من امروز انقد جیغ و داد کردم خودمو زدم بچه ام هم زمان گریه کرده جیغ زده چقد سخته کاش کسی بود در روز چندساعت بچه رونگه داره من استراحت کنم روانم خرابه داغونم دوست دارم بمیرم بعضی جوقع دوست دارم بگیرم انقدبزنمش بلکه خنک بشم دوتا دمه پوسکش زدم چرا این بچه من اینجوریه یه روز به حال خودش نیست همش غصه شام ناهار درد ورم کوفت این بچه ام شده چسبناک به من

دقیقا پسر منم همینه شوهرم میگه ولش کن گریه کنه تو ب کارت برس خونه تمیز کن غذا درست کن با غذا نباید باهاش شوخی کرد ولی مگه میشه بچمه بعضی وقتا لچه بقل غذا درست میکنم تو روروئک اهنگ میزارم چندتا کفگیر ظرف اینا جلوش میزارم بالخره ب بدبختی سرگرمش میکنم دیگه بچس چیزی سرش نمیشه ک اگه می‌فهمید اسمش بچه نبود عزیزم تو تنها نیسی همه ی ما شبیه هم هستیم با شرایط،مختلف تو اسمت مادر ،مادر یعنی صبوری یعنی آرامش یعنی دلگرمی هیچکس مثل مادر کنار بچس نیست توام اگه بخوای اینطوری باشی کم بیاری اون بچه چ گناهی داره ب امیدی پا ب این دنیا گذاشته تازه اول راهی کلی راه با پستی و بلندی داری ب ی جایی میرسی ک میگی کاش یک سالش بود این روز هارو غنیمت شمار مادر

بچه گناهی نداره درکی از موقعیت نداره
درک میکنم دست تنها خیلی سخته
ولی تقصیر بچه نیست ما خواستیم اونا بدنیا بیان
آرامش و حال خوب شما و بچه از شام و ناهار واجب تره، به بچه نون بریز تو چایی بده بخوره ولی خوشحال و آروم باش باهاش بازی کن
از همسرت هم بخواه زمانی که خونه اس همراهیت کنه عزیزم

عزیزم هممون همینیم فقط باید صبرکرد لطفا بچه رو نزن اونکه نمیفهمه🙃

ومنی ک ی هفته دیگه یکی دیگه ب دنیا میاد از الان موندم تنها با سه تا بچه چیکار کنم

من انقدر خودمو زدم بدنم کبود شده خب مام آدمیم ربات نیستیم که

من دیروز ی دونه زدم پسرمو انقد عذاب وجدان گرفتم یعنی فقط گریه میکردما دیروز تا غروب فقط بغلش کردم باهاش بازی کردم هی ب خودم لعنت می‌فرستادم بچها گناهی ندارن

سعی کن خودتو کنترل کنی اینا خیلی رو بچه تاثیر میزاره منم مادرم ازم دوره کسی رو ندارم شوهرمم تو کل روز شاید دوسه ساعت باشه بقیشو خوابه من غروبا میبرمش پارک بچهارو میبینه خیلی تو روحیش تاثیر داره بعضی وقتا غذاسم میبرم اونجا بلکه یکم بخوره بچه هم تو خونه حوصلش سر میره خودتم خیلی هوات عوض میشه بری بیرون

حالا من از اینکه یکی بچمو ازم جدا کنه بیزارم

امروزم چقدر شبیه توئه

دقیقا منم همینم صبح تاشب فقط کارش گریه اس پدرمو دراورده یک لحظه ارامش نداریم

خواهر من داری چیکار میکنی با خودت
هممون همینیم هممون عصبی میشیم ولی ینی چی بزنمش ینی چی جیغ و داد کردم
اینجور مواقع سعی کن بدون اینکه بچت ببینه گریه کنی هم خودت اروم میشی هم اون طفلک اذیت نمیشه
بخدا منم همینم علی اصلا خواب نداره خیلی اذیتم از بیخوابی همش سردرد دارم
خودمم ام اس دارم وضعیتم افتضاحه ولی چاره چیه
اونا بیشتر از هرکسی به ما نیاز دارن

عزیزم کتاب شادترین کودک محله رو بخون به خودت کمک کن از دیجی کالا سفارش بده
بچه ها الان تو سن اضطراب جدایین باید دائم کنارش باشی تا از این مرحله رو سلامتی بگذری

همه ممکنه عصبی بشن‌ این‌مشکل هارو هممون داریم بخدا قصه نخور چشم‌رو هم بزنی بزرگ میشن