۵ پاسخ

عزیزم هیچ ربطی ب تک فرزندی نداره پسرتون نیاز ب یه دکتر و مشاوره داره احتمالا خودتون باید باهاش درست برخورد کنید ممکن بخاطر بی محبتی و نوع برخورد خودتون باشه درضمن سعی کنید اجازه ندید بچه ها رو بزنه باهاش صحبت کنید براش تنبیه یا پاداش بزارید خیلی موضوع مهمیه حتما پیگیرش باشین چون ممکن توی ارتباطش با همسالهاش ب مشکل بر بخوره ....

ببین این عصبانیت یا بخاطر اینه که شما خیییلیییی توخونن ب حرفش گوش میکنید و زیادی تحویلش میگیرید لوس شده تحمل نه شنیدن نداره یا اینکه تو خونه بهش کم‌توجهی میشه و میخواد ملی دیگه این کم توجهی رو جبران کنه هرچیزی در حد اعتدال ‌باید یاد بگیره همیشه همه چیز بر وفق مراد نیست صبر کردن رو یاد بگیره و اینکه مژنزن باشه شما دوستش دارید

نه.پسرمنم تک فرزند کسیو نمیزنه اصلا

شربت مفیدی تاثیری داشته؟

دیگه موندم چیکار منم واقعا دارم اذیت میشم از دست بد اخلاقیاش میترسم ایندش خراب بشه مشکل ساز بشع مدرسه و مهذ رفتنش

سوال های مرتبط

مامان دخملم مامان دخملم ۴ سالگی
خسته ام از بچه داری خیلی زیاااااااد 😔😔😔 دعا میکنم بمیرم به حدی خستم که دیگه نمیکشم,بچم زیاد شر نیست اما نق میزنه کل روز بهونه میگیره باهیچییییی بازی نمیکنه هر وسیله بازی براش بگیرم فقط همون روز اول دوسش داره بعدش میاد میچسبه بهم نق میزنه بهونه میگیره میبرمش بیرون مثلا میره خونه مامان بزرگش اونجا باز شروع میکنه نق زدن حوصلش سر میره ،باباش چقد از کارش میزنه میریم شهربازی ،بهش محبت میکنیم همچی واسش فراهم اماااااان از بدقلقی ننگ بودنش.با هیچ بچه ای بازی نمیکنه بچها فامیل همسن میان خونمون نمیزاره با وسایلش بازی کنن چقد براش داستان میگم جایزه بهش میدم اگ با دوستات بازی کنی اگ فلان کار خوب انجام بدی، اصلا گوشبحرف نمیده بدتراز اینه که از هیشکی نمیترسه مثلا نه از من نه باباش من خودم گاهی دیگ‌لبریز میشم یه کتک کوچولو میزنم باباش طرفداریش میکنه ،بین تمام بچه های که دیدم بچه من علاوه بود از نوزادیش که کولیک داشت چقد بعدشم گریه میکرد توروخدا نیاید بگید ناشکری نکن فلان من واقعا دیگ عصابم نمیکشه ۲۴سال سن قلبم درد میکنه چقد قرص عصاب مصرف میکردم و میکنم اروم نمیشم خیلی عصابم خراب شده فقط دعا میکنم بمیرم 😭
مامان ماهان مامان ماهان ۴ سالگی
عزیزان اگر کسی در این مورد تجربه ای داره، لطفا راهنمایی کنه، پسرم یه مدتی هست خیلییی عصبی وپرخاشگر شده، مثلا داره بازی میکنه اگر چرخ ماشینش افتاد با حالت عصبانیت، دندانهاش رو به هم فشار میده وداد میزنه وچند بار اون ماشین رو به مبل یا دیوار میزنه، یا اگر بخواد کاری کنه که نخوام اجازه بدم، با عصبانیت میاد سمتم ودستم رو چنگ میندازه یا چیزی دم دستش باشه پرتاب میکنه
این رفتارش باعث شده، فکرم درگیرش باشه، که پسری که اینقدر آروم بوده به این سن چرا عصبانی وپرخاشگر شده، خودم گفتم شاید آهن بدنش کم شده، شربت ویتامین گرفتم، نصف شیشه رو تا الان خورده ولی بی تاثیر بوده
بخوام بگم، الگوی این مدلی هم نداشته، خودم خیلی ارومم، شوهرم هم عصبانی بشه این رفتارها رو نداره که بگم براش الگو شده،این روهم بگم خودم مربی مهدم، توی مهد خودم ولی سر یه کلاس دیگه میره، بچه های کلاسش ومعلمش هم آروم هستن، مثلا جدیدا اخر کلاس حدود ده دقیقه آخر میاد سرکلاس من تا میاد، میره سمت یکی از بچه ها با عصبانیت، دندونش رو رو هم فشار میده وبهشون چنگ میندازه، این موضوع خیلی برام دردسرساز شده و واقعا کم آوردم
اگر تجربه ای دارید راهنمایی کنید
نمیدونم به خاطر سنش هست یا اینکه شرایط کاری من پرخاشگرش کرده یا اینکه واقعا کمبود ویتامینی توی بدنش هست، یا اینکه این پرخاشگریش بعد دوره بیماریش بوده که ویروس گرفته، میگم شاید اون ویروس روی سیستم عصبی اش تاثیر گذاشته 😔😔😔
مامان دلسا مامان دلسا ۴ سالگی
سلام مامانا دختر من ۴سال و سه ماهشه
به شدت باهوشه جوری که اصلا هیچ‌وقت نتونستم گولش بزنم یا یه عادتو ازش ترک بدم مگر اینکه خودش تصمبم گزقته باشه یه عادتو ترک بده
حتی الان کارایی که یه سالش بوده انجام داده همه رو یادشه و میگه
یه بار همدان رفتیم و‌بستنی براش خریدیم سال بعدش دوباره رفتیم همون خیابون هنوز به سر خیابون نرسیده بودیم گفت اینجا بستنی داره در این حد ماشالله حافظش قویه
بعد عید امسال یه دفعه پرخاشگر شد شروع میکرد به جیغ زدن و گریه و‌خودزنی منو باباشم کار بدی کردیم بدتر سرش داد میزدیم و حتی گاهی میزدیمش گذشت کم کم تا دیگه انجامش نداد
تابستون اومدیم کرج برای زندگی و الان یه مدته دوباره پرخاشگر شده
سر یه چیز کوچیک لج میکنه و گریه شدید و تا یه ساعت به حدی جیغ میزنه و گریه میکنه و خودشو میزنه که واقعا میترسم بلایی سرش بیاد
میدونم تنها شده از مادربزرگش دور شده چون وابستش بود از فامسل خونه بازی هاش
ولی اینجام من خیلی باهاش بازی میکنم بیرون میبریمش
باشگاه بردمش دارم سعی میکنم دلبستگی های جدیدی براش ایجاد کنم
ولی اصلا فایده نداره اون لحظه ای که عصبی میشه کل صورتش از عصبانیت قرمز میشه خودشو میزنه با یه حرصی دستاشو مشت میکنه منو میزنه جوری که اصلا جرعت نمیکنم بیرون از خونه برم
چون بیرون کنترلش سحت تره
اینقد هم باهوشه حواسشو نمیشه پرت کنی
خودشم میدونه کار اشتباهیه ولی باز انجام میده
بعد اروم بشه میاد میگه ببخشی کار اشنباه بود😔واقعا نمیدونم چیکار کنم
ببخشید متنم زیاد شد