۲۳ پاسخ

عزیزم توخونه خودت هم میتونی استراحت کنی درسته که باید قدربچه ای که خدابهت داده روبدونی ومراقبش باشی ولی زندگی زناشوییت رو به خطرننداز مرداخیلی زود از زن وزندگی خسته میشن نیازبه همدرد دارن برو خونت واونجا استراحت کن

منم سرکلاژم استراحت مطلق شوهرم اومده خونه مامانم اینا میخوابه .

اصلا توجه نکن من مراقبت نکردم بچت م سقط شد مواظبت کن با نرمی حرب یزن

هر جا شوهرت هست همون جا باش به مادرت بگو بیاد پیشت شوهرتو تنها نزار

عزیزم درسته استراحتی میترسی تجربه بدی داشتی از زندگی هیچ وقت شوهرتوتنهانزارخدای نکرده ازتنهایی یه کارایی میکنن منم استراحتم ولی خیلی کم کارمیکنم شوهرمم کمکم میکنه خداروشکرتوام انقدرشوترتوتنهانزارخراب کار زیادهس درکناربچت حواست ب زندگیتم باشه

نظر من حتملا برو خونه مرده دیگه ناراحت نشی میگم ولی شیطوون گولش بزنه چی
منم استراحت مطلقم سرکلاژ مامانم چند بار گفت بیا نرفتم اونا میان سر میزنند

اگه اصلا نمیتونی بری خونت بگو شبا حداقل واسه خواب اونم بیاد خونه پدرت کنار هم باشین

نظر من اینه شوهرت خیلی مهمتراز بچه هست
حق داری گلم خدایی نکرده زبانم لال اتفاقی برای همون بچه بیافته زبان همون ادما روی تو دراز میشه
ولی یکبار پاشو بروچندروزی بمون باز دررفت وامد باش

سرکلاژ کردی عزیزم؟

عزیزم دکتردبه منم گفت تا ۴ماه استرات مطلق تانه ماه استراحت نسبی
یعنی اجازه اشپزی هم ندارم
باهمسرم دفعه اخر رفتیم دکتر وهمسرم گفت که ببرمش خونه یاهنوزاستراحت مطلقه
گفت نباید وایسته نشسته انجام بده کارارو
خلاصه چندروزی رفتیم خونه خودم بازهم مادرم غذامیفرستاد یابعضی وقتا هم خودم درست میکردم ۴روزی بودم باز اومدم خونه پدرم و باز رفتیم خونه خودم در رفت وامدیم
تااینسری خودش گفت فعلا بمونیم خونه پدرت چون میریم خونه توهمش کارمیکنی تااینجاش زحمت کشیدی رعایت کردی
ببین خود همسرم متوجه شد
بلخره توهم بروحرفش روگوش بده اون هم زن میخواد بمون ولی اولش بگو نمیتونی کارکنی

عزیزم یه چندروز برو خونه خودت ولی ازش کار بکش، غذا و تمیزکاری خونه و ....خودت استراحت کن،بعد یه مدت خسته میشه

منم استراحتم ولی نسبی هماتوم دارم رفتم خونه مامانم اینا یک هفته موندم برگشتم ولی خب وضعیت من با تو فرق داشت به من دکتر گفت میتونی غذا بپزی یا ظرف بشوری فقط کارای سنگین نکن

بارداری قبلی چیشدی مگه ۶ ماهگی؟

شوهرت گفته به من گفتن؟ توام حرفو از خونه بابات موندن بپیچون گیر بده بگو کی بهت گفته کی داره تو زندگی من دخالت میکنه چرا به من استرس میدین برا بچم سمه اگه خدایی نکرده یه چیزیش بشه چی یه ذره الکی گریه کن اونم به خاطر این که نگه کی گفته کوتاه میاد

عزیزم بگو اگر خلی دلت میخاد تجربه از بین رفتن اینکیو تداشته باشی خدا نکرده باشه میام فقط خدمه بگیر ۹ماه کامل. شب روز باشه

هیچی مهم تر از جون بچت نیس وقتی استراحت مطلقی بری خونت مجبوری پاشی کار کنی ...یا یه مدت کوتاه ام برو خونه مادر شوهرت بمون با شوهرت .باز برگرد خونه مادرت...به حرف کسی گوش نده بعد به دنیا اومدن بچه درست میشه همه چی .از سر دل خوشی ک نرفتی بمونی

خب با حرف آرومش کن بگو یخاطر بچمونع که سالم بیاد پیشمون
اتقاقا یخاطر که خونواده سه نفرمون تشکیل بشه اینطوری رعایت میکنم و...
گناهداره شوهرم منم گاهی میرم میمونم همینطورع

عزیزم باهاش صحبت کن که من دارم این روز های سخت میگذرونم که خدایی نکرده مثل دفعه قبل که سهل انگاری کردیم تکرار نشه الآنم باید تو کنارم باشی و درکم کنی منم دوست ندارم حتی ی ساعت خونه و زندگی و ترو تنها بذارم ولی شرایط ایجاب می‌کنه اگر هم بهتر شدم زودتر برمی‌گردم

خوب عزیزم کسیو نداری بیاد تو خونه خودتون مراقبت کنه
اخع اونم گناهی نداره ازالان اونحا بمونی مشکلع دا

باهاش حرف بزن درکت کنه
بگو این شرایط برای خودتم سخته
حتی برای خانوادتم سخته خیلی
ولی خب تحمل این سختی کوتاه مدت ارزششو داره دیگه
تا بعدا خدایی نکرده حسرت بخورین

اهمیت نده
فردا خدای نکرده اتفاقی بیفته همین ایشون بدتر از همه باهات رفتار میکنه که مراقب نبودی و نمیتونی بچه نگه داری و فلان چند روزی قهر کنه خودش اروم میشه

۶ماهگی به چه دلیل از دست دادی؟

بهش بگو ک بخاطر بچه مجبوری بمونی باهاش حرف بزن مطمئنم درکت میکنه

سوال های مرتبط