سلام مهربونا
ی شب سخت گذشت برامون که فقط از اون لحظه دارم میگم خدایا شکرت که حواست بهمون بوده و هست
حدود ساعت 8.30 رایان و وانیا داشتن بازی می‌کردن منم در حال آماده کردن وسایل شام بودم وانیا با سرعت اومد آشپزخونه نمی‌دونم چجوری زمین خورد که صدای طبل شدید اومد انگار از شدت ضربه ای که سرش خورد به زمین😭😭😭 دقیقا کنار پای خودم افتاد و قسمت پیشونی بالای آبروی راستش خورد زمین ب شدت 😭
گرفتمش بغل خیلی شدید گریه کرد و از شدت درد و گریه حالت از حال رفتن و بی‌حالی گرفت فقط همسرمو با داد صدا زدم انقدررررر زدیم پشت وانیا تا به حال اومد همسرم فقط می‌گفت یا خدا یا خدا هر چی صدا می‌زدیم وانیا وانیا هیچ واکنشی نداشت تا یهو گریه شدید کرد مثل وقتی که بچه بدنیا میاد ...
نمی‌دونم چطور دووم آوردم اون لحظه...
به حدی استرس بهم وارد شده که مهره های گردنم خشک شده فک میکنم ی وزنه ای داره فشار میده مهره های گردنم رو ...
خداروشکر بخیر گذشت ... با اورژانس تماس گرفتم گفت بخاطر شدت درد بوده چون کوچیک هست و علایم خطر رو که میدونستم اما بازم پرسیدم بالا آوردن و خونریزی با آبریزش از بینی و گوش، خوب غذا نخوردن، عدم تعادل و خواب آلودگی غیرطبیعی و ...
که خداروشکر وانیا حالت طبیعی بود بعدش و تا نیم ساعت پیش بیدار بود و حتی دیرتر از ساعت خواب همیشگیش خوابوندم که حداقل دو ساعت بگذره از ضربه 😮‍💨
فقط میتونم بگم خدایا شکرت که مراقب بچه هامون هستی ... الهی که هیچ کسی با بچه اش امتحان نشه و بچه ها در سلامت کامل باشند
طفلک رایان هم انقدر ترسیده بود نمی‌دونستم به کدومشون برسم ...
خواستم بگم یادتون باشه هر روز و هر لحظه خدارو بخاطر سلامت بچه هامون شکر کنیم ♥️😘♥️

۴۷ پاسخ

خداروشکر که بخیر گذشته عزیزدلم
صدقه رفع بلا بده
اروم باش گذشت

وای عزیزم خداروشکر که بخیر گذشته
متاسفانه الان بیشتر خونه ها کف سرامیکه و واقعا این مسئله خطرناکه...
بچه حق داشته بی حال بشه طفلک... دیدی خودمون ی ضربه به ارنج مون میخوره بی حال میشیم و فشارمون میوفته... چه برسه این بچه های کوچولو...

سلام خوبی پیج قبلیم مسدود شده درخاست میدی داشته باشمت

وای خدایا الهی شکر که بخیر گذشت خدا مراقب کوچولو ها هست صدقه بده براش حتمن اسفند همیشه دود کن ان شالله همه بچه ها صحیح و سلامت باشن

خدا رو شکر بخیر گذشت،خدا خودش نگه دار و حافظ همه بچه ها باشه🤲
انءشالله که بلا همیشه از شما دور باشه

ای وای عزیزم خداروشکر هزار مرتبه شکر که بخیر گذشته ، با خوندنش هم گریه م گرفت چه برسه به تجربه چنین لحظه هولناکی که خدا کنه از همه بچه ها دور باشه هر نوع خطر و مریضی و آسیبی، همه مون کم و زیاد تجربه می‌کنیم زمین خوردنای بچه هامونو واقعا بعد از هر کدوم باید هزار بار شکرگذاری کرد که خدا بخیر میگذرونه. الان بهتری عزیزم؟ امیدوارم دیگه هیچ موقع چنین شوک بدی رو تجربه نکنید

خداروشکر که کوچولوهات سلامت کنارت هستن الان 🙏گاهی وقتها یه اتفاقهای هرچند کوچیک یه تلنگر بزرگ بهمون میزنه که بیشتر قدر داشته هامون بدونیم و ساده ازشون رد نشیم❤❤

خداروشکر که بخیر گذاشت عزیزم


خدایا شکرت که مواظب بچه هامون هستی

خداروشکر عزیزم ب خیر گذشته❤️

منم امروز همیچین اتفاق افتاد ، امروز شوهرم و پسرم رفتن خونمون که هنوز آماده نشده شوهرم میگفت خیلی مواظبش و اینا رفتن دوتایی ، اومد خونه گفت آریا رو یه ثانیه چشم ازش برداشتم رفته تو بالکن 🥺بالکن ساختمان ۴ طبقه که هنوز هیچی نزدن اگه یه ثانیه پسرم پایین رو نگاه می‌کرد چه اتفاقی می‌افتد 😭😭😭از دیروز تو شوکم خدا پسرمون نگه داشته

خداروشکر عزیزم انشالله خدا خودش نگه دار همه بچهامون باشه

وای من قلبم بشماره افتاد تا زمانیکه رسیدم ب قسمت خوب بودن حال کوچولوت
خدارو هزار مرتبه شکر بخیر گذشته عزیزم هر روز چهار قل رو بخون بهشون فوت کن یک آیه هم هست جهت درامان ماندن فرزند بزن گوگل برات میاره اونم مدام بخون

خداروشکر بخیر گذشت
حتما صدقه بزار عزیزم

خداروشکر که بخیر گذشت....انگار به قول مامانم خدا همیشه یه فرشته واسه مراقبت از بچه ها گذلشته

الهی شکر عزیزم بخیر گذشته.... ♥️ شوک بهت وارد شده میفهمم.... منم یه بار پسرم یه شوک بد بهم وارد کرد تا چند روز حالم بد بود ... انشالله همه بچه ها سلامت باشن و از بلاها دور باشن

الهیییی چه لحظات سختی رو گذردندین
خدا برا کسی نخواد خیلی سخته دیدن بچه تو اون حال درکت میکنم باز الحمدلله که بخیر گذشته.باز خوبه اون لحظه همسرت خونه بود تنهایی خیلیی سختتر می گذشت😪

بااازممم خداروصدهزرارمرتبه شکررر

ای وای من دقیقا همین لحظه رو از یکی از بچه های فامیل دیدم خیلی سخته خدارو هزار مرتبه شکر بچه‌ت چیزیش نشده انشاالله همه بچه ها از بلابدورباشن

وای عزیزم خدا رو شکر بخیر گذشته 🥲🥲🥲

دلم لرزید خدارحم کرده

چه لحظات وحشتناکی بوده برايه مادر😔😔😔😔الحمدلله به خیرگذشته.پسرمنم ازظهراسهال شده شب حدودای ۸ونیم شدیداااااستفراغ کردجوری که مجبورشدم ببرمش حمام‌.همش دعامبکنم نینی ۲ماهم نگیره‌.واقعااااکبابم برای پسرم

خداروشکر که به خیر گذشته
من از خوندنش هم استرس گرفتم😢

خداخودش مواظبه❤️

فرض کن من یبار بچم خفه شد تارسوندمش بیمارستان دوباره برگشت.یبارم بیمارستان اتیش گرف قسمت نوزادان دخترم تو دستگاه بود دیگه خودت بدون چی میگم

خداروشکر که به خیر گذشته

خدارو‌هزار مرتبه شکر ک بخیر گذشته .صدقه و‌اسپند حتما بذار
خدا مادری رو با بچش امتحان نکنه 🥲

الحمدالله بخیر گذشت خواهر

الحمدلله که به خیر گذشته
حتما صدقه بزار واسش
خودت و همسرت و گل پسرت هم گل گاو زبون بخورید
ان شاالله که اتفاقات اینچنینی دیگه پیش نیاد واستون

اره عزیزم منم امروز ۴و ۴۵ پسرم خواب بود رفتم دبال دخترم گفتم بیدار نمیشه اونم شانس من امروز دیر ازاد کردن همیشه ۵ دیقه میشد میامدیم امروز ۱۵دیدیقه شد اینم پسرم بیدار شده همسایه زنگ نیستی در باز کرده گریه مکنه گفتم نه اومدم دنبال دخترم گفت برم بیارم بالا گف نه الان میام نکنه اینم طبقه همکف هستیم در باز کرده بدو بیرون با گریه جیغ یک مغازا کنار درمون سشوار درست مکنه اقا این بیچاره چون سه سال اینجایم مارو مشناسه گفته کجا میری مامانت نیست گفته نه دستش گرفته اورده پیش خودش شوهرم همین محله پارکینک کار مکنه همسایه دیگه با ماشین میاد بهش میگه برو پارکینگ به بابا بگو بیاد اونم مدونست من این موقع میرم دنبال دخترم گفته حتما تنها امده بیرون تا دخترم اومد بدوبدو اومدم تا اونموقع اونم بت موتور اومد اقا گفت خوب بود بودم وگرنه الان معلوم نبود کجا بود شوهرم انقد تشکر کرد من ودم به شوهرم مگفت هر وقت اینوری به خانمت بگو به من بگه هواسم هست بهش اونم دید من میرم دنبال دخترم اینم ماجرا ما خدارشکر اقا نذاشت بره اوردپیش خودش

خداروشکر بخیر گذشته اینجور موقع باسن بچه رو محکم فشار بدی نفسش میاد عزیزم

وای من خوندم استرس گرفتم خدا رحم کرده

خداروشکر بخیر گذشت
حتما براش صدقه بزار

وای الان ک گفتی منم استرس گرفتم خداروشکر بخیر گذشت

بلا به دور باشه
صدقه بده

الهی شکر که به خیر گذشته عزیزم ، انشاالله دیگه هرگز پیش نیاد . چشیدم همچین چیزی رو می‌دونم چقدر اعصابت خورد شد منم عین خودت وقتی ماشین زد بهم و افتادم رو سامیار با گوشام صدای سر سامیارو شنیدم که محکم خورد زمین آنقدر تو خیابون جیغ زدم بخاطر بچم دیگه هیچی برام مهم نبود . الهی شکر که خدای مهربون مواظب بچه هامونه🥲

الهی عزیزم
خداروشکر ک رفع بلا شد
ببین چ کار خیر و صدقه دادید ک رفع شد
خدا ان شاءالله حفظشون کنه

خداروشکرعزیزم که به خیرگذشته حتماصدقه بده .من بودم ازترسم الان سکه کرده بودم .واقعاحتی تصورش هم سختوترسناکه .

منم یه بار همچین حسی تجربه کردم با دخترم مشغول بازی بودیم دخترم با گیجگاه خورد زمین یه لحظه خشک شد هر چی صداش کردم جواب نداد برش گردوندم دیدم مهره های کمرش خشک شده گفتم خاکبر سرم شد فلج یا هم قطع نخاع شد دور از جونش زبونم لال یکم تکونش دادم حالش خوب شد یه قند آب دادم چون میدونستم خوشش میاد دادم بهش دیدم میخوره هوشیاره مثل همیشه س خدا سر هیشکی نیاره میفهمم چی میگی

خدایا شکرت که مراقب همه ی عزیزانمون هستی🤲

الهی شکر که به خیر گذشته

خداروشکر به خیر گذشت. صدقه هر روز بده. شده یه مبلغ کوچیک بگردون دور سر بچه هات بذار کنار. بعد همون پول رو بده بیرون

خداروشکرعزیزم، حتماصدقه بده

الهی شکر گلم

عزیزم خدا رو شکر وانیا جان حالش خوبه .... چه لحظه‌ ی سختی ، داشتم تصور میکردم حتی تصورشش هم سخت بود

وای عزیزم‌خدارو شکر که بخیر گدشته .خیلی سخته با بچه امتحان میشه ادم درکت میکنم چه حالی داشتی .واقعا خدا هیچ کس با بچه امتحان نکنه .خدارو هزار بار بخاطر سلامتی بچه هامون شکر

خداروشکر عزیزم صدقه بده
وانبا چند وقتشه؟

😱😢بلا به دور باشه عزیزم. الهی شکر که بخیر گذشت . 🧿

سوال های مرتبط

مامان ❤جوجه کوچولو❤ مامان ❤جوجه کوچولو❤ ۴ سالگی
امروز هفتم اون آقایی بود که گفتم جوون فوت شد و دو تا پسر کوچیک و ی دختر تو راهی داره . پسر هفت سالش به قدری بی تابه پدرشه که آدمو داغون می‌کنه 😭 آنقدر گریه می‌کنه برادر کوچیکه گفته اگر تو آنقدر گریه می‌کنی که مامانم اذیت میشه و آروم نمیشه بهتر توام بمیری و بری پیش بابا 😭 مادرش میگه شبا رو تختم می خوابم بهش میگم بیا پیشم بخواب میگه نه من جای بابام نمی خوایم ،دلم فقط می خواد بیام بابامو مثل هر شب بوس کنم و شب بخیر بگم برم سر جام 😭😭 والای خدا دلم خیلی می سوزه به حال این بچه 😭 حتی روز اول گفته بوده از همسایه خونه بابام بپرسید اگر می فروشه خونه بغلیش رو برای ما بخرید ،بابام چرا تنها رفته خونه خریده😭 مادر بدبخت بخاطر بچه هایش گریه نمیکنه یا یواشکی گریه می‌کنه دکتر بچه رو با آمپول و دارو نگه داشته که سر ۹ ماه دنیا بیاد اما گفته بذارید مادر گریه کنه جیغ بزنه که تخلیه بشه 😭 بچه کوچیکه گفته بیچاره ابجیم که بابا رو هیچ وقت ندیده 😭 خدایا چقدر سخته ، خدایا هیچ بچه ای رو بی پدر و مادر نکن خیلی گناه دارن ،بچه ها طاقت ندارن😭😭😭 لطفاً برای آرامش دل این بچه ها و مادرشون و آمرزش پدرشون صلوات بفرستید 🙏😭
مامان نرگس مامان نرگس ۴ سالگی
مامان رایان و وانیا مامان رایان و وانیا ۴ سالگی
سلام مهربونا ببخشید یکم طولانیه چون کامل توضیح دادم 😬🫣🤭
رایان از نوزادی توی اتاق ما و تخت خودش بود
از دو سال و نیم که شرایطش بود توی تختش بخوابه و اتاق خودش رو داشته باشه (تا حدود دو سالگیش برادر شوهرم با ما زندگی میکرد و دو شب درمیون برای خواب خونه ما بود و چون رایان ممکن بود بیدار بشه نصف شب و اینا سخت بود اتاقش رو جدا کنم وگرنه قصد داشتم زودتر جدا کنم)
دیگه دو سال و نیم بود جابجا شدیم و بهش گفتیم این اتاقت هست و تختش گذاشتیم اتاقش و راحت می‌خوابید توی اتاقش یعنی توی تختش می‌خوابید نهایت ی قصه میگفتم و میموندم توی اتاقش تا خوابش میبرد حتی وقتی که وانیا دنیا اومده بود هم اتاق خودش میخوابوندم رایان رو
از آذر ماه پارسال که پدر و مادرشوهرم یک ماهی بخاطر عمل پدر خونه ما بودن رایان عادت کرد چند باری اتاق ما و تخت ما بخوابه بعد بذاریمش تو تختش
از امشب تلاش کردم دوباره روال قبل رو طی کنم و تخت خودش بخوابه
اما بچم کلی بی تابی کرد که من خوابم نمیبره و این چیزا ... کلی قصه و داستان گفتم و هی میگفت من هر چی سعی میکنم تو تختم خوابم نمی‌بره، می‌خوام همه مون پیش هم باشیم تا بخوابم (یعنی اتاق ما و روی تخت ما) 🥹🥹🥹 منم مامان ی دنده گفتم حالا یبار دیگه تلاش کن و خوابش برد
اما الان نگرانم نکنه آسیب ببینه چون فوق العادههههه حساس و درون گرا هست و بروز نمیده 😫
مامان ثنا و نیلا😍 مامان ثنا و نیلا😍 ۵ سالگی
سلام
شبتون بخیر
ثنا دو سه ماهه ژیمناستیک میبرم
بردم ک از تنهایی در آد شاد شه
فوق العاده بوده مربیش ب شدت راضی بوده و هست
مدام بخاطر پیشرفتش تشویقش می‌کنه....
تا اینکه ی روز تو هفته گذشته مربی گفت امروز چرا آنقدر همه بچه ها شأن...ثنا مگه داریم بازی میکنیم!!!
اونروز گذشت اومدیم گله کرد ک مربی چرا منو دعوا کرد؛!از فردای اونروز هروقت میبرمش نگرانه
گاها آب میاد بخوره میبینم چشاش پره
تا اینکه جلسه پیش گریه کرد ک باز باید غلت عقب تمرین کنیم خانوم دعوا میکنه من دوست ندارم
یهو جلو بچه ها گریه کرد ک بریم نمی‌مونم....
آوردمش
ب مربی هم تذکر دادم من نمی‌خوام بچم مضطرب شه و....
هر روز تو خونه تمرین می‌کنه اما الان میگه مامان من نمیرم باشگاه!!!
اینم تو پرانتز بگم ب شدت کمالگراس
و گفت اگر دوست نداری نمی‌برم
اما نمیدونم چطور ببرمش دوست دارم مواجه بشه ببینه وقتی چیزی رو مثلا اشتباه انجام میده با دیرتر یاد میگیره هیچ مشکلی نیست...
بنظرتون چیکار کنم؟؟
اینم نقاشی‌شده کشیده بده ب مربیش
مامان آوینا 🧸🩷 مامان آوینا 🧸🩷 ۵ سالگی
شبتون بخیر دوستان

من با یه مسئله ای سالهاست درگیرم
کساییکه حساسن نخونن

بچه که بودم به مامانم میگفتم کنار من گوشت و مرغ تمیز نکن چون چندشم میشد
گذشت سالها تا ازدواج کردم مجبور شدم خودم بخرم و خرد کنم
ولی بعدش وای که چه حال مضخرفی دارم
امروز رفتم بخرم،وارد مغازه شدم بوی مرغ و گوشت قاطی شده بود به زور تحمل کرم،اومدم خونه تمیز کردم پختم
تمیز کردنشم با حساسیت خیلی شدید خودمو اذیت میکنم خیلی
حالا مگه میتونستم بخورم به زور فلفل و لیموترش و اینکه گشنه م بود خوردم الانم حالت تهوع دارم
خیلی بدمزاجم واقعا اذیت میشم چیکار کنم
تازه موقع خوردن غذا به لحظه تمیزکردن فک میکردم که خون داشت ، در حد نوک انگشت
بااینکه سینه مرغ گرفته بودم ولی حساسیتم خیلی زیاده
چن وقت پیشم رفتیم رستوران با سه تا خانواده،من از همون اول بوی کره محلی حس کردم،بعدم تیکه اول که جوجه خوردم،انگار یه ذره چربی داشت وای که چجوری قورتش دادم
حتی عق میزدم ولی بزور جلو خودمو گرفتم😪😪😪