من داغونم از بجه داری کار خونه داری اشمزی رسیدگی ب بچه بازی با بچه
میگم خدایا کی بزرگ‌شه بسلامتی کلی استرس براش کشیدم تا الان
اونوقت وقتی میبینم یارو بچش اتدازه منه یا کوچوتر باز حاملس هنگ میکنم
ماشالله بتون بخدا
من ک فقط میخام تمرکزم بزارم سر همین بچه و خودم
این ۱۸ماهی ک زایمان کردم نابود شدم
خسته تر از هر روزم
با اینکه خداروشکر زندگیم خوبه

مخصوصا اگه كمك نداشته باشي و يه شوهر كه كمك نميده فقط دخالت ميكنه و دعوات ميكنه ديگه ادم روحش خسته ميشه 😪

آخییییییییییش بالاخره آدمایی دیدم مثه خودم فکر میکنن.من اصلا نمیفهمم اینایی که تو عذابن باز خود خواسته میگن ۳ تا بچه باشه ۴ تا باشه .
من وااااااقعا خسته ام .کی گفته ما زنا به دنیا اومدیم واسه غذاب کشیدن و دغدغه درست کردن واسه خودمون.پس خودمونو روانمونو و جونمون چی

وای منم دارم دیونه میشم از دست همین یه بچه ،موندم بعضیا چجوری شیره به شیره میارن و روحیشون خوبه،من افسردگی گرفتم هرروز دارم گریه میکنم خونمون همیشه به لطف اقا شاهان کثیفه هرچی جمع میکنم تمیز میکنم فایده نداره،دلم میخواد برم یجا فقط سکوت باشه و هیچ مسئولیتی نداشته باشم

مثل منی
من دیگه ب بچه فکر نمی‌کنم

وااای دقیقا منم اصلا دیگ به بچه دیگه ای فکر نمیکنم هیچوقت

اونقدر زود بزرگ میشه که دلت برای این لحظه ها تنگ میشه

ما شیر به شیر ها هم بیشترمون نمیخواستیم ولی یدفه باردار شدیم مثل من الان نوزادم ۶ روزس کم اوردم دیگه😭

من از وقتی به خودم می رسم حالم بهتره . زود به زود میرم آرایشگاه هر ماه لیزر میرم ۱جلسه فیشیال رفتم الان چند وقته روتین پوستی دارم

من بیچاره رو بگی همه این کارا به کنار .درد میگیرنم باید چند روزی یه بار بکشم کاش سر درد نگیرم دخترم شیطونی کنه

چندتا بچه داری