به حدی اعصابم خورده که دلم میخواد دیگه خونه ی بابام نيام بخاطره بیشعوری برادرزاده ام
درسته يتيمة دیگه قرار نیس جیگر بچه ام خون شد
از عصر توحیاط بازی میکنن نمیذاره دخترم سوار چرخ بشه
بعد داد میزنه سرش یا جلو شوهرم میگه به عمه بگین ديگه نیاین اینجا
یکی هم نیس بزنه تو دهنش
شبی هم رفتیم هیئت آخر گفتن هرکی یه صندلی کمک کنه بره تو حسینیه
دختر من داشت کمک میکردبدو بدو رفت از دست دخترم گرفت ببره
دخترم پشت صندلی رو گرفت چنان تو جمعیت سر بچه ام داد زد بچه ام وسط جمعیت هنگ وایساد
منم رفتم دست بچه ام رو گرفتم بابام میگه تو چیکارش داری میگم داره بچه ام رو خورد میکنه
میگ طرف بچه رو نگیر میگم قرارنیس بخاطر یتیمی هرچی تونست به ماها بگه به بابام گفتم اگه این بچه یکسال دیگه گذاشت ما بیایم خونه ات
گفت غلط میکنین همه اتون که بخواد تو زندگیم دخالت کنین
گفتم دخالت نمی‌کنیم بزن تو دهن این بچه ای که اصلا هیچی نمیگی بهش

۱۴ پاسخ

اون فقط یه بچست اصلا تو کار بچه ها دخالت نکنید
هوای بچه های این شکلی رو داشته باشید بذارید مهربونی رو یاد بگیره راه دوری نمیره

خب چون یتیمه و ضربه روحی خورده خانوادت دلشون نمیاد از گل نازک تر بهش بگن بخاطر همین یکم لوس طور شده
می‌دونم چی میگی درکت میکنم اما تو بخاطر یتیم بودنش ببخشش
اروم باهاش صحبت کن بگو درست کنه رفتارشو

بیین عزیزم نگاه شما عمه اش هستی الان نمیدونم این بچه مادر داره یا نه ولی شما خودت باید برادرزادت رو نثل بچه ی خودت بدونی کار زشت که انجام میده یا مثلا دوچرخه رو بع بچه ات نمیده فرض کن بچه خودته برو جلو کاملا مهربانانه براش توضیح بده که ابن کار زشته باید بدی و کلی توضبخ بده برلش حتی جایزه تعیین کن کم کم بهتر میشه این بخاطر ابن هست که کسی به تربیتش اهمیت نداده وبخاطر نداشتن پدر نه بهش نگفتن

عزیزم این رفتار اقتضای سنش هست ،
بزرگتر بشه قطعا بهتر میشه ،
این سن فعلا مدارا کردن هست ،
بنظرم یه تایم عمه برادرزاده ای بزار ببرش بیرون با خودت براش کتاب بگیر و بخون ...
بی مادری و بدون محبت مادر زندگی کردن خیلی سخته ...

گناه داره عزیزم می‌دونم مادری دلت می گیره اما بنظرم اون دیگه دنیای بدبختی رو سرش آوار شده بی مادری خیلی بده برای ی بچه احتمالا از روی حسادت این کارو می‌کنه بیشتر درکش کنید گناه داره ، بهش محبتت رو بیشتر کن عزیزم

قشـــــــــــــــــنگ فهمیدم چی میگی
داره ریاست میکنه خونه بابات

پدرمادرت بخاطر دلسوزی و ترحم بیش از حد میدون دادن

هرچیزی زیادیش سمه حتی محبــــــت

پس فردا پدرمادرتم از پسش بر نمیان
حق با توئه

من الان از حرفات فهمیدم خودتو با بچه داری یکی میکنی

چه عمه بد اخلاقی تو بچه ات رو بذار جایزه اون ببین چه حالی میشی خودت جیگرم کباب شد واسه بچه

بنظرم بچها باکسی ک براشون وقت بذاره ومحبت کنه رفیق میشن حالا ک مادرنداره توبراش مادری کن باش رفیق شو خیلی بهش محبت کن بعد کم کم تذکراتی بهش بده اینجوری بهتربات راه میاد گناه داره خدابرکتشو ب زندگیت میبخشه

حق میدم توام ناراحت میشی خب بچه اته گلم
و خونواده اتم باید جوری باشن که هیچ کدوم دلسرد نشید
و یه چیز دیگه باید داداشت ازدواج کنه تا کی این طور

به دخترت بگو اصلا بهش محل نزاره هرچی گفت روشو کنه اونور
میدونی اون کمبود داره وقتی میبینه طرف مقابلش همه چیز داره میخاد کمبودشو اینجور جبران کنه

چرا پدرش فوت کرده

وای که دنیای تزاحمه، ایناتوزندگی همه هست ولی یجایی روزگاربه بچه های لوس بد جوری سخت میکیره

4 ساله زندگی ما شده جهنم بخاطر این برادرزاده
یک سال و نیم بزرگتر از دخترمه
یک سال و سه ماه هم از بچه های خواهرم
اون دوتا بیچاره که میان اینجا انگار اومدن خونه ی غریبه

سوال های مرتبط

مامان ❤جوجه کوچولو❤ مامان ❤جوجه کوچولو❤ ۴ سالگی
امروز هفتم اون آقایی بود که گفتم جوون فوت شد و دو تا پسر کوچیک و ی دختر تو راهی داره . پسر هفت سالش به قدری بی تابه پدرشه که آدمو داغون می‌کنه 😭 آنقدر گریه می‌کنه برادر کوچیکه گفته اگر تو آنقدر گریه می‌کنی که مامانم اذیت میشه و آروم نمیشه بهتر توام بمیری و بری پیش بابا 😭 مادرش میگه شبا رو تختم می خوابم بهش میگم بیا پیشم بخواب میگه نه من جای بابام نمی خوایم ،دلم فقط می خواد بیام بابامو مثل هر شب بوس کنم و شب بخیر بگم برم سر جام 😭😭 والای خدا دلم خیلی می سوزه به حال این بچه 😭 حتی روز اول گفته بوده از همسایه خونه بابام بپرسید اگر می فروشه خونه بغلیش رو برای ما بخرید ،بابام چرا تنها رفته خونه خریده😭 مادر بدبخت بخاطر بچه هایش گریه نمیکنه یا یواشکی گریه می‌کنه دکتر بچه رو با آمپول و دارو نگه داشته که سر ۹ ماه دنیا بیاد اما گفته بذارید مادر گریه کنه جیغ بزنه که تخلیه بشه 😭 بچه کوچیکه گفته بیچاره ابجیم که بابا رو هیچ وقت ندیده 😭 خدایا چقدر سخته ، خدایا هیچ بچه ای رو بی پدر و مادر نکن خیلی گناه دارن ،بچه ها طاقت ندارن😭😭😭 لطفاً برای آرامش دل این بچه ها و مادرشون و آمرزش پدرشون صلوات بفرستید 🙏😭
مامان نرگس مامان نرگس ۴ سالگی
مامان 🫶HAKAN🫶 مامان 🫶HAKAN🫶 ۴ سالگی
سلام دوستان، پسر من از همون کوچیکی توی بازی های گروهی شرکت نمیکرد مثلا اگه با خانواده شوهرم جایی بودیم تا وقتی یکی از دختر عمو یا پسرعموهاش بود باهاش بازی میکرد ولی وقتی همشون بودن که تعدادشون زیاد میشد دیگه نمیرفت بازی کنه و میومد تو جمع بزرگترا، اینم بگم که تو جمع بزرگترا خیلی راحته و راحت حرفشو میزنه اصلا خجالتی و کم رو نیست ولی تو جمع بچه ها نمیره، چن بار جشن بردمش وقتی مجری میگفت بچه ها بیان بالا و واسشون شعر میخوند بالا پایین میپریدن یا مسابقه میذاشت هرچی بهش میگفتم تو هم برو پیش بچه ها نمیرفت، از عقب نگاشون میکرد، بردمش کلاس ژیمناستیک مربیش گفت یه حرکتی که میگم بچه ها انجام بدن انجام نمیده و میگه نمیخام انجام بدم در صورتی که خیلی باهوشه، خلاصه امروزم مربی مهدشون بهم گفت هاکان تو بازی های گروهی شرکت نمیکنه، نمیدونم چیکار کنم که این مشکلش حل بشه، اعتماد به نفسش خوبه، خیلی راحت باهمه حرف میزنه و از این بچه هایه که از اول حرفای بزرگتر از دهنش میزد و تو فامیل معروفه از سر و زبون و بچه ایه که همه چیزو باید امتحان کنه و اگه بگم اینکارو نکن تا به هدفش نرسه بیخیال نمیشه چون بسیااار کنجکاوه ولی نمیدونم چرا توی جمع بچه ها انگار اعتماد به نفس نداره، حالا مربیش گفت یه هدیه واسش بخرید تا تشویقش کنم بگم بیاد بازی کنه و بهش بدم شاید کم کم بیاد توی بازی های گروهی شرکت کنه، دیگه نمیدونم چقد تاثیر داشته باشه، شما پیشنهادی دارین؟
مامان شاهان🧒👨‍👩‍👦 مامان شاهان🧒👨‍👩‍👦 ۵ سالگی
مامانا ما همگی ناهار خونه مادر شوهرم دعوت بودیم خواهر شوهرام با بچه هاشون و شوهراشون بودن
شاهان خیلیییی پرو و وقیح شده سر سفره ناهار صدا در آورد بهش گفتم دستشویی داری پاشو بریم گفت نه بعدش گفتم کار زشتیه بی ادبیه
پدر شوهر مادر شوهرمم بهش خندیدین گفتن بوق زدی پسرم شاهانم قهقهه زد
دوباره میوه خوردنی اینکارو تکرار کرد من دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم یدونه محکم زدم رو پاش سرشم داد زدم گفتم مگه بهت نگفتم اینکارو تکرار نکن
شوهرم برگشت گفت چرا میزنی اخه زورت به بچه رسیده 😐مادر شوهرم برگشت گفت بچه بی صاحب نیست که گفتم مادرشم صلاح دوسنتم زدم خواهر شوهرم بلافاصله گفت اهان یعنی اینکه به کسی گوه خوریش نیومده
اصلا بچتو بکش،گوشتشو تیکه تیکه کن به ما چه
ما هم میگیم چرا زدی
منم گفتم بچه باید ادب بشه هزار بار با روی خوش گفتم اینکارو انجام نده وقتی شما به روش میخندین فکر میکنه کار خوبی میکنه مشکل از بزرگشه نه از بچه
منم دست شاهان رو گفتم اومدم خونه اونام هیچی نگفتن
کثافتا، حرصیم ازشون
بچه هرکاری میکنه اینا می‌خندن ،بعدش خب بچه باید بفهمه کار درست و نادرست رو
خودم تنبهش کنم خیلی بهتره تا اینکه فردا تو جمع صدتا حرف بشنوه
والا بچه هم نیست دیگه ۵ سالشه