۶ پاسخ

این روزای سخت رو همه مون داریم باور کن
رادین منم نه روز و نه شب نمیخوابه
کلی کار نکرده دارم که فرصت تحویلش داره تموم میشه و چند روز دیگه مرخصی زایمانمم تموم میشه
چند روزی رفتم خونه مامانم، هم پدرم مریض بود و هم مادرم از جاش تکون نمیتونست بخوره
غصه هام دوچندان شد
چند روز موندم تا اونا بهتر شدن و برگشتم خونه
نمیدونم چکار باید بکنم
ولی میدونم از بچه نباید توقعی داشته باشم
با دعوا کردنم ک کار درست نمیشه، نمیفهمه که بچه
اگه میتونی به استادت ایمیل بزن و شرایط رو توضیح بده و خواهش کن یه تایم دیگه امتحان بدی

پیش گاهی وقتا که عصبی بشیم دلمون بخواد داد بزنیم سرشون ولی خب اونا خیلی کوچیکتر از این حرفان که درک کنن چی میگیم ولی کلی تو دلشون غصه جمع میشه پس همیشه به این فک کن که اون بهت نیاز داره و شیطنت و لجبازیاش بخاطر سن و اتفاقایی که در طول رشدش اتفاق میفته هست

همه مامانا این حس را دارن ماهم آدمیم ربات نیستیم که حالا اشکال نداره دیگه تکرارنکن

اشکال نداره پیش میاد منم دیروز اینجور شدم ولی قول دادم تحت هیچ شرایطی دیگه اینکارونکنم

عزیزم بچه مهمتره از درس هست سعی بیشتر وقت بزاری براش از حالا بچه رو کمبود محبت نده بزرگ بشه اذیت میشه طفلی

منم دیشب هی بچم بیدار میشد عصبی شدم هلش داد که بخوابه سرجاش،قلبم خیلی ناراحته...خاک تو سرم

سوال های مرتبط