امروز هفتم اون آقایی بود که گفتم جوون فوت شد و دو تا پسر کوچیک و ی دختر تو راهی داره . پسر هفت سالش به قدری بی تابه پدرشه که آدمو داغون می‌کنه 😭 آنقدر گریه می‌کنه برادر کوچیکه گفته اگر تو آنقدر گریه می‌کنی که مامانم اذیت میشه و آروم نمیشه بهتر توام بمیری و بری پیش بابا 😭 مادرش میگه شبا رو تختم می خوابم بهش میگم بیا پیشم بخواب میگه نه من جای بابام نمی خوایم ،دلم فقط می خواد بیام بابامو مثل هر شب بوس کنم و شب بخیر بگم برم سر جام 😭😭 والای خدا دلم خیلی می سوزه به حال این بچه 😭 حتی روز اول گفته بوده از همسایه خونه بابام بپرسید اگر می فروشه خونه بغلیش رو برای ما بخرید ،بابام چرا تنها رفته خونه خریده😭 مادر بدبخت بخاطر بچه هایش گریه نمیکنه یا یواشکی گریه می‌کنه دکتر بچه رو با آمپول و دارو نگه داشته که سر ۹ ماه دنیا بیاد اما گفته بذارید مادر گریه کنه جیغ بزنه که تخلیه بشه 😭 بچه کوچیکه گفته بیچاره ابجیم که بابا رو هیچ وقت ندیده 😭 خدایا چقدر سخته ، خدایا هیچ بچه ای رو بی پدر و مادر نکن خیلی گناه دارن ،بچه ها طاقت ندارن😭😭😭 لطفاً برای آرامش دل این بچه ها و مادرشون و آمرزش پدرشون صلوات بفرستید 🙏😭

تصویر
۱۵ پاسخ

پدرنداشتن سخته.بابای من۲ماهه بوده پدرش فوت شده همیشه میگه مزه پدرنداشتن رونچشیدم.مادرشم جوون فوت کردن.الان گاهی به من و خواهرم میگه شماهم مادرمی هم خواهرم هم همه کس.اخه خواهرم ندارن،😔😔

روحش شاد خدا به خانوادش صبر بده

وای خدا هیچ بچه ای رو بی پدر و مادر نکنه😓😓😓
خیلییی سخته

اشکم دراومد یتیمی درد بی درمان 💔😔

گناه دارن بی چاره ها.. حتما پدر خیلی مهربونی داشتن که ایطور میکنن. خیلی سخته... هیچوقت یاذم نمیره موقعی که راهنمایی بودم معلم ادبیات اومد برامون گفت همه اسم. فامیل واسم پدر وشفل پدر بگید یه دختر تو ملاسمون ایقد گریه کرد بعد خیلی معلم دیدش با حق حق گفت من پدر ندارم.. خدا کمکشون کنه. درسته مرگ و ادم یادش میره خصلت گذر زمانه ولی تا یه سال هممیطورن.

😔😔😔😔🖤

خدایااا بهشون صبر بده😔

خدا رحمتش کنه.به خانوادش صبر بده.علت فوت چی بود

الهم صل علی محمد و ال محمد وعجل فرجهم
وای خدا جون 😔😭 انشاله که خدا صبر بده اول به قلب کوچولوی بچه هاش دوم تحمل این درد بزرگ و سلامتی و نیرو بده به مادر بچه ها که بتونه اون طور که باید و شاید زندگی اینده خودش و بچه ها شو بسازه 😔
داغ عزیز خیلی سخته تنها چیزی که نمیشه شدت سختیش رو به زبون اورد 😔 ..من خودم به شخصه هیچ وقت فکر نمیکردم بتونم نبودن جای خالی پدرم رو تحمل کنم وقتی فوت شد فکر نمیکردم حتی تا شب بتونم زنده بمونم و نفس بکشم
ولی قربونش برم خدا یه نعمتی تو وجود ما آدم ها قرار داده♥️ ...نعمت صبر و تحمل و عادت کردن به نبودن و ندیدن ها 😭😔
با اقوام منزلشون میرید هیچ چیزی مثل تلاوت قرآن بهشون آرامش نده .... و به نیت پدر خانواده به تکرار زیارت عاشورا بخوانید و سلام بدید به امام حسین ... بدون شک قوت قلبیه برای خانواده ش

اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم ان شاءالله خدا بهشون صبر بده بتونن این مصیبت رو پشت سر بزارن

از خدا میخوام بهشون صبر بده هر چند هیییییچ وقت هییییچ وقت این داغ سرد نمیشه
قشنگ حال اون دختر بچه رو درک میکنم و بمیرم برای دلشون😭😭
خودم ۱ سالم بوده که پدر جوونم فوت شده و هیچ چیزی ازش یادم نیست
کل پدر داشتن برام خلاصه شده توی یه قاب عکس و یه قبر
مادربیچارم هر کاری کرده که توی زندگیم کمبود پدر رو حس نکنم ولی این عقده و جای خالی یه چیزیه که با هییییچ چیزی تو دنیا پر نمیشه و همیشه قلبتو میسوزه
انگار توی اوووووج خوشی هام یه لحظه جای خالیش همه ی وجودمو داغون میکنه و نمیذاره هیچ چیزی حال دلمو خوب کنه😭🥺

وای چقدر ناراحت کننده
خدا بهشون صبر بده

آخ خداصبرشون بده چرافوت کرده

گلم و این داستان زندگیه....و هرچیزی حکمتی داره ... انشالله خدا کمکشون کنه و این روزها میگذره ...اینقد بچه بی پدر بزرگ شدن و الان دیگه کمبود پدر اصلا حس نمیکنن.....مخصوصا پسرها خیلی راحتر کنار میان

خدا رحمتش کنه خیلی سخته به بچهاش کمک کنه و صبر

سوال های مرتبط

مامان مغزبادوم مامان مغزبادوم ۴ سالگی
مامان نرگس مامان نرگس ۴ سالگی
مامان رایان و وانیا مامان رایان و وانیا ۴ سالگی
سلام مهربونا
ی شب سخت گذشت برامون که فقط از اون لحظه دارم میگم خدایا شکرت که حواست بهمون بوده و هست
حدود ساعت 8.30 رایان و وانیا داشتن بازی می‌کردن منم در حال آماده کردن وسایل شام بودم وانیا با سرعت اومد آشپزخونه نمی‌دونم چجوری زمین خورد که صدای طبل شدید اومد انگار از شدت ضربه ای که سرش خورد به زمین😭😭😭 دقیقا کنار پای خودم افتاد و قسمت پیشونی بالای آبروی راستش خورد زمین ب شدت 😭
گرفتمش بغل خیلی شدید گریه کرد و از شدت درد و گریه حالت از حال رفتن و بی‌حالی گرفت فقط همسرمو با داد صدا زدم انقدررررر زدیم پشت وانیا تا به حال اومد همسرم فقط می‌گفت یا خدا یا خدا هر چی صدا می‌زدیم وانیا وانیا هیچ واکنشی نداشت تا یهو گریه شدید کرد مثل وقتی که بچه بدنیا میاد ...
نمی‌دونم چطور دووم آوردم اون لحظه...
به حدی استرس بهم وارد شده که مهره های گردنم خشک شده فک میکنم ی وزنه ای داره فشار میده مهره های گردنم رو ...
خداروشکر بخیر گذشت ... با اورژانس تماس گرفتم گفت بخاطر شدت درد بوده چون کوچیک هست و علایم خطر رو که میدونستم اما بازم پرسیدم بالا آوردن و خونریزی با آبریزش از بینی و گوش، خوب غذا نخوردن، عدم تعادل و خواب آلودگی غیرطبیعی و ...
که خداروشکر وانیا حالت طبیعی بود بعدش و تا نیم ساعت پیش بیدار بود و حتی دیرتر از ساعت خواب همیشگیش خوابوندم که حداقل دو ساعت بگذره از ضربه 😮‍💨
فقط میتونم بگم خدایا شکرت که مراقب بچه هامون هستی ... الهی که هیچ کسی با بچه اش امتحان نشه و بچه ها در سلامت کامل باشند
طفلک رایان هم انقدر ترسیده بود نمی‌دونستم به کدومشون برسم ...
خواستم بگم یادتون باشه هر روز و هر لحظه خدارو بخاطر سلامت بچه هامون شکر کنیم ♥️😘♥️