امروز وقتی این لباس سفید عروسکی رو تنت دیدم بغض گلوم و گرفت
یادم افتاد یه روزی قراره تو هم عروس بشی و از پیشمون بری🥺و منو بابا منتظر سر زدن تو میمونیم
سعی میکنم بیشتر از بودنت ،بوسیدنت بغل کردنت بازی کردنت لذت ببرم
از الان دلم برای همه روزهایی که قراره تو خونمون زندگی کنی و بزرگ بشی تنگ شد
هر کجا که باشی و هر چی که انتخاب کنی منو بابا تا ته دنیا پشتتیم 🥺
عاشقتم شیطون خانوم😭

منی که گاهی یادم میاد پسرم قراره بره سربازی و داماد بشه و از خونمون میره بغض میکنم چشام پر میشه بهش میگم منو تنها نزاریا بدون تو میمیرم اونم در جوابم میگوزع🤣

چه شیر خشکی میدی اسنش چیه

باورت میشه بغضی شدم 🥹🥺😭😭😭 یاد خودم افتادم وقتی بابام بغلم کرده بود دستامو محکم گرفته بود و گریه میکرد منم زااار میزدم ای خدااا😞🥺
جوجه ی ناز قشنگ خانوم ، نبات عسللللل چقدر جیگری شما 😍🥹🩷🩷🩷 ماشاالله بهت لپی جونم🙊🩷🥰 خدا سلامتی بده بهش عزیزم 🥰

دلم گرفت با یاد عروس شدنش

اخي عزيزدلم نازي😍😍😍
ماشالله🧿

اخی عزیزم 😍😍❤️

اخی عزیزم منم امروز داشتم به دوماد شدن علی فکر میکردم🥲
فکر کنم از اول تا اخر مراسم عرر بزنم از گریه 😭😭

اتلیه کجا بردیش؟ چه دکورش قشنگه

شیر خشک میدی

😭😭😭😭😭

عزیزم😍😍😍

چقدر نی نی ناز داره

چقد دکورش نازه

😭😭😭😭