۶ پاسخ

برا چی نمیاد پیشت

خیلی دور هست

نگران چیش میشی ؟! حساس شدی بخاطر هورمون ها

منم خونه نیستم خونه مامانمم شوهرم میاد سرمیزنه میره شبا ولی تنهاس تااونجام تنها با موتور میره یه شهر فاصله اس دلشوره میگیرم سه روز اینجا بودم‌دیگه گفتم فردا برم‌خونم

عزیزم بارداری این طوریه باز خداروشکر فقط نگران اطرافیانتی من میشینم برا حال غریبه ها گریه میکنم

مگه کجایی

سوال های مرتبط

مامان کارن مامان کارن ۳ ماهگی
از وقتی بچم دنیا اومده شوهرم اصلا ذوقی برا من نشون نمیده همش ذوق میکنه میکه مامانم فلانه مامانم بچمو دوس داره دیگه خونه مامانت نمون بریم خونه مامانم دوس داره بچمو ببینه
مادرشوهرمم هروقت میبینتش همش میگه بچمه شبیه ما شده کلا شبیه باباشه شبیه اون یکی بچمه شبیه منه
بچمو هرجور دلش میخاد بغل میکنه میگم ن میگن خیلی حساسی شوهرمم همش طرف مامانشو میگیره همش با من دعوا میکنه میگه خیلی حساسی دیگه امشبم چند ساعت بردم خونشون نذاشتن ب بچم شیر بدم دو ساعت شده بود شیر خورده بود گفت چون خابه نباید بدی بهش بچم چهار ساعت گشنه بود تو خاب دهنشو باز میکرد همش اینور اونور میکرد😭شوهرمم وقتی اومد مامانش بهش گفت زنت اینجوره اونجوره شوهرم گفت ن بابا این زیادی حساسه دکتر گفته هروقت بیدار شد سه ساعتم شد عب نداره بعد شیر بخوره
تو ماشینم ک گله کردم گفت باز اومدی ک شروع کنی دیگه تا خونه هم هرچی گفتم محلم نذاشت و اخم کرد تا رسیدیم بعدم میخاست ول کنه بره خونه مامانش بخابه اخر سر جلو مامانم گفت زشته نرفت
من خیلی احساس بدی دارم 😞😭باعث شدن افسردگی بگیرم خسته شدم از زنده بودن نمیذارن ذوق بچمم بکنم حتی 😭😭😭😭
مامان nila مامان nila هفته سی‌ونهم بارداری