#سه_ماهه_دوم🌱🌱
۳ ماهه دوم از ۱۳ هفته تا ۲۵ هفته و ۵ روز که برا من از ۱۶ هفته رفلاکس و سرفه ام برطرف شد و فقط تهوع صبحگاهی و استفراغ باهام موند. من خیلی وزن اضافه نکردم و تا پایان ۶ ماهگی فقط ۳ کیلو به وزن قبل بارداریم اضافه شد. همه تا میدیدن و می گفتم بار دارم سریع می گفتن اصلا پیدا نیست بارداری. البته من دغدغه اینکه شکمم نسبت به بقیه کوچیک بود رو نداشتم. من تو ۳ ماهه اول به خاطر ویار زیاد به اینکه ویتامین و مکمل و اینا بخورم علاقه نداشتم و سمت شون نرفتم. اکثر مکمل ها هم به معدم سازگار نبودن. تو سه ماهه دوم هم باز همینطور بودم. حتی آهن که از ۱۶ هفته باید شروع بشه من گرفتم ولی فقط ۳ روز خوردم و روز چهارم معده درد و سنگینی معده باعث شد ادامه اش ندم. ولی مولتی ویتامین پرگناکر رو پیدا کردم که فاقد گلوتن بود و معده منو اذیت نمی کرد. یه مقدار کم هم آهن داشت من فقط اونو استفاده کردم. سونوی آنومالی و آزمایش خون همراهش(کواد مارکر) برای بررسی ریسک سندرم ها رو توی سه ماهه دوم داریم.
توی بارداری فقط سه ماهه دوم برای مسافرت ایمن هست، اگر قصد مسافرت داشتین، توی این تایم برین.
🌱🍀🍃

۰ پاسخ

سوال های مرتبط

مامان مسیحا مامان مسیحا ۴ ماهگی
سه_ماهه_سوم🌱🌱🌱
از ۲۵ هفته و ۵ روز الی آخر بارداری میشه. تو هفته ی ۲۶ تا ۲۸ وقت انجام غربالگری قند خون بارداری هست. توی بارداری به خاطر اثرات ضد انسولینی هورمون گنادوتروپین جفت قند خون بالا می ره. بهتره از اول بارداری مراقب مصرف خوراکی های شیرین باشید. من خودم میل به شیرینی جات زیاد داشتم و البته علائم دیابت مثل پر ادراری و پرنوشی و خشکی دهن رو هم داشتم و تو سه بار قند خون ناشتام چک شد و هر سه بار در حال افزایش بود. از ۷۸ رسید به ۹۵ دیگه تو مرز بودم ولی آزمایش قند خون ۳ ساعته ام نرمال بود. توی حدود ۳۰ هفته حرکات جنین کم شدن و الان که میبینم خیلی از مادرا توی این هفته ها پیگیر کم شدن حرکات جنین هستن. من رفتم و پیگیرش شدم. سونو بیوفیزیکال و nst ولی مشکلی نبود. بعدم به خاطر نوع حرکاتش که به واژن ضربات محکم میزد، انگار میخواست همون لحظه بیاد بیرون و کلی ترسوند منو رفتم دکتر و برام آمپول بتامتازون نوشت که اونا رو هم استفاده کردم. یه سونوی وزن و رشد جنین هم توی هفته ی ۳۱ تا ۳۵ دارین. توی سه ماهه سوم باید حواستون به حرکات جنین و به وزن گیری جنین باشه. برای وزن گیری یه پست جدا گذاشتم. از اوایل ماه ۹ هم امکان حساسیت بارداری و ضایعات خارش دار پوستی روی دست و پا و شکم مادر وجود داره. که من اونم داشتم و هنوز هم دارم باهاش سازش میکنم. فرق شون با کلستاز بارداری تو آزمایش خون مشخص میشه. توی کلستاز انزیم های کبدی بالا میرن. البته طبیعی هست که ALP توی بارداری تا دو برابر هم افزایش پیدا کنه ولی AlTو AST باید توی رنج نرمال باشن. برای من تشخیص کهیر بارداری دادن اول فقط تا مچ دست بودن ولی الان تا بازو و ساق پا بالا اومدن. ادامه در پست بعد...
مامان محمد و فاطمه مامان محمد و فاطمه ۶ ماهگی
قسمت چهارم از تجربه بارداری دوم پرخطر و پر از استرس تر از اولین بارداریم
لکه بینیام یکم کم شده بود و خوشحال بودم که داره تموم میشه اما یکهفته بعد یعنی ۱۳ هفتگی بعد از یک روز لکه ندیدن من مجددا خونریزی کردم و زنگ زدم بیمارستان بخش زایمان گفتن باید بری سونو احتمالا هماتومت بوده که با خونریزی دفع شده
رفتم سونو همه چیز شکر خدا خوب بود اما هرچقدر گشت گفت هماتومی نمیبینم احتمالا هماتومت دفع شده ولی هم ممکنه این خونریزی مقدمه ی هماتوم جدید باشه
۱۴ هفته و ۱ روز مجدد سونو انجام شد که دلیل خونریزی پیدا شه که دیدیم بله مجددا اماتوم تشکیل شده 😮‍💨 همچنان به همون استراحتها و مراقبتهایی که داشتم ادامه دادم تا ۱۶ هفتگی که شکر خدا لکه بینیا و لخته ها و رگه های قهوه ای و یرمزم کاملا برطرف شد
و من ۱۶ هفته و یک روز با استرس برای غربالگری دوم
رفتم و الحمدالله همه چیز خوب بودو هماتوم لعنتی هم کامل برطرف شده بود
(اینو اضافه کنم چون تو بارداری قبلیم تو سن بارداری ۲۵ هفته طول سرویکسم ۲۴ شده بود قرار بود سرکلاژ شم که بخاطر هماتوم و خونریزی و اینجور مسائل به تعویق افتاد ) پزشکمم چک کرد دید از اول برخلاف بارداری قبلم علاوه بر اینکه طول سرویکسم کم نشده بلکه از ۳۳ به ۳۴ هم رسیده
خلاصه برای ۲۱ هفته سونوی چک آپ نوشت و باز هم همه چیز عالی بود رفتم خونه ولی همچنان استراحت میکردم تا اینکه بعد از یکی دو هفته احساس سنگینی و فشار داشتم قسمت زیر شکمم و چند باری هم که سرویس فرنگی میرفتم یه ترشح خیلی غلیظ میدیدم که منو به شک انداخت و سونویی که برای دفعه ی بعد نوشته بود رو زودتر رفتم یعنی ۲۴ هفته و ۳ روز رفتم
که چشمتون روز بد نبینه
انگار یه سطل اب جوش و اب یخ رو با هم ریختن روم
مامان مسیحا مامان مسیحا ۴ ماهگی
#سه_ماهه_اول
#پارت_دو
علت ایجاد علائم گوارشی مثل سنگین شدن معده و رفلاکس معده به مری و یبوست شل شدن عضلات سیستم گوارشی به خاطر بالا رفتن هورمون پروژسترون هست. وظیفه ی پروژسترون ضخیم کردن دیواره رحم برای حفظ جنین هست. برای حالت تهوع خوراکی هایی که اذیت تون میکنه رو حذف کنین. من اولش اینو نمیدونستم و فکر میکردم ممکنه هر چیزی رو بالا بیارم اما بعد متوجه شدم گوشت قرمز که بخورم بدنم تحملش نمیکنه و بالا میارم پس کلا دیگه گوشت قرمز نخوردم تا الان‌. بین میوه ها هم هر بار لیمو شیرین خوردم بالا اوردم. برای رفلاکس و سرفه هام هم خوراکی های اسیدی مثل پرتغال و چای و شیر رو حذف کردم. اینو بگم که حالت تهوع و استفراغ صبحگاهی تو بارداری طبیعیه و بیماری نیست. خیلی از خانمها ممکنه خوش شانس باشن اینارو تو بارداری شون تجربه نکنن. هر چی جلوتر میرفت متوجه شدم که هر کدوم از این علائم دوره خودش رو داره و هرچقدر من قرص معده و قرص ویتامین ب۶ بخورم
بازم تا زمانش تموم نشه علائم رفع نمیشن. من فقط سعی میکردم کنترلشون کنم. میوه به و پودر زنجبیل برای رفع تهوع من خیلی موثر بود. سیرابی و خوش گوشت و ویتامین ب۶ زیاد تاثیر نداشتن. کمر درد هم به خاطر شل شدن مفاصل لگن به خاطر هورمون هاو البته افزایش وزن و استفاده جنین از کلسیم بدن مادر ایجاد میشه. راهکارش هم اول استراحت و دوم قرص کلسیم و ویتامین دی و سوم که من دیر فهمیدم و استفاده کردم شکم بند بارداریه. شکم بند وزن شکم رو تا حدودی از روی کمر برمیداره و گرم نگهش می داره که یه جور پیشگیری و تسکین همراه هم هست.
ادامه شو تو تاپیک بعدی میگم.
مامان فاطمه سادات ✨️ مامان فاطمه سادات ✨️ ۱ ماهگی
قسمت سوم تجربه زایمان طبیعی

حدود یک سانت باز بودم و دکترم می گفت اصلا عجله نکن به وقتش زایمان می کنی . ولی برام نوبت زد برای ۱۶ مهر ک اگه تا اون موقع زایمان نکردم بستری بشم و با آمپول فشار زایمان کنم
من یک بار در ۳۸ هفته و ۵ روز روغن کرچک خورده بودم و خبری نشده بود ، یک بار هم همون ۱۲ مهر ، شب قبل از زایمان ، خوردم ، چون واقعا بد کوفتیه 🤦‍♀️ ، دلدرد و بیرون رویش خیلی اذیت کننده ست
اون شب من بعد از خوردن روغن حدود دو سه ساعتی بیرون روی داشتم به همراه دلدردی ک هفته ی قبلش هم تجربه کرده بودم‌.
حدود ۱۰/۵ شب روغن رو خوردم . یک ساعت بعدش بیرون رویم شروع شد تا حدود ۱ طول کشید
از ساعت ۱ تا ۳ خوابیدم ، ولی همچنان دلدرد داشتم ولی قابل تحمل بود ، می گرفت و ول می کرد ، من فکر کردم برای روغنه و طبیعیه

حدود ۳ دیگه از خواب بیدار شدم و دردها بیشتر شده بود ، رفته بودم توی دستشویی و شلوارم رو درآورده بودم و آب گرم رو گرفته بودم روی شکمم تا دردم رو کم کنه
ادامه در تایپیک بعدی ..