۱۱ پاسخ

دخترم کوچیک بود یه بار اینجوری پاشد جیغ یه سره میزد.منو شوهرمم هم ترسو و کم سن و سال برداشتیم بردیمش درمونگاه دکتر معاینه کردگفت شکمش پر نفخه‌.دل درد داره.دارو دادیم آروم گرفت.دیگه بعد اون هربار چیزای نفاخ و چرت و پرت میخورد بهش دارو میدادم.

حتماااااترسیده ترسشو بردار

برامنم یه تایمی از ۲سالگی تا ۲سال و۲ماهگیش همین وضعیت بود
هرشب
حتی درطول روز
به معنی واقعی کلمه خودم روانی شدم
وحشت شبانه پیدا میکنن
درموردش تو نت بخون

نهال تا دلت بخواد اینجوری کرده از خواب بلند میشد تا یساعت بدون هییییچ دلیلی گریه گریه تا خودش آروم میشد باز میخوابوندمش😐

سلام عزیزم.بچه منم همینطور بود رفتم مشاوره گفت ترس شبانه داره.باید ببینی چجوری آروم میشه نباید به زور بغلش کنی.

یا فیلم دیده صحتش ترسناک خواب دیدهیا رفلاکس داره

آریاش بعضی وقتایک وا دکا ...البته چکوله تر بو ..جا جوریک دگریا فقط چاوی له دیواری دکرد ...نیدهیشت نه امن نه بابی دستی لیدین

تقریبا دو سه ماه پسرم این مدلی بود. جیغ میزد منو میزد خودشو میزد یه جوری پاهاشو میکوبید رو زمین میگفتم طفلک الان مچ پاش میشکنه. هر شب کارش بود. من میخواستم بغلش کنم نمیزاشت. باباش که رسما میخواست از پنجره پرتش کنه بیرون. الان چشمش نزنم یکی دو هفته س بهتره

خواب بد دیده باید ببری بالکن هوا بخوره بیدارش کنید

منم چند شبه اوضاعم همینه یکم سرماخوردگی داشت گفتم شاید از اونه ولی خب یه جوری گریه می‌کنه و جیغ میزنه اصلا نمیشه ارومش کرد

آره دختر منم چن شب پیش اینجوری شد ساعت دو بود
همسایه های ما طفلی ها چیزی نمیگن
اصلا بچه هم نیست تو ساختمون مون

سوال های مرتبط

مامان رادمهرورادوین مامان رادمهرورادوین ۳ سالگی
سلام خانوما شماجای من باشید چیکارمی کنید؟ پسر بزرگ من از عید به این طرف معمولا عصرا نمیخوابه، منم به خواب عصر عادت دارم بیشترروزا درازمیکشم در حد نیم ساعت نهایتا شاید چرت بزنم
این بچه میادپیش من درازمیکشه شاید هفته ای یه روز هم اون بخوابه الان مثلا خوابیده، بعدتا می بینه من خوابم برده یهو چک میزنه توی گوشم یا میپره روی شکمم یا یهو موخامو میکشه ، بارها با سرش کوبیده توی دماغم یا مشت یا لگد میزنه بهم ، اینجوری هم نیست که بگی آروم میزنه با تمام توانش مثلا لگد میزنه توی صورتم یا شکمم،فک کنید مثلا سه دقیقه ست خوابم برده و پسرم مشغول تلویزون دیدنه یهو برمیگرده با تمام توانش منو میزنه بعدکه یهو میپرم میگم چرا این کارومیکنی میگه نخواب آخه خیلی دوستت دادم فک کنید مثلا اون هفته ت خونه پدرم چنددقیقه خوابم بردچنان لگدی به چونه م زده که دندونام هنوز درد میکنه، هی براش توضیح میدم میگم من نیاز به استراحت. دارم حالم بدمیشه منو میزنی دردم میادولی فایده نداره،شوهرم یا مادرم میگن یه بار بزنش من دلم نمیاد،شده که یهو توی خواب منوبزنه دستشو هل بدم ولی ناخودآگاه بوده از عمدتا الان نزدمش، بعضی وقتا بیدارم میکنه یهو توی خواب گریه م میگیره پا مبشم می شینم دیگه کاری م نداره ولی این جور بیدارشدن فشارمنو میدازه ، شما باشید توی این شرایط چیکارمیکنید؟ مشاورش به من میگه باهاش مدارا کن ولی واقعا دیگه کم آوردم اینم بگم شبا اصلا کاری بهم نداره اگه یکی دیگه توی خونه بخوابه رادمهر رعایتشو میکنه