۱۱ پاسخ

نگووو
یهو ارومم میخندم همون لحظه ی حرکت کوچیک از شوهرم ببینم قاطی میکنم روش😂😂🤣

من به قدری عصبیم عصبیم که حد نداره بعد میخوام سر کسی خالی نکنم میرم حموم کارم شده روزی چند بار حموم رفتن

خوب میشیم بعد زایمان هممون همینطوریم

من همینطورم به شوهرم امشب میگم تا بیرونی که خوبه میای خونه هم سرت تو گوشیته ویارم افتاده رو اینستا

منم ناراحتم دوست دارم ی جایی برم ک‌هیچ کس ازم خبر نداشته باشه
خانوادمو نبینم
دوماهمم بود ک مامانمو ازدست دادم
مامانی ک همه چیم بود دوست رفیق...
همه چی
الان حس میکنم پشتم‌خالیه هیچکیو ندارم
فقط دلم ب شوهرم خوشه
چون اگر بدبود یا نبودش
واقعا خودکشی میکردم
بابامم نمیکنه بگه بیا این ۲۰
۳۰تومنی واسه سیسمونیت
بچه اولمم هست بعد از ده سال
لباسا کهنه بجه دوستمو گرفتم تن بچم‌کنم
فقط س دست نو شوهرم گرفت
اونم یکی تو بیمارستان
یکی دوتا دیگم اگر بالافرض یکی اومد تنش کنم
ابنقدر میشینم‌گریه میکنم
میگم مامان اگر تو بپدی میذاشتی من لباس کهنه تن بچم کنم؟؟
ب این جهته متنفر شدم از بابام

من زودرنج شدم ولی بروز نمیدم هیچ، آخه من کلا خیلی آروم بودم از قبل

دقیقن عین منی از بس این روزا حالم بده امروز با خودم میگفتم باید یه مشاوره برم وگرنه به یکسال نکشیده پیر شدم

الان هممون داغونیم هوام که بسیار گرمه بدترمون میکنه من سوزش معده و یبوست بیچارم کردهههه اصن اعصاب ندارم چزی نمونده عزیزم به سلامتی زایمان کنی

طبیعه منم اینجور بودم کم مونده طاقت بیار تو میتونی

من از یه ماه پیش اینجور شدم...مامانمم میگه جلو‌خودت بگیر هورمونات ریختن بهم...میگم نمیتونم... بچه ام بیاد دنیا تا چند ماه میرم جایی هیچکدوم ندونید کجام 🤣🤣🤣

جا من باشی چیکار میکنی؟
خانواده شوهر رو مخ گوه

سوال های مرتبط