنش کنه تا من بتونم راحت تر لباس تنش کنم،فقط خسته نباشه یک‌ دقیقه اومد باهام دعوا کرد که چکارش کردی تو حموم و بچه رو تو حموم اذیتش کردی که گریه کنه فقط گفتم الان داد نزن بچه بیشتر گریه میکنه😑
بچه آب بازی خیلی دوس داره و از آب خوشش میاد و مامانم هم هرسری میبردش حموم داخل حموم ساکت بود ولی وقتی حوله تنش میکرد و میخواست بیاد، بیرون شروع میکرد به گریه کردن و شوهرم هم دیده بود و هم مامانم بهش گفته بود،واقعا نمیدونم با همچنین مردی باید چجوری رفتار کنم؟
فقط دفعه آخرم بود میبرمش حموم یا وقتی رفتیم مشهد پیش مامانم اونوقت میبرمش که حدقا مامانم کمکم کنه
مامان اَهورا مامان اَهورا ۷ ماهگی
مامانا بیاید اومدم باز ناله کنم🙂
از جمعه منو اهورا حالمون خیلی بده سرماخوردیم شدید من بدن درد و سردرد و اینا دارم استخونام دارن متلاشی میشن اهورام بینیش کیپ شده سخت نفس میکشه و بدن درد داره و سرفه میکنه
جمعه ظهر هرچی به شوهرم گفتم منو ببر دکتر نیفتم اهورا گناه داره بچم گفت حالا دکتر چی میده و فلان و منم هرلحظه دردم داشت بیشتر میشد و به خودم میپیچیدم ساعت۴ باباش زنگ زد که اره چرا نیومدی کمکم و دعواش کرد اهورام خیلی گریه میکرد بچم از درد این بلند شد لباساشو پوشید و رفت حالا اهورا دهنش باز کبود شده بوداز گریه و نفس بچم چندثانیه رفت این آقا هم اصلا انگار نه انگار درو باز کرد رفت
منم چون حالم بد بود دوساعت بعدش نتونستم تحمل کنم زنگ زدم یه دوستام اومد رفتیم بیمارستان سرم زدم بعد شوهرم زنگ زد و اومد دنبالمون دیگه نگفت بابا لامصب دکتر چی بهت گفت؟خوبی؟بهترشدی هیچییییی
بعد شبشم مهمونی دعوت بودیم گفت میای بریم گفتم نه خیلی بدن درد دارم گفت پس من میرم🙄و رفت
منم دوستم زنگ زد دید تنهام اومد برام سوپ درست کرد و شوهرم که اومد رفت
دوباره دیروز رفتیم دکتر هم اهورا رو بردم هم خودم دکتر به خودم گفت زیاد پیش بچه نباش چون تو خیلی شدید تر سرماخوردی بعد شوهرم باز اومد گفت من میخوام برم هیئت و رفت از اونجام رفته بود خونه مامانش اینا و بعد اومد
دیروزم ظهر اومده خونه من مامانم خونه بوده مامانم گفت اومد من انقدر حالم بدبود اصلا نفهمیدم اصلا تو اتاق نیومده ببینه من مردم یا زنده ام😢
امروزم رفته خونه مامانش اینا
بنظرتون من توقعم بیجاست؟؟؟؟؟