۱۱ پاسخ

آره دختر منم تازگیا همش میخواد بغل کنمش
به بغل میگه بَیی.بهش گفتم درست بگو بغلت کنم حالا میگه بَدَل

نه عزیزم سن وابستگی تا دو سال و گاهی تا دو سال و نیم هم طبیعی
ولی اگر یه بچه سه ساله هنوز اضطراب جدایی داشته باشه اونوقت احتیاج به مداخله یه روانشناس کودک که با بازی درمانی یادتون بده چیکار کنید وابستگی درست شه

وای دختر منم یه بند میگه مامان بغل کن .نکنمم میگه یه ذره بغل کن😃

دختر منم دقیقا همینهههههه

عزیزم وقتی خواب کارهایت بکن
تا اینحور میگه عیب ندارع بغلش کن
اظطراب جدایی داره
کار کرده میشه ولی این استرس ک روی بچه میمونه
بخدا بچه جاری من نه سالش هنوز استرس. جدای داره
مامانش دگ تا دستشویی هم می‌ره میگه بهش چون مظطرب میشه میزنع زیر گریه

والا الان که دوسال و یک ماه تموم شده همینع

ورود به ۲ سالگی با آه و اشک عزیزم یه مدت دیگه خوب میشه

والا پسر منم همینطوره.موقع عذا درست کردن یا گریه میکنه بغل میخواد یا میگه بیا بشین یااینکه خونه رو منفجر میکنه.منم واقعا ازنظر روحی خستم انقد که جیغ میزنه و گریه میکنه مغزم ارور میده

دختر منم همینجوریه. انگار اقتصای سنشونه

اضطراب جدایی. تا ی سن و ماه خاص خودشه اما گاهی بچه ها وابستن. یا از تنهایی میترسن و.... هزاران چالش دارن خدا فقط صبر بده

دختر منم مثل دختر شماست واقعا کلافم هیچ کاری نمیتونم بکنم

سوال های مرتبط

مامان جوجه🐣 مامان جوجه🐣 ۲ سالگی
سلام
خوبین؟
من فکر کنم وارد چالش های دوسالگی شدم
یه سری چیزا خوب شده یه سری چیزا خیلی بد
مثلا الان تقریبا یه هفتس دوسالش شده،بشدت اصرار داره روی چیزی که میخواد
مثلا میگه در یخچال رو باز کن،باز نکنم گریه میکنه
میگم اوکی گریه طبیعیه،ولی مگه یادش میره؟ابداً
به قدری خودشو اذیت میکنه که مجبورم باز کنم یه چیز بدم تا جوّ آروم بشه
نمیخوام این رفتار ادامه دار شه چیکار کنم؟اصلا نمیخوام کوتاه بیام جلوش تا عادت بشه🥺
میزان تاب آوری و تحملم کم شده واقعا،ما مریض بودیم شدید این چند وقت،احساس میکنم تاثیر داشته روی اعصاب و کنترلم واقعا عصبی و خسته شدم از طرفی هم آریا تشدید تر میکنه ناخواسته
مثلا دیگه اصلا تنها بازی نمیکنه
تنها کاری که میتونم در حق خودم بکنم تا یه نفسی بگیرم یه چیزی بخورم تلویزیونه،روشن میکنم کارتون میذارم
وگرنه با هیچ اسباب بازی ای بازی نمیکنه دیگه تنها
همش میگه بیا بازی،بازی هایی که دوست داره هم همش حرکتی واقعا جون نمیمونه برام🥺
بیرون هم نمیبرم هم سرده هم هنوز خوب نشدیم بریم خانه بازی
واقعا سختم شده به هیچ کاری نمیرسم
پیشنهادی دارین؟
برای بازی باهاش یا خرید وسیله ای سرگرم کننده یا رفتاری؟
مامان دخملی و پسری مامان دخملی و پسری ۲ سالگی
مامایی ک دوقلو دارین و از خانواده دورین همش روزاتون و تو خونه سپری می‌کنین
شما هم از نظر روحی افسرده و بی حوصله شدین
من از صبح ک بیدار میشم باید ب فکر صبحانه دادن بچه‌ها باشم بعد تر و خشک کردن و کاراشون و بعد ناهار. کارای خونه و ناهار دادن ب بچه‌ها و بازی. خوابوندن. شام. همینطوری تا ساعت 12-1 شب باهاشون سر و کله میزنم تا بخوابن
اینقدر این روزها برام تکراری و خسته کننده شده. فقط دلم میخواد زودتر شب بشه برم بخوابم و تا صبح بدون دغدغه آرامش داشته باشم و مجبور نباشم با کسی سر و کله بزنم. از طرفی هم از نظر رابطه هم سرد شدم اصلا حوصله این چیزا رو ندارم و شوهرم همش ناراضیه از این اوضاع. بهش میگم من هیچ دلخوشی ندارم هیچ چیزی ک بهم انرژی و روحیه بده. هیچ کس پیشم نیست از خانواده‌ها مون دور یم تنهام بخاطر بچه‌ها خونه نشین شدم و جایی ندارم برم. پس چطور می‌خوای روحیه داشته باشم.خودشم ک همش سرش تو گوشیه
احساس افسردگی می‌کنم
دلم می‌خواد برم نزدیک خانوادم😔