تجربه زایمان


سزارین:۵

دوتا بهیار و همسرم منو انتقال دادن رو تخت پد زیرمو عوض کردن و دردامم شرو‌شده بود برام شیاف گذاشن یکم دردمو انداخ. تو اتاق عمل هم خاسم پمپ‌درد بزارن گفتن نمیشه فک کنم بخاطر قند مختلی ک داشتم. خلاصه من دراز بودم تا اینک اومدن واس ماساژ رحم خیلیییی دردش بد بود داد میزدم فقط. دو‌دفه انجام دادن و‌اسم. دردام با شیاف قابل تحمل بود خداروشکر. تا اینک اخر شب گفتن باید راه برم. فقط لحظه ای ک پاشدم بشینم یکم سخت بود راه رفتن رو خیلی راحت تونسم راه برم بدون کمک و همراهی کسی.بازم میگم بستگی ب آستانه صبرو‌تحمل ادما داره. ولی بنظرم اونقدی ووحشتناک تعریف میکنن بعضیا اونطوری نیس. در کل من راضی بودم با اینک از سزارین بیشتر از طبیعی وحشت داشم خداروشکر خیلی خوب بود
و واس تک تک تون یه زایمان راحت آرزو میکنم
اصلا هم استرس نداشه باشین

به سلامتی عزیزم
دقیقا تنها بديش همون ماساژ که من که حس کردم دارم جون میدم فقط التماس میکردم فشار ندن

خداروشکر الان همه چی رو به راهه فقط بخاطر افت قند رقت دستگاه ؟

وای ماساژ رحم پرستار با ناخن تیزش هم زد یه لحظه بی حال شدم گفتم الان از حال میرم

به سلامتی عزیزم مبارک باشه😍
منم همش میترسم وزن بچه بره بالا نتونم طبیعی زایمان کنم خدا کنه تا اخر ۳۸ هفته زایمان کنم🙏🏻

😍😍😍