این روزا ک نزدیک سه سالگی بچهامونیم هرروز میخونم و خودم تو خونه با پسرم چقد چالش داریم واقعا احساس میکنم قدیم بزرگ کردن بچها خیلی راحتتر بود با وجود امکانات کم ولی شاید بخاطر جامعه سالم و نزدیکی خانوادها بهم خیلی راحتتر بزرگ میشدن چالش کمتر بود الان امکانات هس ولی ارامش استفاده ازشون نیس من فک میکردم تو این زمونه میشه بچهای بهتر با اسیب کمتر تربیت کرد اما خودم ک بچه دار شدم و داره بزرگ میشه میبینم سخت در اشتباه بودم الان اتفاقا اسیبا بیشتره کاش بچهامون بزرگ شدن ارامش داشته باشن و اسیب کمی دیده باشن چون جبران اون اسیبا خیلی سخت و گاهی امکان ناپذیره همیشه ترس و استرس دارم تا یکم بیشتر تی وی ببینه تا درخاست گوشی کنه تا دستشو بزاره دهنش تا جیغ بکشه تا پرخاشگری کنه همش میگم کجا کوتاهی کردم چیکار کنم تا دعواش کنم روزها عذاب وجدان اروم نمیشم اما زمان ما مارو مقصر میدونستن ک خودت کار بد کردی کتک خوردی الانم بازم ما مقصرسم اگ دعوا کنیم بزنیم ما میشیم مادر بد ک صبور نیست چقد دوره ما سخته تو بچگی هم ما مقصر بودیم الانم ک مادریم بازم ما مقصریم🫂❤️‍🩹حتا خودمون بهم میپریم و همو مقصر میکنیم اما من امروز اومدم بگم مرسی مامان مهربون عیب نداره اگ کم میاری اگ دعوا میکنی اگ نمتونی به همه کارات برسی اگ همراه نداری اگ تنهایی اگ هیچ وقتی برا خودت نداری مرسی ک داری طاقت میاری ما زنها قویترین موجوداتیم🥺🤰🤱

تصویر
۸ پاسخ

چقدر خوب بود سپاس به خاطر حرفات
به نظر من از مادر هیچ کس نمی تونه بیشتر دلواپس بچه باشه پس جای داد زدن یا دعوا کردن ،البته معقول باشه نه اینکه سر بچه زیر دو سال داد بزنی که چیزی حالیش نیست ،ایرادی نداره تا جای که اقتضای سنش باشه ،من با روانشناسی الان خیلی مشکل دارم خیلی هوایی هست ،امیدوارم فرزندانمان به خوبی خود ما باشن

چقد آرامش بخش بود❤

عزیزممم🥹🥹🥹

👏👏👏❤️❤️❤️

😭😭😭😭😭😭😭🌹🌹🌹

چهقدر خوب بود مرسی

😭😭😭😭🥹🥹🥹

انرژی گرفتم

سوال های مرتبط

مامان آوین مامان آوین ۳ سالگی
سلام،بچه ها کسی هس ک مامانش تو کارهاش دخالت کنه؟برای همه چیز، الان مامان من روزی ۵یا۶باز بهم زنگ میزنه نه ک بگم عیبی نداره مثلا ظهر ک دارم استراحت میکنم تازه خوابم برده یهو زنگ میزنه اگ خواب باشم میگ خوابی؟ یا اگ جایی برم بهش نگم ناراحت میشه طوری ک به خواهرم گفته ک من هرجا میرم بهش نمیگم،برای بچه بزرگ کردن ک نگم روانی کردم الان گیر داده برای بچه ام صندل بگیرم هی میگم باشه یه جا خوب و قشنگ پیدا کنم میخرم ولی باز هر بار رفتم خونه اش میگ باز برا بچه صندل نگرفتی، دخترم کوچیکتر بود یه بار بردمش شهربازی می‌ترسید سوار وسایل بشه دیگ نبردم تایکم بزرگتر بشه ولی مامانم هی میگف ببرش شهربازی میگفتم بردمش ترسیده، تا وقتی فهمیدم الان وقتشه بردمش با شوهرم بهم زنگ زد کجایی گفتم اوینو بردیم شهر بازی یهو گف چه عجب ازبس من گفتم بردیش، ما اصلا نمیتونم جلوش با بچه امون شوخی کنیم یه بار شوهرم داش بازی میکرد باهاش یهو آوین گریه کرد فرداش بهم زنگ زد ک آره من دیروز از دست شوهرت ناراحت شدم گریه بچه رو درآورده گفتم مامان جان اون ک از قصد ک نبوده قبلش گریه میکرد بهانه گیری میکرده یهو گف این یه نوع بچه آزاریه🙁و مریضه، دیگ خیلی از این موضوع ها ک درگیرم،نمیدونم شاید من حساسم چیکار کنم؟
مامان زندگیم پسرم مامان زندگیم پسرم ۳ سالگی
امشب تو سریال سالهای دور از خانه اوشین ی جمله خیلی قشنگی گف ب مادرش گف من از هیچکس هیچ توقعی ندارم واقعا تا ب این قسمت ازین اخلاقش ک هیچ انتظاری ن از پدر ن مادر ن خاهر برادر ن همسر ن خانواده همسر ن دوست از هیچکس توقعی نداره و همیشه بار مسئولیتشو ب دوش کشیده خیلی خوشم میاد یجاها قلب ادم ب درد میاد ازین همه بی رحمی اما واقعا چقد خوبه بتونیم توقعی نداشته باشیم از کسی کینه و نفرت نکنیم من امشب خیلی گریه کردم ن بخاطر سریال اوشین بخاطر توقعاتی ک خیلی وقتا از بقیه داشتم و دلشونو ب درد اوردم با حرفام و رفتارام ولی الان فهمیدم ک اشتباه کردم چرا انقد توقع از بقیه داشتم از خانواده از همسر از ‌‌‌‌... ما تنها بدنیا اومدیم تنها میمیریم و باید تنها این مسیرو زندگی کنیم حالا خدا لطفی کرده تو این مسیر افرادی مث خانواده و همسر کنارمون گذاشته ک اگ باعث حال خوبمونن چ بهتر اما اگ نمتونن کمکی کنن چرا توقع داریم خودمون و اونارو ناراحت میکنیم ما خودمون مسئول زندگیمونیم کاش روزی بتونیم بچهایی بی توقع از بقیه و فقط در تلاش برای شاد بودن و فراهم کردن زندگیشون بار بیاریم ن بچهایی متوقع از خودمون از دیگران و پر از خشم و کینه🤲🌹کاش خدا انقد بهمون نیرو بده ک شاد زندگی کنیم تو ذهنمون دائم نگیم ک چرا همسرم اینکارو نکرد چرا مادرم چرا پدرم چرا ... بقیه اینکارو برام نکردن خودمون دست ب زانومون بگیریم بلند بشیم کاش اون روز برا همه مادرای سرزمینم برسه🖐