۱۰ پاسخ

اتفاقن خیلی هم روشن دله و بهتون اعتماد داره

وا بی غیرت یعنی چی ؟؟؟
بد دل بود نمیذاشت از در خونه پاتو بیرون بذاری خوب بود؟

عزیزم دیگه محافظ تخت لازم نیس
واسه پسرمن یک ساله محافظ تختشو برداشتیم،پایین تختش پتو میزارم ک اگ افتاد نرم باشه..
یکی دوسال دیگه هم ک بزرگترمیشه یه تخت دیگه باید براش بگیریم

معلومه خیلی خسیس خب بگو یه دیقه برو بده درست کنند

چراهنوزتواون دوران که محیط هاروتقسیم میکردن بین زنومردگیرکردیم؟ مگرمحیطی مثل داروخونه یاآزمایشگاه که اکثراخانوماهستن نمیزاری شوهرت برع؟ چه ربطی به بی غیرتی داره تواین دوره بااین پیشرفت علم واقعااینجورحرف زدن خیلی زشته. من براپسرم یه تابلومیخاستم درس کنم به شوهرم گفتم بریم دیدم باکارش جوردرنمیادخودم تنهایی رفتم کارگاه نجاری ۱ساعتم اونجانشستم کل طرحوکشیدوبرش دادوچسبوندو۴تامردبودن وهرکدوم ازیه گوشه کارگرفتن واصلا بی احترامی ازشون ندیدم

دیگه توی ۴ سالگی محافظ تخت چی میخواد بکنه اخه بچه‌خرج الکی میتونی کنار تختش شبا موقع خواب ی تشک بزاری ۱٪ افتاد رو اون بیوفته دیگه نخر دیگه از ۵،۶ سالگی اون تختم کارایی نداره براش.

وای واقعا نجاری بردن کار مرد کار یه زن نیست بگو من نمیتونم برم سختمه
واقعا یعنی چی

شوهر منم همین کرد ، خودم امروز رفتم نعمت آباد تخت سفارش دادم تنهایی با بچه کوچکم

حق داری،اصلا بحث نکن، حرف و رفتارش اینجور که شما تعریف کردین یجوریه انگار مال اون خونه نیست

اوووووو تو‌هنوز درگیر ی تیکه چوبی بابا مال دنیا دیگ چ ارزشی داره بنداز بره بچه ۵ ساله محافظ تخت میخاد چیکار

سوال های مرتبط

مامان ريحانه مامان ريحانه روزهای ابتدایی تولد
سلام مامانا ، منو راهنمايي كنيد لطفا و بهم بهم بگيد جاي من بوديد چيكار ميكرديد .

برادرم با مامانمينا تو يه ساختمون زندگي ميكنن ، يه دختر دارن ٨ سالشه ، من دوسش دارم ، براش هميشه خوراكي و جايزه و اينا ميگيرم ،
مشكلم اينه كه خيلي حسوده و همش سر به سر دختر من ميذاره گريشو در مياره ، و از همه بدتر هر دفعه كه من خونه مامانمم مياد اونجا همش با دليل و بي دليل قهر ميكنه درو ميكوبه ميره خونشون ، منم ناراحت ميشم ميترسم حالا زنداداشم فكر كنه ما چيكار ميكنيم با بچش ، تازگيا خيليم بي محبت شده مياد اونجا به ما بي محلي ميكنه ولي مثلا وقتي كارتمو ميدم كه بره برا خودش خوراكي بخره اخلاقش خوب ميشه ، ديگه امروز انقدر منو ناراحت كرد من يه ساعت گريه كردم ، من اصلا بهش بدي نكردم ولي ميگه من هميشه تو دفتر خاطراتم از شما خاطره هاي بد مينويسم ، مامان و بابام همش بهم ميگن اهميت نده بچست توام از اين به بعد بهش بي محلي كن ، ولي من دلم نمياد به تنها برادر زادم بي محلي كنم ، ولي واقعا رفتاراش عذابم ميده