۱۴ پاسخ

چقدر صحبتت بهم انرژی مثبت داد. بعضیا فقط میان میترسونن. خوشحالم که برات راحت بوده 🩵

تبریک میگم عزیزم قدم نو رسیدع مبارک

دیدی گفتم ترس نداره خیلییی راحته 😍😍😍

سزارن راحت ترین زایمانه نمیدونم چرا بعضیا میرن 12ساعت زور میزنن که طبیعی بیارن

عزیزم خیلی برات خوشحالم🥹
امیدوارم روزای قشنگیو کنار دلانا جون بگذرونی 🥰😘🧿
واسه منم دعا کن زایمان راحتی داشته باشم🤲

دکترت کی بود عزیزم؟

برگردی عقب بازم سزارین و انتخاب میکنی ؟ من میخام برم سزارین اختیاری میترسم دو دلم

سزارین خیلی خوبه بهترین انتخابه برای خانمها

مبارک باشه گلم دعا کن ماهم راحت زایمان کنیم

خودت و بچه رو با هم از ریکاوری آوردن بیرون؟

مبارک باشه انشاالله که قدمش پر خیر و برکت باشه برات

به سلامتی و دل خوش برگردین خونه عزیزم😍

عزیزم ممنونم که وقت گذاشتی تجربیاتت رو در اختیارمون گذاشتی 😘

سزارین خیلی بهتره من دهانه رحمم باز نمیشد اتاق کناریم یه خانومی بود تو فاز زایمان بود دیگه اینقدر جیغ میکشید من گریه میکردم براش

سلام عزیزم الهی بسلامتی
خداروشکرررر که همچی خوب بود

سوال های مرتبط

مامان 🎀Nilsa🎀 مامان 🎀Nilsa🎀 روزهای ابتدایی تولد
(سزارین پارت ۲)
و تا صداشو شنیدم اونقدر احساساتی شدم با هق هق گریه میکردم دکتر گف فک نمیکردم اینقدر احساساتی باشی گف بسه ضربان قلبت رف بالا ولی من انگار ن انگار گریه هام دست خودم نبود دخترمو اوردن کنار صورتم بوسش کردمو و خدارو شکر میکردم ،دخترمو ک بردن بخش نوزادان گریم تموم شد ،  شکممو ماساژ میدادن ک اونم دردش قابل تحمل بود و اونقدری ک میگفتن وحشتناک نبود  .ساعت ۹ و نیم دادنم بخش ،خلاصه تااینجا خیلی راحت گذاشت برام ( پمپ درد هم داشتم اتاق عمل وصل کردن )
بعد اینکه اثر بی حسی رف دردام شروع میشدن ک با پمپ کنترلش میکردم ، فرداش سوندو کشیدن ک درد اون خیلی بد بود و گفتن پاشو راه برو ، سختترین بخش سزارین اینجا بود برام خیییییلی درد داشتم اولین بار راه رفتنی ،خونریزیمم خیلی زیاد بود ،بعد اینکه پمپ دردم تموم شد دردام شدت گرفتن ک اونم شیاف میدادن خوب میشدم ،دوشب موندم بیمارستان پنجشنبه صب دکتر مرخصم کرد و اومدم خونه مامانم و توضیحات کاملو داد ک بخیه هامو هروز بشورم و تمیز نگهشون دارم ک خدایی نکرده عفونت نکنه .
این بود تجربه من از زایمان سزارین
❤️ ۱۴۰۳/۸/۲۲❤️
مامان لیانا مامان لیانا ۶ ماهگی
سلام مامانا من ۲۱ اردیبهشت زایمان کردم میخوام تجربمو براتون به اشتراک بذارم. صبح رفتم بیمارستان بستری شدم و ساعت ۱ونیم رفتم برای عمل. قبلش برام سوند وصل کردن ک درد نداشت ولی یکم سخته دیگه بلافاصله بردن برا عمل.من بیحسی بودم خیلی میترسیدم ولی واقعا حس قشنگی بود وقتی نی نیمو دیدم. یکم اون لحظه ک بالای دلم فشار دادن تا بچه بیرون بیاد سخت بود بعدشم حالت تهوع گرفتم ک با دارو کنترل کردن. متخصص هوشبری خیلی حواسش بهم بود. درکل عمل اونقدر ک فکر میکردم ترسناک نبود. بعدش بردن ریکاوری که اونجا سردم بود ک بخاطر اثر داروها لرز کردم. خیلی تو ریکاوری بودم چون حالم واقعا بد بود. ریکاوری از عمل خیلی سخت تر گذشت. بعدش بردنم داخل بخش حدود ۵بار شکمم فشار دادن که درد داشت.اخر شب از تخت اومدم پایین که اونم اولش سخت بود حس میکردم هر لحظه بخیه هام باز میشن ولی اونطور نبود.روز بعد هم مرخص شدم. تو خونه ام روزهای اول بعد زایمان خیلی ادم اذیته. کلا حال داغونی داشتم الان خداروشکر بهترم.
برای همه زایمان راحتی رو ارزومندم❤️
مامان آریشاه مامان آریشاه روزهای ابتدایی تولد
مامانا سلام
تجربم از زایمان#سزارین
من سه روزه زایمان کردم خداروشکر حالم خوبه درد دارم ولی واقعا زیاد نیست ک نشه تحمل کرد
خب رفتم بیمارستان ساعت ۸ صبح کارامو انجام دادن و آماده اتاق عملم کردن ک شد ساعت ۱۱
بخوام بگم مزخرف ترین کار تو عمل همین گذاشتن سونده
درد نداش ولس حس سوزش بدی داشت ک اونم زود برطرف شد
استرس نداشتم خداروشکر
وقتی رفتم تو اتاق عمل نشستم رو تخت آمپول بی حسی رو تزریق کردن ک واقعا بنظرم اصلا درد نداشت
ب محص اینکه آمپول زدن شاید ۱ دقیقه طول نکشید ک از کمر ب پایین حس داغی داشتم و ب شدت پاهام سنگین شدن
خداروشکر اونقدر دکترم فرز و زرنگ بود ک فک کنم از برش زدن تا دنیا اومدن نی نیم ۵ دیقع طول کشید. نی نیم دنیا اومد و صداشو شنیدم حس فوق‌العاده ای بود بعد اینکه مشغول بخیه بودن یه مامایی اومد و تماس پوستی با نی نیم ایجاد کرد و نی نی رو شیر دادم ‌.وقتی اومدم بخش ب غیر از احساس سنگینی روی پاهام حس دیگه ای نداشتم یکم گیج بودم .
وقتی حسم برگشت کم کم آماده راه رفتن شدم
اولین راه رفتن از بقیع راه رفتنا دردناک تر بود ولی هر چه راه بری بهتر و بهتر میشی
دردام ک شروع شد با شیاف قابل تحمل بود و من از پمپ درد استفاده نکردم
دیگه خلاصه اگ برگردم بازم ممنون سزارین رو انتخاب میکنم چون واقعا راضی بودم حتی از اون چیزی ک فک میکردم خیلی راحت تر بود
حالا ببخشید اگ من کامل توضیح ندادم😂 اگ سوال داشتین بپرسین تا بتونم بیشتر راهنماییتون کنم😂
راستی من تو ۳۸ هفته و ۲ روز زایمان کردم نی نی ۳۸۰۰ وزن و ۵۱ سانت قدش بود😍🥹🧿
و اینم بگم ک سایز شکم هیچ ربطی ب وزن نی نی نداره
حتی وقتی ک رفتم اتاق عمل پرسنل با تعجب میگفتن پس کو شکمت
حتی خود دکترم باورش نمیشد وزن نی نیمو🧿😂
مامان نی نی مامان نی نی ۶ ماهگی
مامان آوین کوچولو🩷 مامان آوین کوچولو🩷 ۳ ماهگی
مامان Adrian مامان Adrian ۸ ماهگی
تجربه زایمان سزارین
37هفته بودم ک باید بخاطر دیابتی ک داشتم هر هفته میرفتم دوبار nst میدادم صبح شنبه با همسرجان رفتیم ک هم بیمارستان رو ببینم هزینه ها رو بپرسم و هم nst بدم. نوار قلب ازم گرفتن و دوتا انقباض کم داشتم ک ب تشخیص دکترم من رو معاینه کردن. (بزرگترین اشتباهم این بود ک اجازه دادم معاینه کنن) همین شد افتادم ب خونریزی. شب خونریزیم شدید شد، باز رفتم نوار قلب گرفتم و معاینه شدم با 4سانت دهانه رحمم بازشده بود. ک گفتن تا صبح زایمان طبیعی میکنی، ولی من میخواستم سزارین اختیاری بشم. با دکتر هماهنگ شد و گفتن تا نیم َساعت دیگه میری اتاق عمل، ب همین سرعت و یهویی، منم کلی گریه ک نمیخواستم زایمان کنم چون هفتم پایین بود. موقع سوند زدن بشدت چندش آور بود. درد نداشت اصلا ولی حس بدی بود. و با بی حسی سزارین شدم. بی حسی اصلا درد نداشت.تا بهم گفتن پاهات بی حس شده و من جواب دادم آره بعد کمتر از چند دقیقه صدای بچم اومد وای خدا چ حس قشنگییییی بود.......
بعدشم حدود یک ربع بخیه زدن. و شکمم رو همونجا فشار دادن ک اصلا نفهمیدم. بعد تو ریکاوری ی نیم ساعت زمان برد ک پاهام حس پیدا کنن. بعدم ک رفتم تو بخش، با پمپ درد، دردام در حد خیلییییی کم حس شد کمتر از پریودی، من زیاد سرم رو تکون ندادم ولی بعدش دو روز سردرد وحشتناک داشتم ولی قابل تحمل ک با نسکافه قهوه خوب شد، اولین راه رفتنم اونطور ک میگفتن سخت و وحشتناک نبود. اذیت شدم ولی اونطور ک میگن نه. موقعی هم ک مرخص شدم تا ی هفته سرم سنگین بود، گوشم گرفته بود و دوروز سردرد داشتم در حد نیم ساعت.
خلاصه بسیار راضی و خرسندم از سزارین....
مامان گردو👼🏻 مامان گردو👼🏻 ۵ ماهگی
سلام خانما شبتون بخیر
من سزارین شدم و همه چیز عالی بود هیچوقت فکر نمیکردم چیزی ک انقدر برا خودم بزرگش کردم ب همین سادگی باشه.تجربیاتمم بخوام بگم من بیمارستان اروند اهواز عمل شدم ک واقعا برخورد پرستاراودکترم و بخصوص کادر اتاق عمل عالی بود.همه ی کارای بعد عملم رو خود پرستارا و پرسنل بیمارستان انجام دادن برام و مرتب بهم سر میزدن.غذای خودم و همراهمم ب موقع و گرم و خوشمزه بود .برای عمل هم سوزن بیحسی درد خیلی کمی داشت و وصل کردن سوند ک من وحشت داشتم دردی نداشت بیشتر حالت چندش داشت تا درد، کشیدنشم از وصل کردنش راحتربود واسم...ماساژای شکمی تو حالت بیحسی با وجود پمپ درد بازم درد داشت ولی قابل تحمل بود و خودمم خیلی همکاری کردم با پرستارا چون ب نفع خودمونه هرچی بیشتر تخلیه بشه. پمپ درد گرفتم ک وااااقعا دردامو کم میکرد و عالی بود و بعد عملم اولین راه رفتنم یکم ترس داشتم،دردم داشت ولی قابل تحمل بود ک خداروشکر راحت بلندشدم و راه رفتم بیشتر از بقیه مریضاهم راه رفتم.دردامم تا سه روز اول در حد پریودی یکم شدیدترداشتم و یکم نشستن بلندشدن برام سخت بود ک رفته رفته اوکی شدم
فقط تنها چیزی ک من اطلاع نداشتم تجمع و ترشح سروز بود ک ۲هفته بعد برامن خودشونشون داد و سرباز کرد ک خیلی ترسیدم چون اطلاعی نداشتم ولی خداروشکر اونم تموم شد و همه چیز عالی بود.اگ بازم برگردم عقب سزارین رو انتخاب میکنم