سلام مامانی ها میشه منو راهنمایی کتید از دستم عصبامی بشید هم نارحت نمیشم فقط بگید جای من باشید چیکار میکنید میخوام درمورد سامی باهاتون حرف بزنم اگه اجازه بدید
سامی بچه ناآروم بیقرار و تو ۱ سال و ۸ ماه شبی ۱۸ بار از خواب بیدارمیشد از اول روز ۴ ماهگی شیرنخورد و مدام یه استکان و ی قطره چکون دستم بود شیرمو میدوشیدم
غذا که شروع شد نمیهورد فقط با گوشی سرگرم میشد هپیشه هدا تلویزیون روشن رو آهنگ بود اونم نگاه میکرد خلاصه بگن فقط گریه میکرد
از وقتی تونست راه بره همیشه دریخچال و کابینت و پنجره و در تند تند میکوبه تا الان که ۲ سال و ۱۱ ماه و ۱۹ روزشه
هپش کوچه و خیابان فرار میکنه بدو بدو انگار نه انگار با ماهست
همش روپاش هست میاد و میره نمیشینه هیچی نمیخوره وقتی نزدیکشیم یه نیگونی میگیره که نگید جاش سیاه میشه یا مارو هول میده وسیله پرت میکنه میزنه صورتمون از اول من و باباش بی توجه بودیم بعدش بامهربونی ولی اصلا حالیش نیست الانا همسرم خیلی مهربون و آروم تره ولی منم میزنمش که بفهمه شاید باورتون نشه از ۱ سال و ۵ ماهش من تحمل کردم بهتر بشه هیچ حتی من و همسرم ی ثانیه هوش نداریم نمیتونیم ی چای بخوریم دوتا مهد بردیم حوابمون کردن میگن این فقط درو دیوار و پنجره و در و ..میکوبه برقخاموش روشن میکنه
حتی نمیتونیم ی چای بخوریم از دستش
منو خواهرانه راهنمایی کنید به خدا محبت سرش نمیشه حرف میزنیم باهاش من و پدرشم روامی کرده فامیل هامون جوابمون کردن حتی خونه باب

۱۲ پاسخ

عزیزم دلم مامان جون قبلا درباره گل پسرت حرف زدم‌پذیرفت اختلال کمک کنند هستش به پسرم باید بپذيرين که بتونین کمک کنین به بچه اگه درمان جدی نگیره این بچه مدرسه نمیشینه اون موقع درمان سخت تر میشه یک دکتر مغز اعصاب دارو قبول نداشتی جای دیگه ببر باید برای توجه تمرکز بیشتر دارو بخوره تشخیص خطر بده الان تشخیص نمیده پسر من همین طوری بود پسرت باید رفتار درمانی بشه بازی درمانی بهترین گزینه بچه های که اصلا نمیشین این مشکلات‌ حل بشه مرحله آخر میرسن گفتارش هی منتظر باشی تداخل نکنی بگی خودش حل میشه درست میشه بچه هستش برای سنش هستش خودت کول زدی خواهر من من خودم این دوران گذروندم هر روزم چشمم اشک هستش ولی پذیرفت بهتر نه نپذیرفت

باید حتما روانشناس ببرید تعلل نکنید و اگر لازمه اعصاب و روان اطفال ،

خودت و همسرت تو خونه دعوا و بحث نداشتین؟

عزیرم اول باید پسرتو ببری کاردرمانی الان گفتار براش هم زوده هم لجباز ترش میکنه

عزیز دلم بهترین راهش ببری مشاوره کودک چون ما این مشکلات و نداریم و علمی هم سر در نمیاریم بهترین راهش روانشناس و اینم بگم مادری بود تو اینستا قبل و بعد بچش و گذاشته بود قبل موبایل و تبلت انقدر آروم بود بعد موبایل بچه ای شده بود وحشتناک و از عوارض موبایل من بچم تا به این سن نه موبایل دستش گرفته نه تلوزیون روشن کردم وقتهایی پیش مامانم رفته برنامه کودک گذاشته

اول از همه بچه و ببر دکتر مغز اعصاب اونجا نوار میگیرن بعد متوجه میشن بچه بیش فعال هست یا نه تشخیص میدن بعد دارو میون خوب میشه آن شا الله

چیزهای شیرین نده ساعت بخوانش

از خطر چیزی می فهمه پسر من همین طوره گفت پیش فعاله دکتر مغز و اعصاب دارو داد

ببین خیلی ازین چیزا که میگی دختر منم داره همش داره کابینت هارو میکوبه و می‌ریزه بیرون ،ظرف می‌شکنه ،همش بدو بدو می‌کنه ،شبا با زحمت می‌خوابه ،موقع غذا همش ریخت و پاش می‌کنه طوری که باید حتما تمیز کاری کنم بعدش ،خودمم که همش باید دنبالش بدوام غذا درست نمیتونم بخورم ،بچه ان صبر داشته باش
کتکش نزنید و دعوا نکنید این بچه احتمالا چون دعوای بین تو و پدرش رو دیده پرخاشگری میکنه

فرم asqse پر کن ببین مشکلش چیه
پ حتما با روانشناسکودک مشورت کن

عزیزم چرا عصبانی بشیم تو و ما هم آدمیزاد هستیم گاهی غیر قابل کنترل میشیم عصبی میشیم اما خب اینو روزی صدبار ب خودت بگو این بچه رو ما ب دنیل آوردیم با خواست خودمون خودش ک نیومده سعی کن ب خودت مسلط باشی انشالله سامی جان هم رفته رفته رفتاراش قابل کنترل میشه

پیش روانشناس کودک برید بعد صبحت می کنه از پوشک گرفتید

سوال های مرتبط

مامان مامان نخودی ها مامان مامان نخودی ها ۳ سالگی
سلام عزیزان من که همیشه کمکم کردین که تو این دنیا دوست ولقعی بجز شماها ندارم
دایی ام شملره یه دکتر کودکان که انگلسی هست بهمون داد و بعد ۱۰ روز تونستیم باهاش حرف بزنیم در مورد سامی جانم
خیلی خوشحالم انگار خدا بهشت بهم داده دنیارو بهم داده ولی باز یاد دکتر که نامه بهم داد میفتم که گفت بچه ات اتیسم 😔😔
خلاصه گفتم نیشگون میگیره سرشو به درو دیوار میکوبه گفت چون حرف نمیزنه به این دلیله و شماهم هی میگید نکن این کارو بکن و هون کارو نکن بچه عصبی کردید رفتی به اتیسم نداره 😇
گفت وقتی باهاش بازی میکنید میخندید میخنده گفتیم بله
گفت صداش میزنید برمیگرده گفتیم بله
کقت زیاد مهمونی رفتید تو حنع گفتیم نه این ۳ سال ۱۰ بار مهمونی نرفتیم
گفت پس جای نگرانی نیست و به هیچ وجهدارو بهش ندید بچه تون مشکلی نداره
گفت اگه درو زیاد باز و بسته میکنه واس این همش خونه بوده
وقتی نمیتونه حرف بزنه واس این عصبامی میشه
گفت وقتی تو خانواده هاتون بودن بعد ۶ سال و ۵ سال و ۳ سال حرف زدن جای نگرامی نداره
فقط دوسداشتین ببرید شنوای سنجی اونم چون میگید صدارو خوب میشنوه برمیگرده جای نگرامی نیست
گفت چون دستور میدین انجام میده جای نگرانی نیست
دیگه نمیدونم قرار ساعت ۷ ببریپش یه دکتر تکودکان تو شهر خودمون
دوستون دارم برای بچه ام دعا کنید که همش میگن بی مغز و کرو لال توروخدا دعا کنید من اگه حرف نزنه خودمو میکشم میدونم گناه بزرگ خودمو بکشم ولی نمیتونم زندگی کنم بدون حرف زدن ساپی سامی و صوفیا تمام دلهوشی من تو این زندگی منه
مامان کیان مامان کیان ۳ سالگی
مامانا خیلی خسته ام پسرم بشدت لجباز هست خدا نکنه من یا باباش باهاش با عصبانیت حرف بزنیم یا اینکه دستمون بهش بخوره تا یک ساعت گریه میکنه که چرا اینجوری گفتی یا چرا اینجوری چشماتو واسه من در اوردی وقتی هم به گریه بیفته هیچ جوره نمیتونیم ارومش کنیم بخاطر همین تا الان هر کاری کرده حرف بدی هم که زده بی توجهی کردم امشب دیگه رو ماشینش وایستاده بود هر چی گفتم بشین میفتی گوش نکرد یهو افتاد فقط یک ساعت گریه میکرد چرا من افتادم یک جوری رو مخم بود که اعصابم را خورد کرد زدم در کونش حالا از اون گریه خلاص شد یک ساعت دوباره گریه را شروع کرد چرا منو زدی دیگه واقعا بریدم نمیدونم چکار کنم صبح هر لحظه که من بیدار بشم این بنده خدا با من بیدار مییشه و گریه میکنه تو چرا بیدار شدی بخدا چند صبح که دیگه از ترس این واسه نماز صبح بیدار نمیشم من اگه تا دو ظهر بخوابم این هم میخوابه ولی فقط اخساس کنه که من نیستم کنارش بشدت گریه میکنه تو چرا بیدار شدی اگه دم دمهای ظعر بیدار شیم چیزی نمیگه خسته ام نمیدونم چکار کنم
مامان کیان مامان کیان ۳ سالگی
خانما نظر بدید بچم ۳ سالشه ماشاالله از وقتی دنیا اومد اذیت زیاد داشت ماشاالله از دوسالگی که خیلی فضولی میکنه ۱ دیقه نمیشه همش میاد از یه جا میده بالا هرچی بهش میگم نمیفهمم لج میکنه ظرف میخوام بشورم که میاد تا موقع ظرف بشوری کل آشپزخونه به هم می ریزه بعد من میترسونمش که تنها میره اتاق میره بالای کمد اما میگم دزد ببرش یا هیولا زنبور میترسع بر میگرده چون دیگه واقعا نا ندارم دیگه دنبالش برم بعد خیلی مهربون و ساده ست بچه های و اصلا نمی زنه از یه چیزی زود میترسه بعد زرنگ ماشاالله حرف خوب میزنه فقط با بچه ها بازی میکنه زرنگ نیست که چی خوبه چی بده می ریم اصلا در حیاط باید دنبالش بدی میاد های تو خط که ماشین بعضی وقتا رد میشه هرچی میگم بیا جای خودمون نمیاد میده جای بچه میترسم ماشین خدا نخاسته بیاد اینم هوایش نباشه دیگه انقد رفتم آوردمش باز رفت که پاش به چادرم گیر کرد خرد زمین منم جای همسایه هامون گرفتم زدمش گفتم بمیری بشین گمشو اونم خجالت کشید بچم الهی بمیرم و گریه کرد داریم ۲تا بچه داره بخدا میاد در حیاط میشینه بچه هاش انقد زرنگ هر وقت گرسنه باشن میدن خونه ها ی عمه هاش میگن غذا میخوایم سیر میشن میان بیرون اصلا یه بارم پا نمیشه مامانشم همونجاست خونش صب میاد تا شب خونه ی مامان شه بعد میرع اون طرف روستا خونه ی خودش اصلا جوش نمی زنه که بچش گشنه یا خوابش میاد حالا من از بس جوش زدم پیر شدم بخدا ... الانم جاریم دوباره حاملس منم حاملم حالا چیکار کنم بچه یکم آروم شه یکم زرنگ باشه این اگه گشنه باشه به هیچ کس نمیگه گشنمه