سلام دوستان، پسر من از همون کوچیکی توی بازی های گروهی شرکت نمیکرد مثلا اگه با خانواده شوهرم جایی بودیم تا وقتی یکی از دختر عمو یا پسرعموهاش بود باهاش بازی میکرد ولی وقتی همشون بودن که تعدادشون زیاد میشد دیگه نمیرفت بازی کنه و میومد تو جمع بزرگترا، اینم بگم که تو جمع بزرگترا خیلی راحته و راحت حرفشو میزنه اصلا خجالتی و کم رو نیست ولی تو جمع بچه ها نمیره، چن بار جشن بردمش وقتی مجری میگفت بچه ها بیان بالا و واسشون شعر میخوند بالا پایین میپریدن یا مسابقه میذاشت هرچی بهش میگفتم تو هم برو پیش بچه ها نمیرفت، از عقب نگاشون میکرد، بردمش کلاس ژیمناستیک مربیش گفت یه حرکتی که میگم بچه ها انجام بدن انجام نمیده و میگه نمیخام انجام بدم در صورتی که خیلی باهوشه، خلاصه امروزم مربی مهدشون بهم گفت هاکان تو بازی های گروهی شرکت نمیکنه، نمیدونم چیکار کنم که این مشکلش حل بشه، اعتماد به نفسش خوبه، خیلی راحت باهمه حرف میزنه و از این بچه هایه که از اول حرفای بزرگتر از دهنش میزد و تو فامیل معروفه از سر و زبون و بچه ایه که همه چیزو باید امتحان کنه و اگه بگم اینکارو نکن تا به هدفش نرسه بیخیال نمیشه چون بسیااار کنجکاوه ولی نمیدونم چرا توی جمع بچه ها انگار اعتماد به نفس نداره، حالا مربیش گفت یه هدیه واسش بخرید تا تشویقش کنم بگم بیاد بازی کنه و بهش بدم شاید کم کم بیاد توی بازی های گروهی شرکت کنه، دیگه نمیدونم چقد تاثیر داشته باشه، شما پیشنهادی دارین؟

۵ پاسخ

توی جمع ها که میومد سمت بزرگترها آیا بهش می‌گفتین برو با بچه ها بازی کن؟ یا از حرفهای بزرگونه زدنش ذوق کردین؟ به نظرم بهتره توی محیط باشه تا کم کم بیاد توی جمع بچه ها
شاید ترس و نگرانی داره 🤔

پسر منم همینه راه حل پیدا کردی لطفا به منم بگو

دختر منم همینطوره
فقط اینکه دختر من کلا از جمع فراریه بزرگ و کوچیک نداره

منم اینجوری بودم خیلی هم سر و زبون داشتم اما دلم نمیخواست برم تو جمع چون میترسیدم اگه برنده نشم مسخره بشم
یه جورایی کمال گرایی هست هنوزم دارم

خوب شاید علاقه نداره یا کلا محتاط و درونگراست

سوال های مرتبط

مامان 😘deli 😘 مامان 😘deli 😘 ۴ سالگی
سلام مامانا که بچه همسن من دارین یه سوال
بچه هاتون چقد از قانون های زندگی انجام میدن ؟چی رو رعایت میکنن و چی رو رعایت نمیکنن .من هر چقد به دخترم قانون ها رو میگم اصلا متوجه نمیشه که باید گوش بده. با بازی و صحبت کردن هم بهش گفتم .ولی هیچی.منظورم اینه مثلا بهش هر چقد میگم شب زود بخواب که بتونیم صبح راحت تر پاشیم بریم؟ مهد متوجه نمیشه و هردفعه ما الم شنگه داریم .یا مثلا میگم باید الان غذا بخوری و بعدش میوه یا اینکه الان وقت خوراکی نیس سر حرفش میایستد و تا خوراکی رو نخوره آروم نمیشه .مثلا می ریم مهمونی وقتی گیر بده به چیزی باید بگیره .هر چقد میگم وقتی رفتیم مثلا برات این خوراکی که میخوای رو میخرم جلو همه میگه دروغ میگی من الان میخوام . نمیدونم از کی اصلا یاد گرفته .چون همین یه بچه دارم.مثلا میگم من میرم حموم و الان نیای نمیتونم بعدش ببرمت حموم نمیاد و یه ربع بعد میگه باید بریم؟ الان حموم .یا الان باید فلان لباسم رو بپوشم .از همه راه باهاش وارد شدم .خیلی وقتا گوش نمیکنم حرفش رو .خیلی وقتا هم اولش به خواسته اش توجه کردم .ولی دختر من انگار خیلی لجبازه و من میترسم از ایندش که داره از کنترل خارج میشه. اکثر اوقات اعصابم رو خورد میکنه مثل امروز و من دارم اول صبحی گریه میکنم .چون واقعا دیگه نمیکشم .خیلی خسته میشم با همین یدونه بچه 😔😭چکار کنم به نظرتون ؟؟؟؟
مامان رایان مامان رایان ۵ سالگی
بچه ها یادمه چند وقت پیش یکی پیام گذاشته بود فصل ها رو چطوری به بچه ها یاد بدیم نشده بود جواب بدم.
بهتر همیشه تو هر فصلی هستید بچه هارو به جزییات محیط اطراف دقتشونو جلب کنید مثلا بگید نگاه الان فصل زمستون درختا اکثرا برگشون ریخته برگ ندارند.یا هوا چقد سرد تو زمستون باید کاپشن و کلاه بپوشیم و...(االبته میدونم بعضی شهرها هواشون ۴ فصل نیست)ولی خوب خداروشکر گیلان ۴ فصل کامل مشهود.
دوم اینکه بچه ها با شعر همچیو خیلی بهتر یااد میگردند کارتون های فصل ها فارسی لند رو از آپارات دانلود کنید براشون روزی ۱بارم شد بزارید یا اگه تصویرشو نمیخواید بزارید خود شعرشو فقط بزارید.اینطوری اگه یادگیریش از نوع شنیداری یاد میگیره
سوم کاردستی های فصل هارو‌درست کنید اینطوریام بچه ها خوب تو ذهنشون میمونه.و از لحاظ دیداری توجه اشون جلب میشه و یادگیریش اگه از دیداری یاد میگیره
چهارم با بازی حرکتی ادغامش کنید مخصوصا برای پسر بچه ها که حوصله این جینگول‌بازی هارو ندارند.مثلا ما چندتا حلقه چابکی گذاشته بودیم ک باید مسیرو جفت پا میپرید میومد جلو ۴تا فصل رو نقاشی کرده بودم بعد میگفت بپر تو فصلی که ادم برفی توش که درختا شکوفه میدند ووعید نوروز و اولین فصل سال و اسمشو بگو. و همینطور سایر فصل هارو ...
اینم میشه یادگیری باکمک حرکت و...
امیدوارم که براتون مفید باشه و اونایی که نتونستند یاد بدند اینطوری بتونند..
مامان یسنا مامان یسنا ۴ سالگی
حالم خیلی بده دخترم خیلی احساساتیه امروز کلی گریه کرده
دخترم خیلی اجتماعی مهربون و دلسوزه خوراکیاش و همیشه با دوستش تقسیم میکنه اسباب بازی هاش و هم ب دوستاش میده و خیلی ابراز محبت میکنه
یه رفتارش که باعث ناراحتیه من و خودش شده اینه که خیلیییی حرف دیگران روش تاثیر میزاره مثلا دوست صمیمیم خونمون بود که اون یه پسر داره همسن دخترمه پسرش خیلی لجبازه و با دخترم نمیسازه دخترم خوراکی داشت آوردن خوردن با اسباب بازی ها بازی کردن بعد ک تموم شد پسر دوستم همش حرف هایی میزد که یسنا بغض میکرد یا رفتار خشنی از خودش نشون میداد مثلا میگفت من یسنا رو دوست ندارم یسنا هم بغض میکرد میگف مامان ببین چی میگ منم میگفتم برات مهم نباشه و ناراحت نشو من دوست دارم اما دخترم جیغ نیزد پسرل نیگفت آخیش الان از خونتون میریم دیگ نمیبینمت یسنا بغض میکرد و جیغ میزد
پسره میگفت من بابام برام دوتا کیک گرفته اما به تو نمیدم یسنا میگف اما من شکلاتم و بهت دادم و گریه میکرد دخترم از صبح تا الان بخاطر اون رفتار ها عصبیه و با کوچیکترین تلنگر گریه میکنه
چرا انقدر دلنازکه؟نیازه با روانشناس حرف بزنم؟نگرانشم