خب خداروشکر ک انتخابم سزارین بود این پست هم دیدم دیگه مطمئن شدم برم سز😁
وای خدا منم مردم زنده شدم سر زایمانم
عزیزم بسلامتی اینشالا بازم خداروشکر ک دوتاتون سالمین عزیزم دیگ بهش فک نکن منم تجربه بدی داشتماز زایمان طبیعی ولی چاره چیه ایقدم میترسم چون دیابتیم بهت گفتن ۳۸هفته باید بستری بشی
خداروشکر که خودتو بچت سالمین
این اتفاقی که برات افتاده کابوس من بود واسه همین سزارین اختیاری رو انتخاب کردم کاش همه مامانا بهترین زایمانو تجربه کنن نه انقدر تلخ
وایییی خدارو شکر سزارینی هستم .
قسمت سوم
تند تند منو بردن اتاق عمل و در حین عمل دکتره با استرس گفت فلان دکتر صدا بزنید یه دکتر دیگه اومد و بهش گفت بچه تو لگن گیر کرده کمک کن تا بیارمش بیرون و مردم و زنده شدم تا صدای بچه مو شنیدم ربع ساعتی طول کشید تا بچه رو برام اوردن بعدا مشخص شد که برای بچه اکسیژن وصل کرده بودن . خانوما با تحقیق زیاد روش زایمانتون انتخاب کنید با اینکه همه دکترا بهم گفتن میتونی طبیعی زایمان کنی آخرش بچه م تو لگن گیر کرده بود و نتونستم از راه طبیعی زایمان کنم اگه هزار بار به عقب برگردم روش زایمان سزارین رو انتخاب میکنم
الهی عزیزم چقدر سختی کشیدی الان حالت خوبه ؟
درکل دفعه بعد طییعی رو انتخاب میکنی؟
عزیزم چقدر زجر کشیدی توئم مثل من ی خاطره تلخ از زایمانت موند برات. منکه تا همیشه حسرت میخورم که نتونستم لحظه به دنیا اومدن بچم رو ببینم🥲
وزن بچت چند بود؟
تا ساعت نه شب من هفت هشت سانت باز بودم تا دکتر بالا سرم اومد و گفت حتما حالت نشسته زور بده چون بچه خیلی بالاست با این کار بچه م اومد پایین و ساعت ده شب رحمم ده سانت باز شد ولی دیگه قدرتی برای زور زدن نداشتم و التماس دکتر میکردم ببره سزارینم کنه اونم قبول نمیکرد در حین دردم به شوهرم زنگ زدم بهش گفتم برو التماسشون کن سزارینم کنن دیگه تحمل ندارم هرجایی رفت قبول نکردن دکتره هم بهم گفت اصلا خوشم نمیاد التماس کنی برای سزارین تو تا این راه رفتی باید طبیعی زایمان کنی هر چی بهشون گفتم نمیتونم باورم نکردن تا ساعت یازده شب ده سانت باز بودم و فول فول بود و دردام ثانیه ای و با شدت بالا بود ولی اصلا نمیتونستم درست زور بزنم در آخر بچه ضربان قلبش افت پیدا کرد و گفتن باید سزارین بشی اگه دو دقیقه قبلش بهم گفته بودن میخوایم سزارینت کنیم خیلی خوشحال میشدم ولی تو اون لحظه فقط به فکر نی نی بودم نفسم خیلی سنگین شد و بهم اکسیژن وصل کردن و احساس میکردم دارم از حال میرم و با این حالم هنوز انقباضات زایمانو داشتم صدای شوهرم و مادرم و مادرشوهرم از بیرون میشنیدم بهشون میگفتن چرا از اول سزارینش نکردین و گذاشتین به این مرحله برسهو هر دو درد زایمانو بکشه و ماما ها بهشون میگن باید به این مرحله برسه که بتونیم سزارین کنیم اولویت ما طبیعیه 😐
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.