سلام مامان های گل ارغوان چند ماه بود که خیلی به شیر من وابسته بود بیشتر از لحاظ روانی و این باعث شده بود گاهی بد غذا بشه الانم سه روز بود خیلی سر غذا خوردن اذیت می‌کرد تصمیم گرفتم یهویی شیرش را قطع کنم فردا ۲۲ ماهه میشه و من از اول مهر باید برم دوباره سر کار و نمیشد بمونم دو سالگیش چون وابستگی شدید تر داشت میشد و سر کار میرفتم روحی روانی و جسمانی کن طاقت تر از الان که خونم میشدم ساعت ۱۲ ظهر از بیرون اومدیم من و ارغوان بهونه می‌گرفت و خوابش میومد بهش شیر دادم خوابید و دیگه بهش ندادم تا الان از تلخک استقاده کردم از لحاظ روحی جفتمون تحت فشاریم پدرم و همسرم خیلی مخالف هستن الان همسرم میگفت بهش شیر بده بخوابه ندادم گفتم تو خواب بهش میدم و تو بغلم راه بردم خسته بود حمام هم برده بودم زود خوابید اومدم بهش تو خواب الان شیر بدم فکش را قفل کرده سفت نمیزاره بهش شیر بدم سابقه نداشت اصلا حس میکنم با حرص خوابیده اینجوریه دو بار هم گریه کردم امروز یواشکی اما سعی کردم خودم را کنترل کنم وا ندم جلوش دعا کنید زود با شرایط جدید سازگار شه
یکی از سینه هام بدجور سفت شده تو حموم تخلیه کردم کمی اما فایده نداشت پیشنهادی ندارین میخواستم تو خواب بدم بهش که کنی بهتر شه ۱۲ ساعته نخورده همیشه ۱۰ دقیقه در میون گیر میداد جی جی بده امروز خیلی غذا نخورده بچم طفلی کاش تو خواب بخوره

۳ پاسخ

کارتون چیه اگه واقعی بهش نیاز نداری پیش بچت باش و تا ۲سالگی شیر بهش بده هیچی برا بچه مادر نمیشه

برای سینه هاتم چند روز اذیت میشی از درد باید تحمل کنی ، مرتب با کف دست ماساژشون بده بطوریکه شیر برگرده تو سینه

یکم تحمل کنی تموم میشه، بالاخره یکم سخته دیگه … من که کلی گریه کردم اما مانلی خیلی بهونه نگرفت و اذیت نکرد ، خودم فقط حالم بد بود و دلم نمیومد ، به نظرم به اندازه کافی شیرتو خورده پس ناراحت نباش. من ۱۵ ماهگی شیر خودمو بهش ندادم دیگه ، از ۲ ماه قبل دو سالگیشم شیر خشکشو کم کردم و شیر گاو جایگزین کردم . تا دو سالگی شبا بهش میدادم اما از دو سالگی به بعد هم شیر گاو رو دیگه صبحا بهش میدم بعد از صبحانه

سوال های مرتبط

مامان ارغوان مامان ارغوان ۲ سالگی
روز ۱۱ از پروسه قطع شیر
دخترم دیشب ۹ شب خوابید از بس خسته بود و بدو بدو کرده بود شام نخورد ولی غروب خیلی خوراکی خورده بود و سیر بود حسابی ساعت ۳ شب بیدار شد شبها بیدار میشه بهش آب میدم دیگه دو شبه بیدار میشه میگه آب غذا خوردنش از روز هشتم بهتر شده و گرسنه باشه تقاضای غذا میکنه چون دیشب شام نخورده بود ساعت ۸ که بیدار شد من خودم میخواستم صبحانه بخورم برای اونم ماکارونی گرم کردم کنار خودم تو آشپزخونه براش سفره پهن کردم خدا را شکر یه مقدار خورد در حد ۶ هفت قاشق بعدشم ازم پسته خواست چند تا دونه بهش دادم گفت نون بده دادم یه ذره خورد دیدم دوس نداره نون بهش یه دونی کوکی گردویی که خودم تو اسنک ساز پخته بودم دادم همش را خورد و اینم بگم این مقدار خوراکی که خورده در عرض ۱ ساعت غذای یه روزش بود زمانی که شیر می‌خورد دختر من بدجور وابسته به شیر بود هر پنج دقیقه ۱۰ دقیقه میومد پیشم میگفت جی جی نمی‌دادم خونرو رو سرش میزاشت جرات نشستن نداشتم یه ظرف میخواستم بشورم انقدر گیر میداد جی جی ناچار باید میومدم بهش شیر میدادم.
الان یه مشکل بزرگ دارم فقط
دخترم اصلا شیر پاستوریزه یا شیر خشک نمیخوره 😭
بهش فرنی با شیر درست میکنم میدم و بستنی تا کلسیم به بدنش برسه و یه چیز دیگه اینکه سه روزه عاشق سفیده تخم مرغ شده همش میگه تخم مرغ بدم بهش پریروز ۳ تا سفیده را پشت سر هم خورد ضرر نداره واسش؟ زرده فقط تو املت میخوره
مامان زهرا خانم مامان زهرا خانم ۲ سالگی