پارت 2
من همیشه کمالی میرفتم ازهمون اول اینبار رفتم گفتم میخام معاینم کنید حس میکنم انقباضاتم شدید تر شدن مث همیشه اول نوشتن سونو گرافی و بعد ان اس تی... رفتیم سونو گرافیمو انجام بدم البته قبلش کیک خوردم ابمیوه خوردم یکم راه رفتم ک بچه بیدار بشه نوبتم ک شد دختری ک داشت بادستگاه بچه رو پیدا میکرد ک وضعیتشو ببینه هی بهم میگف خانوم بچت خوابه مگه چیزی نخوردی؟ گفتم چرا خوردم بخدا ابمیوه و کیکو شکلاتو... گف بیدارنمیشه خوابش سنگینه ولی من بیدارش میکنم بااون دستگاهی ک تو دستش بود محکم ضربه میزد شکمم شکممو میلرزوند ک بچه بیدار بشه😣 بچه رو بیدار کرد ولی نگم براتون ک بچه تو شکمم ترسبد و ضربان قلبش شرو کرد به نامنظم زدن الان ک دارم فکر میکنم میبینم کارشون اصلا درست نبوده نمیدونم چجوری اونجا باهاش دعوا نکردم... خلاصه بعد سونو فرستادن ان اس تی پرستار اونجا دوبار ان اس تیو قطع و وصل کرد هربار میومد یه نگاه مشکوک مینداختو میرفت هی ازش میپرسیدم خانوم چیزی شده بچم چیزیش شده؟ هی هیچی نمیگفت بیشتر من استرس میگرفتم اخر ان اس تیو قط کرد گف اینارو با سونوت ببر نشون دکتر بده من باگریه رفتم پیش دکتر گفتم خانوم دکتر پرستار ک به من چیزی نگف شما بگید بچم چیزیش شده یدفه گف خانوم خودتو کنترل کن میخام اورژانسی بفرستمت زایشگاه بچت داره میاد 🥲.....

۳ پاسخ

اخی بگردم خاک تو سرشون

چه خری بودن اونا 😑😑😑

عزیزدلم ❤❤

سوال های مرتبط

مامان پسرمم🧒🏻💙 مامان پسرمم🧒🏻💙 ۸ ماهگی
پارت 4
به دختره گفتم ببخشید من حس میکنم کیسه ابمو این خانومه ک معاینم کرد سوراخ کرده ازم چن قطره ابو خون ریخت دختره اهمیت نداد گف چیزی نیس نترس عادیه بیا بریم😑🤦🏻‍♀️رفتم اتاق بغلیه دراز کشیدم اوردن ان اس تی وصل کردن حسابیم گشنم شده بود نمیذاشت چیزی بخورم فقد میگفتن میتونی اب میوه بخوری ساعت شد 6دوباره اومدن معاینه همون یسانت بودم رفتم تو حموم زیر دوش اب داغ همزمان اسکات میزدم تا ساعت شد 8صب دوباره اومدن معاینه اول نگا کرد گف چه عجب شدی دوسانت یدفه گف خانوم کیسه ابت ک سوراخه منم گفتم اره به اون دختره پرستار گفتم ولی ب حرفم گوش نکرد فک کنم الان شیفتش تموم شده گف باید ختم بارداری بدم ک یچیزی مث نی مانند انداختن داخل و کیسه ابمو سوراخ کردن یدفه اندازه یه لگن ازم اب رفت همون لحظه به یه دستم سرم زدنو امپول فشار زدن به اون یکی دستمم سرم خوراکی وصل کردن اخ اخ نگم از این امپول فشار لعنتییییییی واقعا بهشت برا مادرام کمه چه درد وحشتناکیه این درد زایمان وقتی درد میپیچید تودلو کمرمو میرف بین درد خوابم میبرد دوباره که درد میومد تختو چنگ میزدمو دونه دونه امام پیغمبر چهارده معصومو صدا میزدم😣 تاساعت 12همینجوری تو یه اتاقی ک کسی نبود من درد کشیمو درد کشیدم ک ینفر اومد دوباره برا معاینه معاینم ک کرد گف شدی 6سانت الان خیلی درد داری یه نگاه بهش انداختم گفتم الان این چ سوالی بود درد چیه دارم میمیرم کمکم کنید گف امروز دکتر اپیدورال هس میخای بزنیم برات هزینه نداره خوده بیمارستان برا هرکی ک بخواد میزنه...(من از قبل میدونستم این چجور امپولیه راجبش زیاد تحقیق کرده بودم و چون دردام غیر قابل تحمل بود قبول کردم).....