یاد خودم افتادم که با کیسه اب سوراخ راهی بیمارستان شدم امپول فشارو قرص بهم دادن میگفتم وای خدا وای مامان جاننننن وای سعید کثافت سعید عوضی😂نمدونم چرا شوهرمو فحش میدادم ولی گریه نمیکردم به ترنم میگفتم تو رو خدا زور بزن بیا دیگه مامان جان 😂😂چرا مقاومت میکنی دخترم
خوشبحالت حواسشون بهت بوده و زایمان بدون درد رو تجربه کردی
با اشتیاق منتظرررررر پارت بعدی رمان تجربه زایمان مامان پسرمم هستمممم😄
من خواستم برام نزدن لعنتیا
وای منم مثل شما انقدر گریه کردم اخرازدردش که نگو
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.