روز ۱۱ از پروسه قطع شیر
دخترم دیشب ۹ شب خوابید از بس خسته بود و بدو بدو کرده بود شام نخورد ولی غروب خیلی خوراکی خورده بود و سیر بود حسابی ساعت ۳ شب بیدار شد شبها بیدار میشه بهش آب میدم دیگه دو شبه بیدار میشه میگه آب غذا خوردنش از روز هشتم بهتر شده و گرسنه باشه تقاضای غذا میکنه چون دیشب شام نخورده بود ساعت ۸ که بیدار شد من خودم میخواستم صبحانه بخورم برای اونم ماکارونی گرم کردم کنار خودم تو آشپزخونه براش سفره پهن کردم خدا را شکر یه مقدار خورد در حد ۶ هفت قاشق بعدشم ازم پسته خواست چند تا دونه بهش دادم گفت نون بده دادم یه ذره خورد دیدم دوس نداره نون بهش یه دونی کوکی گردویی که خودم تو اسنک ساز پخته بودم دادم همش را خورد و اینم بگم این مقدار خوراکی که خورده در عرض ۱ ساعت غذای یه روزش بود زمانی که شیر می‌خورد دختر من بدجور وابسته به شیر بود هر پنج دقیقه ۱۰ دقیقه میومد پیشم میگفت جی جی نمی‌دادم خونرو رو سرش میزاشت جرات نشستن نداشتم یه ظرف میخواستم بشورم انقدر گیر میداد جی جی ناچار باید میومدم بهش شیر میدادم.
الان یه مشکل بزرگ دارم فقط
دخترم اصلا شیر پاستوریزه یا شیر خشک نمیخوره 😭
بهش فرنی با شیر درست میکنم میدم و بستنی تا کلسیم به بدنش برسه و یه چیز دیگه اینکه سه روزه عاشق سفیده تخم مرغ شده همش میگه تخم مرغ بدم بهش پریروز ۳ تا سفیده را پشت سر هم خورد ضرر نداره واسش؟ زرده فقط تو املت میخوره

تصویر
۴ پاسخ

من مغزیجات به پسرم میدم
پسته مغز میکنم خودش بر میداره میخوره
خیلی هم دوست داره
ولی وقتی پی پی میکنه همرو دفع میکنه
بچه های شمام اینطوری ان
پودر کنم بریزم تو غذاش
یعنی خودش بخوره جذب بدنش نمیشه

عزیزم بچه من الرژی داره 19 ماهگی از شیر کرفتمش کلا هم نباید لبنیات بخوره جاش دکتر بهش ویتامین d3 داده ک کلسیم داره ....اتفاقا بردمش چکاپ از بعد اینکه از شیر گرفتمش دو کیلو اضافه کرده بود در عرض 2 ماه. .دکتر گفت کار خیلی خوبی کردی چون شیر بعد یک سالو نیم اصلا غذا محسوب نمیشه وضروری نیست ولی خب گفت ماست و پنیرو خامه خیلی خوبه جایگزین شیر بشه

پسر منم کلا لبنیات نمیخوره، پنکیک درست میکنم و دانه چیا هم کمی میربزم کلسیمش بالاست، پنیر مدادی موزارلا هم کمی گاها میخوره، ته دیگ پلوهامم ماست و زعفرون قاطی میکنم اونو میخوره، ارده و کنجد هم کلسیمشون بالاست اونا هم میدم...

تو شیر چی پف بریز خوشش میاد میخوره

سوال های مرتبط

مامان حلماسادات🌱 مامان حلماسادات🌱 ۲ سالگی
اینم تجربه خودم ، واسه مامانایی که میخوان کوچولوشونو از شیر بگیرن 👇😉

الان که اینو مینویسم یک ماه و خورده ای میگذره از وقتی که دختری رو از شیر گرفتم 🙂
دختر من از همون اول خیلی وابسته به شیر خودم بود و همش بهم چسبیده بود😶با اینکه یه سالش شده بود مثل یه بچه دوماهه شیر میخورد😮‍💨
خوابیدنش هم فقط با شیر بود بماند که در طول شب هم واسه شیر چند بار بیدار میشد
خلاصه یه دنیای وحشتناک داشتیم🤦‍♀️
از یه تایمی دیدم نمیشه اینطوری ادامه داد🤨
✅️شروع کردم در طول روز خوردنی هایی که دوس داشت رو به جای شیر بهش دادم مثلا اگه در طول روز ۶ بار شیر میخورد ۳بار رو با خوراکی و بازی راضی اش میکردم ۳ بار هم بهش شیر میدادم 😉
کم کم عادت کرد طوری که وعده های شیرش شده بود ۳ بار در روز
✅️بعد از اون شب ها تایم بیشتری بازی میکردیم و حسابی خسته میشد بعد سعی میکردم با لالایی و قصه و تاب دادن روی پام خوابش کنم
یه شبایی موفق میشدم یه شبایی هم ناچار میشدم بهش شیر بدم ، پروسه سختی بود اما بعد دوهفته یاد گرفت بدون شیر بخوابه
❗️اگرم در طول شب بیدار میشد شیر نمیدادم یا تابش میدادم بخوابه یا یکم آب بهش میدادم
✅️اینا تقریبا یک ماه و خورده ای زمان برد اما ارزشش رو داشت چون دخترم خوابش با کیفیت و یکسره شد و یادگرفت بدون شیر بخوابه و در طول روز هم فقط شاید یه بار شیر میخورد
بعد از اون هم بهش گفتم "می می زخم شده و شماهم دیگه بزرگ شدی فقط باید به به بخوری دیگه می می نداریم😁" و کلا شیر دهی رو قطع کردم و تماام🖐
تو این پروسه دخترم اذیت نشد ضربه روحی نخورد بیقراری عجیبی نکرد و خیلی ازش راضی بودم👌
مامان زهرا خانم مامان زهرا خانم ۲ سالگی
مامان ارغوان مامان ارغوان ۲ سالگی
سلام مامان های گل ارغوان چند ماه بود که خیلی به شیر من وابسته بود بیشتر از لحاظ روانی و این باعث شده بود گاهی بد غذا بشه الانم سه روز بود خیلی سر غذا خوردن اذیت می‌کرد تصمیم گرفتم یهویی شیرش را قطع کنم فردا ۲۲ ماهه میشه و من از اول مهر باید برم دوباره سر کار و نمیشد بمونم دو سالگیش چون وابستگی شدید تر داشت میشد و سر کار میرفتم روحی روانی و جسمانی کن طاقت تر از الان که خونم میشدم ساعت ۱۲ ظهر از بیرون اومدیم من و ارغوان بهونه می‌گرفت و خوابش میومد بهش شیر دادم خوابید و دیگه بهش ندادم تا الان از تلخک استقاده کردم از لحاظ روحی جفتمون تحت فشاریم پدرم و همسرم خیلی مخالف هستن الان همسرم میگفت بهش شیر بده بخوابه ندادم گفتم تو خواب بهش میدم و تو بغلم راه بردم خسته بود حمام هم برده بودم زود خوابید اومدم بهش تو خواب الان شیر بدم فکش را قفل کرده سفت نمیزاره بهش شیر بدم سابقه نداشت اصلا حس میکنم با حرص خوابیده اینجوریه دو بار هم گریه کردم امروز یواشکی اما سعی کردم خودم را کنترل کنم وا ندم جلوش دعا کنید زود با شرایط جدید سازگار شه
یکی از سینه هام بدجور سفت شده تو حموم تخلیه کردم کمی اما فایده نداشت پیشنهادی ندارین میخواستم تو خواب بدم بهش که کنی بهتر شه ۱۲ ساعته نخورده همیشه ۱۰ دقیقه در میون گیر میداد جی جی بده امروز خیلی غذا نخورده بچم طفلی کاش تو خواب بخوره
مامان رهام جون وتودلی مامان رهام جون وتودلی ۲ سالگی
#تجربه از شیر گرفتن
سلام مامانا خواستم از تجربه خودم براتون بگم
من ۱۹م تصمیم گرفتم که رهام جون رو از شیر بگیرم خیلی وابسته بود حتما باید زیر سینه می خوابید یعنی مثل پستونک همیشه باید می خورد دائم دنبالم بود و گریه میکرد
بلاخره روز اول صبحانه ونهار وشام بهش دادم خیلی بیقرار بود و همش بهانه می‌گرفت ولی من براش خوراکی می آوردم و باهاش بازی می‌کرد یعنی یه جوری
حرف حرف خودش بود کلافه بودم ولی جانزدم و ادامه دادم
دوروز همین روال بود
روز سوم وچهارم شیر صبحانه قطع کردم
روز پنجم شیر نهار ولی همچنان شیر شب رو می خورد فقط نهار وصبحانه نبود
خلاصه
روز هفتم شیر شب که می خواست بخوابه ولی وقتی خواب بود می‌خورد
و اصلا بهانه نمی‌گرفت یعنی اون پسری که روز اول بود به کلی فرق کرد بود دیگه شیر روز فراموش کرد بود
و امروز که روز دهم هست شیر شب قطع شد
تو خواب چند باری بیدارشد ولی من بغلش کردم و بهش آب دادم و براس لالایی خوندم و خدارو شکر خوابید
خواستم بگم شاید اولش خیلی مترسیدم ولی اینجوری بچم بیشتر همکاری کرد تا اینکه یک دفعه قطع میکرد شیر
اینم تجربه من
فقط مامانا مهربون تواین ۱۰ روز به من انگاری ۱۰۰سال گذشت خواهش وقتی خواستین از شیر بگیرن بیشتر بهشون توجه کنید اینجوری کم تر اذیت میشن بچه ها
موفق باشید