۱۴ پاسخ

عزیزم دقیقاااا حرف منو زدی
اتفاقا یکی میگه دومی بیار میگم اصلاااااا
چه نوزادیش وشب بیداریش اذیتم کرد چه حالا شیطونی ولجبازی و یه دنده بودنش
خداااا فقط بهمون صبررررر بده همین

کسایی که بچه آروم دارن حرف ژنتیک میزنن حالمممم بهم میخوره فکر میکنن ما شیطانیم خودشون فرشته
نه جونم شانس دارید شاااانس
من خودم و شوهرم فوق العاده آروم بودیم
شوهرم که یک سال و نیمش بود مامانش دو قلو حامله میشه طفلکی که سوخته اصلا یکبار نشنیدم بگن بد بوده حسادت کرده یا هر چی این بدبخت کلا نامرئی بوده انگار قبلشم که دختر یکی یدونشون بوده
من خودمم مامانم بچم میدید تعجب میکرد میگفت کولیک و دل درد چیه رفلاکس چیه
ناشکری نمیشه کرد خداروشکر سالمن
منم نمیتونم به بچه دوم فکر کنم اصلا

درکت میکنم
ب قران قسم آرزو دارم برم خونه بابام دو ساعت بمونم
سریع باید بلند شم از بس روانی میکنه آدمو

بنظرم مادر هر چقدر ارامش داشته باشه و پدر صبور بچه هم اذیتش کمتره
من خودم امتحان کردم‌ روزایی که به میل دخترم هستم و حالم خوبه اصلا نمیفهمم هست یا نه
اما روزایی که اعصابم داغونه و درگیرم اونم همش عصبیه
ای کاش اطرافیان ی کم مراعات میکردن اعصاب مادر سر جاش باشه بچه هم آروم میشع

من ک پسرم از دوسالی شروع کرده تا دو سالی اصلا نفهمیدم وجود داره اصلا اذیتم نکرد ولی بعد دو جبران کرده خییییییلیییییی مغزم تلیت شده😭

چون جاری ها به شدت شانس دارن .

کلا خدا بهمون صبر بده ان‌شاءالله

حاملگی پر استرس میشه بچه بیقرار

میدونی من‌میگم ژنتیک هست .صفات انتقال داده میشه .دیگه حالا شانسه دیگه ژن یکی بچه آروم و با اخلاق یکی دیگه هم بچه ی ناآرام و اذیت کن.مث ژن خوشگلی یکی ژن زیبایی و ژن رنگ پوست نوع مو و بقیه صفات
بعدم که ب دنیا میان تحت تاثیر محیط هم قرار می‌گیرند و بعدش محیط اون صفات ژنتیکی رو یا تقویت میکنه یا کمرنگ میکنه

منم مشکلم همینه کلا قید بچرو زدم

یا خودت یا شوهرت ، تو بچگی اینطوری بودین .

اینکه محیطی ک بزرگ میشن هم مهمه ،
پدر و مادر استرس و احساساتشونو ب بچه ها منتقل میدن ‌‌

دقیقا میفهمم چی میگی

دلایل زیادی داره
دوران بارداری،غذاهای خوب و مفید،استراحت کافی مادر،وراثت و..

میتونه دلایل خیلی زیادی داشته باشه

سوال های مرتبط

مامان آیلین مامان آیلین ۴ سالگی
سلام مامانا خیلی خسته شدم ازدست دخترم با همه چی کار داره ازدست آروم قرار ندارم تو مهدم صداشونو دراورده مدیر ومربی اونجا میگفت یه مدت بیار بزار دلتنگ شه شاید بچه هارو اذیت نکنه هفته پیش بچه ها نقاشی میکشیدن این از رو پشت صندلی اوتا میپریده بعد یه مربی دیگه بالا سرشون بوده دستشو گرفته گفته باید بشینی این گوشه توخیلی اذیت میکنی دخترم میگه دستمو محکم گرفته من رفتم گفتم گفت محکم نگرفتم آروم گرفتم نمیدونم دیگه چیکارکنم میگم مهد نبرم بدتر میشه الان امروزم نبردم میگه ببر اذیت نمیکنم .الان دیروز دوستم با دخترش اومده بود خونمون اینقدر اذیتم کرد اونارو هم کلافه کرد همه میگن توچطوری تحمل میکنی بخدا دیشب راهی بیمارستان شدم از اعصاب سر درد شدید گرفتم وحالت تهوع شدید فشارمم رو ۱۳ بود دکتر آمپول ارامبخش زد ومسکن دوتام قرص آرامبخش داده دیشب در حد مرگ درد داشتم دکتره تا دید گفت عصبی شدی گفت خیلی بخدا دیروز فقط دلم میخواست بلند داد بزنم دلم داشت میترکید بلندبلند گریه کردم گفتم اخه خدا گناه من چیه این بچه روگیر من انداختی اخه چثدر اذیت شم دیونه شدم