شنیدین بعضیا میگن زندگیِ قبل بچم برام‌بی معنی بوده؟
یا نمیدونم از چیِ اون دوران لذت میبردم؟

به نظر من ، زندگی قبل و بعد بچه هر کدوم لذت های خودشو داره
قبل بچه دار شدن همش با همسرم با تصمیم‌های یهویی خوش میگذروندیم
کارای کوچیک اما تنوع دهنده به زندگی ، مثلا خوردن یه چای توی طبیعت…

اما حالا منی که عاشق بارونم باید از توی ماشین بودن زیر بارون لذت ببرم😅

من خیلی دلم برای خودِ قبلِ مامان شدنم تنگ میشه
عاشق این دوران و حضور پسرم توی زندگیم هستم اما دلم برای خیلی کارا که میکردم تنگ شده …

هیچی مثل قبل نیست
امروز دلم میخواست برم زیر بارون کنار همسرم لذت ببرم
ولی باید مراقب میبودم بچه سرما نخوره

ما ۵ساله که ازدواج کردیم تمام این مدت من اصرار زیاد داشتم که بچه بیاریم و‌همسرم‌مخالف بود

حالا که بچه‌دار شدیم همسرم‌میگه کاش به حرفت گوش میدادم و‌ زودتر…😆
اون بیشتر از من داره کیف میکنه از این روزا ، این به این معنی نیست که من ناراضی‌ام
ولی خانوما معمولا وقت برای خودشون کم میارن نسبت به بابا ها.

نظر شما چیه؟

تصویر
۲۷ پاسخ

زندگی قبل از بچه دار شدنو دوست داشتم چون خیلییی خیلییی چیزا تو لون دوران یادگرفتم انواع هنرها و کلاسای مختلف و .....
امااا انتظار کشیدن تو اون دورانو دوست نداشتم.اصلاا دلم نمیخواد برگردم به اون دوران.درس بزرگی که تو اون دوران یادگرفتم صبر بود ولی بابتش خیلییی بها دادم خیلییی تلاش کردم ولی به ارامش رسیدم.
الانمو دوست دارم چون یه زن قوی شدم خیلی جاها نه گفتن برام سخت بود الان اصلا برام سخت نیست خیلی جاها شاید حرف زدن برام سخت بود ولی الان نیست.
شاید خودخواهیه ولی اصلا برام مهم نیست کسی از خانواده ۳نفرمون خوشش بیاد یا نیاد.کسی پسرمو دوست داره یا نداره.الانمو بیشتراز هروقت دیگه ای دوست دارم

منم دلم برای اون دوران و حتی محردی تنگ شده و اصلا هم دوران بچه داری برام لذت بخش نیست بااین که من عاشق بچه هامم ولی خدا خواست و دوتا شیرزده داد و دوتا بچه که فقط پدرتو درمیارن استرس میدن مسوولیت دارن و هیچ‌کاری دیگه نمیتونم بکنم الانم باابن که کلا میمونم خونه که بچه هام مریض نشن درگیر مریض داریم و دلم میخاد بمیرم دیکه

میدونستی خیلی قشنگ مینوسی؟؟

من خیلی دارم اذیت میشم کلا زندگیم تغییر کرده
چون دست تنهام دور از خانواده همه چی فوق العاذه سختتره
همش تو اتاق دارم بچه داری میکنم
بچمم بسیار تا بسیار گریع کن و نق نقو
حتی وقت نمیکنم ی لیوان چایی
یا ی غذایی درس کنم
کلا زندگی نمیکنم .فقط دارم میگذرونم
حقیقتا خسته شدم دلتنگ اون روزهام خیلی
دلم میخاد فیلم ببینم ولی وقت ندارم
برم کافه
رستوران
ولی با بچع بیرون رقتن خیلی سخته چندبار رفتم بشدت اذیت شدم
تو خونه زندانی ام
زیر چشمام گود شده
صورتم از بی خابی بهم ریخته
تمام بدنم دردمیکنه .
همه کارای خونه رو مثل میگ میگ وقتی خابه انجام میدم وقتی بیداره هم دارم بهش میرسم
عملا برای خودم هیچ وقتی ندارم
هیچ خلوتی ندارم
امیدوارم همه چی بهترشه
چون من ازین مسیر زندگی خستم و خیلی اذیت میشم 🥲

دقیقا
امشب داشتم به این فکر میکردم که بچه ام خیلی خوبه و عاشقشم ولی بچه داری باعث شده منی که تو خونه بند نمیشدم بیشتر تو خونه باشم دیگه مثل قبل با دوستام نمیتونم برم بیرون یا برای خودم وقت بگذرونم
ولی بازم خداروشکر بابت پسرم که دارمش

چقد منی😂😂 منم دلم بچه میخواست همسرم مخالف ولی الان عشق می‌کنه عشق

من خیلی دلتنگ قبل مادر شدنم هستم خیلی دوران خوشی رو داشتم کنار همسرم .الان شرایط فرق کرده ولی بازم سعی می‌کنیم کنار کوچولومون به یه شکل دیگه خوش بگذرونیم😊🫠

صد در هزار با حرفت موافقم منی که دومی هم اوردم دیگ نمیکشم هرچه برنامه میریزم برم یه اصلاح صورت یا بزرگه یا کوچیکه نابود میکنه برنامه رو یکی درسش یکی شیرش دیگ هنگ میکنم اخر 😑
همسرم کمکم میکنه ولی بیشتر وقتا سرکار هست و من بابد با دوتا بچه سرکله بزنم 😥

دقیقا همینطوره بعد بچه دار شدن انگار خودتم با بچه بزرگ میشی علایقت تفریحت عوض میشه نه اینکه کلا از خودت در بیای نه اینطور نیست فقط انگار همه چی طور دیگه ای قشنگ و لذت بخش میشه برات
من که دو تا دارم همسرم همش در مورد سومی صحبت میکنه باهام😂😂
خیلی انگار دیگه ذوق داره البته هم سر اولی هم دومی کمکم میکنه خیلی زیاد

دقیقا باهات موافقم.هر دو زندگی شیرینی خودش داره منی که الان حتی وقت حموم رفتن اساسی ندارم یا گاهی عصبی میشم دلیل نمیشه دخترم دوست نداشته باشم اما به عنوان یه مادر و خانم خیلی منطقیه الان کم میام گاهی

دقیقاااا دقیقااااا
من و شوهرم هم نظر بودیم واسه بچه دار شدن مخصوصا بعد سقط اولی من واسه دومی عجول تر هم بودم اما الان من واقعا دلم واسه قبل تنگ شده نمیتونم به دومی حتی فکر هم بکنم ولی همسرم نه میگه کاش از همون دوران عقد بچه میاوردیم😆 بهش خوش گذشته دومی هم میخواد

واقعا درست گفتی هماجون❤️

من واقعا دلم برای کوهنوردی و ورزش حرفه ای تنگ شده🥲 ولی در کل همیشه عاشق این بودم که مادر شم و یه دختر داشته باشم،حالا که به ارزوم رسیدم حق ندارم غر بزنم😬😂 همین که سرشو میزاره روی سینم میخوابه،یا وقتی داره شیر میخوره با دقت نگاهم میکنه،یا وقتایی که تو چشمام زل میزنه،دیگه هیچی از این دنیا نمیخوام🥺✨

دقیقا منم همینطور بودم اصرار به بچه دار شدن و از همسرم مخالفت
اما حالا اون پشیمون زودتر بچه دار نشدیم و به فکر دومی و من میگم نه حداقل ۴سال زمان میخوام به دومی فکر کنم

منم خییلی دلم تنگ شده تازه تعجب میکنم اونموقع همیشه میگفتم خسته ام واقعا از چی خسته بودم خدا میدونه🤣

دیدت به زندگی...و نوع نوشتن احساست و مدلت رو دوس دارم

وااای چقد منی ☺️
قشنگ عین من ، منم دلم واسه اون روزام خیلی خیلی تنگ میشه، دیگه دونفره ای نداریم ،حتی یه سریال هم نمیتونیم با هم ببینیم😊

چرت و پرته من انقدر دلم برای روزهای دو نفره با شوهرم تنگ میشه که حد نداره،بچه ام هم دوست دارم ولی اون روزا رو خیلی دوست داشتم

آدم تو هر دورانی باشه باز مطلقا راضی نیس و به قبلش فک میکنه من وقتی مدرسه میرفتم ارزوم بود تموم شه خلاص شم ولی الان بعد چند سال همش خواب مدرسه ودوستامو میبینم میگم چ خوب بود

دقیقا حرف منو گفتی🥲
اونجا ک
عاشق این دوران و حضور دخترمم ولی دلم برای قبلنا تنگ شده شدیدددد🙃

اره دقیقا..هر مرحله از زندگی برای من تا به الان قشنگیا و سختی های مخصوص به خودشو داشته الانم همینطوره.تا قبل بچه آزاد بودم کلی وقت داشتم واس هر کاری ولی کمبود بچه تو زندگی اذیتم میکرد .الان دخترمو دارم ولی دیگه اون زندگی قبل بچه رو ندارم .فکر کنم هممون کلی زمان لازم داریم تا عادت کنیم

ولی الانم خوبه ولی وقت کم دارم برا شوهرم خیلی کم

حرفاتو قبول دارم

دقیقا منم همینطور با این فرق که همسرمم دلش واسه کارای یهویی و خوشگذرونیای گذشتمون تنگ شده
من خیلی فکر میکنم به دوران قبل از بچه

دقیقاااا خیلی حق بود حرفات

منم واقعا دلم واس روزای مجردی روزای اول ازدواج تنگ شده

بله دقیقا همینطوره
منم خیلی دلم برای روزای قبل از بچه تنگ شده 😢

سوال های مرتبط