۸ پاسخ

خداروشکر کن که دوباره خدا میخواد بهت کوچولوی دیگه بده
اینا میگذره اگر چه خیلی سخت ولی سعی کن هیچ وقت چیزی نگی خدارو بد بیاد خدانکرده
مبارکت باشه
واسه منم دعا کن خدا دوباره بهم ببخشه

مبارک باشه پیش اومده دیگه خدا خواسته خب
منم شوهرم همینجوری گفت از یکبار که باردار نمیشی اما همون شد و خدا خواسته بود الان هم ۳۸ هفتمه ، میگذره غصه نخور
به باباش بگو بیشتر کمکت کنه

تو سه ماه اول بارداری خیلی کسل و بی‌حالی بعدش خوب میشه تا بدنیا بیاد و وارد چالش های بعدی میشی

عیب نداره عزیزم خسته بودی یه حرفی زدی درکت میکنم، الان برو بغل و بوسش کن ، میگذره

عزیز دلم طبیعی جلوگیری نیس الکی خودتونو گول نزنین برا معده دردتون فایمیتدین بخورین نه قرار نیس چون باردار هستین با اولی هر برخوردی داشته باشین اون هنوز بچه به محبتتون نیاز داره بیشتر باید محبت کنین کمتر نه کاریه شده دیگه اگه ی کوچولو نمیخواستین باید سفت سخت جلوگیری میکردین ی شربت گلاب بخور آرامش بخش شربت عرق نعناع

عزیزم میتونی بعدش بغلش کنی بهش بگی که چقدر دوسش داری و دلیل داد زدنم تو نیستی و دارم سعی میکنم که روی رفتارم کنترل داشته باشم
اینجوری رابطه بینتون رو میتونی ترمیم میکنی

نفس عمیق بکش فقط‌ سهی کن هیچی نگی بهش

مثل اوایل حاملگی من..خیلی دخترمو اذیت میکردم از اونورم کارم گریه بود..باز شما همسرت میاد سرشو گرم میکنه منکه تنها تا شب با دخترم...شوهرمم باشه کاری نمیکنه..اینا همش طبیعیه فقط سعی کن زیاد خودتو جاهای دیگ خسته نکنی که یه کوچولو انرژی برای بچت داشته باشی..همش میگذره..غصع نخور

سوال های مرتبط

مامان آلو مامان آلو ۲ سالگی
مامانایی گل سلام شبتون بخیر
مامانایی ک تک فرزند هستید لطفا بیاین در مورد موضوعی ک میخوام بگم تجربه هاتونو بگین
من دخترم 2سالش داره میشه تو فامیل هم بچه ک باهاش رفت و امد داشته باشیم نداریم بیشتر وختا تنهاس با من و باباش بازی میکنه
پارک میبریم خونه بازی بیرون رستورانت یعنی تا جایی ک بتونیم سعی میکنم تو اجتماع باشه
ب شدت از بودن تو جمع خوشحال میشه اما چن تا مشکل وجود داره اول احساس میکنم خیلی نیاز ب جلب توجه و تایید دیگران داره
تو ی جمع 80نفره میخواد مثلن با موتورش تک چرخ بزنه یا ی حرکتی بزنه ب تک تک شون نگاه میکنه و میخوان نگاهش کنن ذوق کنن تشویقش کنه حالا فک کن اون جمع نصفشو اصن من نمیشناسم باز جیغ و داد ک عمو یا خاله نگام کنه توخونه هم ی کاری میکنه من نگاش میکنم میگه بابامم نگاه کنه مثلن میفته من میبینم ولی باباش نبینه یا حتی ی غریبه دوباره خودشو میندازه یا میره هی جلوش ک من افتادم
موضوع بعدی تو بازی های گروهی انتظار داره طرف مقابل مث من یا باباش بازی کنه
بچه ها باهم بازی میکنن بالاخره دعوا میشه گریه لج ازین چیزا
ولی من و باباش ک بازی کردیم دیدین دگه مث آدم بزرگ بازی میکنیم
تو بازی گروهی یکی مثلن نق نق میکنه یا ی چیزیو ک دخترم گرفته اونم میخواد دخترمن خیلی ناراحت میشه کلن بازی رو ول میکنه
مامان زندگیم مامان زندگیم ۱ سالگی
سلام به همه
دوستان من دخترم یه ماهه شایدم بیشتر ب شدت پرخاشگر و عصبی شده قبلا هم گاهی اینجوری میشد ولی بعد یکی دو هفته خوب میشد مدرا میکردم
الان من این مدت همه کارییییی کردم همه کار ها یعنی واقعا همه کار چیری از قلم نیوفتاده
ولی انگار ن لنگار
اقا خسته شدم بخدا دیگه همش داد میزنه حیغ میزنه الیته من خودم چون باهاش ارومم و بهم خیلی اعتماد داره وقتی تنهاییم اینجوری نیست ولی اگه بخام پامو بزارم از خونه بیرون از همون دم در شردع میکنه ب لج بازی های خیلی شدید جیغ و داد
وای ب حالم اگه خونه کسی ببرمش دیگه بدتر تا ی ساعت اول گریه میکنه بعدشم ک اروم میشه هر کی تا میخاد باهاش صحبت کنه شروع مسکنه حیغ زدن
اصلا موندم بخدا ی جیز دیگه شده خیلی عصبانیه پرت میکنه پستونکشو حیغ میزنه برا خاسته هاش ...اصلا جلوش ن عوا مسکنیم ن چیزی...خودمم باهاش همیشه مهربون بودم بازی میکنم ...اصلا انقدر کاراش اذیتم کرده دلم میخاد بزنمش...اصلا اخه این بچه عمون بچه نیست دیگه ...پیش چ دکتری ببرم تجربه ای دارین...
بخدا دعا گرفتم با اینکه اعتقاد نداشتم گفتم دعاست دیگه خودم قرلن براش خوندم فضاشو عوض کردم تفریح بردم تا جایی ک میتونستم بغل کردم و موقع داد و بیداد توضیح دادم کار بدیه داد نزن...اب بازی اسباب بازی جدید ...و خیلییییی چیزای دیگه ای ک اصلا حضور دهن ندارم...مگه میشه اخه ...