۸ پاسخ

منم خیلی حساسم روی این موضوع. بهش یاد دادم که اجازه نده کسی غیر از سرش جای دیگه ای رو ببوسه. اگر هم اصلا خوشش نیومد که کسی ببوسدش با صدای بلند بگه دوست ندارم. حانواده خودم و پدرش هم سرشو می بوسن که بچه دچار دوگانگی نشه. یک بار برام پیش اومد که کسی از اقوام خواست صورتشو ببوسه دخترم سریع گفت اجازه داری سرمو ببوسی. با بی توجهی به حرفش دوباره خواست لپشو بوس کنه که من مداخله کردم و گفتم ببخشید این کارتون باعث میشه دخترم دفعه های بعد اصلا سمت شما نیاد. چون بین خودمون قانون گذاشتیم که کسی اجازه بوسیدن جایی غیر از سرش رو نداره اونم اگر دلش خواست. تا زمانی که بزرگ بشه تحت هر شرایطی قانون مون رو حفظ می کنیم تا بچه سردرگم نشه که چرا یکی اجازه داره یکی نداره. خدارو شکر بار اول و آخرش شد. این حساسیت منو همه می دونن و رعایت می کنن. خودم هم همیشه نسبت به بچه های اقوام و دوستان همین رفتار رو دارم. همیشه قبلش حتی برای لمس دستاشون جلوی والدین ازشون اجازه میگیرم. اونام یاد گرفتن همین کارو با دخترم بکنن. جوری شده که توی خونه گاهی از عشق بوسیدنش ضعف می کنم ولی اگر بی اجازه و ناگهانی ببوسمش به شدت معترض میشه. رعایت می کنیم تا قان ن یادش بمونه و براش عادت بشه.

منم مث شما فقط از پسر بچه هایی که هم سنش یا یکم بزرگترن بوسش میکنن خییلی بدم میاد دلم میخواد خفشون کنم ولی درمورد آدمای دیگ حساس نیستم.

وای فک میکردم من اینطوریم
منم خیلی بدم میاد

اونوقت بیا دختر منو نگاه کن عموهاش از لباش بوس میکنن هرچقد بهش میگم از لب بوس نده زشته به عموهاش میگم بوس نکنین ازلبش از عمد جلو روم میگه ستیلا بیابوس بدی دخترمو نمیزارم دستاشونو جلو دهنشون میگیره که مامان نبینه بوس میکنه

مرد غریبه که اصلا اجازه نمیدم . برادر و افراد فامیل که اشکالی نداره

به نظرم فعلا زود بعد ۵و یا ۶ سالگی بهتر حساسیت بیش تر بش غریبه هارو سعی میکنم زیاد گرم نگیرم اما اطرافیان اشناها که موردی ندار

عزیزم فقط بهترین راه اینه ک ب خودش یاد بدین ک چه کسایی میتونن ببوسنش و چه کسایی نمیتونن بهتر اینه ک خودش اجازه نده تا اینکه شما ب دیگران تذرکر بدین

نه چه اشکالی داره
طرف مریض و سرما خورده نباشه فقط
زیاد حساس هم نباید باشی

سوال های مرتبط

مامان 🍂دختر پاییز من🍂 مامان 🍂دختر پاییز من🍂 ۴ سالگی
سلام مامانا من پارسال دخترمو بردم پیش متخصص ارتوپد چون حس میکردم کفشاش کج میشه دکترا شلوارشو بگیر کامل ببینم راه رفت دخترم گفت مشکلی نداره خوبه آزمایش کاملشم دید یه شربت داد بعد من خودم به مرور حس می‌کنم دخترم انحراف مچ پا داره اکثر بچه‌ای اطرافم همین حالت هستنا من حساس شدم چون مازندران هستم اینجا اسکن از پا نداره به آقام میگم بریم تهران میگه اونجا دکتر بردی گفت سالمه گفتم حالا یه اسکن بره خیالم جمع میشه چون دخترم فقط تایم صبح تا ظهر میخوابه دیگه عصر نمیخوابه دختر تنبلی هم هست اکثرا میگه خستم 😂مثلا دیروز کل روز با دوستاش داشت بازی می‌کرد شبش رفتیم خرید ۱۲ شب خواست بخوابه هم گیج خواب بود هم میگفت پاهام درد میکنه به خودش میپچید گریه می‌کرد از پا درد دلم کباب شد گریه می‌کرد چرا دارم قد میکشم پاهام درد میکنه
نمی‌دونم چیکار کنم پدرش بی بکره مارو نمیبره تهران برا همه قدم بر میداره الا ما رو این موضوع کراش پیدا کرد میگه نمیبرم بچه م چیزی نیست خب یه چکاب بشه چه ایرادی داره ا
مامان سارا مامان سارا ۳ سالگی
تجربه ۷ سال مادر شدن



اینو از ته قلبم با اشک مینویسم
اینو ذره ذره تجربه کردم تو رو خدا راه منو نرید کاش من خدا فرصت دیگه بهم میداد کاش همش خواب بود

من از وقتی دختزم که الان ۷ سالشه وقتی ۹ ماهش بود کنجکاوی اش معلوم بود من خاک برسر هیچی نمیفهمیدم خاک برسرم نمیفهمیدم بچه اس عوض درکش کتم که دست نیزته وسایل حوصلشو نداشتم
باباش هم مثل من دوتامون کم سن بودیم من ۱۸ و باباش۱۹
خلاصه یه تکه تا ۵ سالگی کنجکاو بود اذیت میکرد ولی ما همش دعواش میگردیم
اخه من تا عروسی کردم زود حامله شدم هیچی نفهمیدم که حتی باید جلوگیری کنم دوران دوستی و عقدم نداشتیم
در حد چند ماه خیلی کم
تا اینکه گذشت الان دخترم کلاس اوله
از بس دعواش کردیم الان اگه یه کاز بد بکنه دعواش کنیم فایده ندازه
اشتباه دوم زمان تولد بچه دومم که بخاطر اینکه بچه دومی وزنش ۱۸۰۰ بود ناخودآگاه توجه ام بیشتر شد به بچه دوم
و دختر اولم فقط حرص خورد
لعنت به من
کاش من بی تجربه احمق تا وقتی شعورش رو نداشتم مادر نمیشرم الان دخترم باهوشه تو مدرسه ولی اعتماد به نفس نداره و از خودش دفاع نمیکنه
توروخدا با ذره ذره اذیت های بچه هاتون ذوق کنید چون باهوشه
وقتی از دستش عصبی هستین اتاق رو ترک کنید
هیچ چیزی ارزش شکستن دل بچه تون رو ندازه از خراب کاری خونه تا شکستن چیزای گران قیمت
بچه ها تنها سرمایه زندگي مونن
زمان کودکی درست تربیت شن باعث خوشبختی خودتون میشن
برای دل شکستم دعا کنید