۱۸ پاسخ

عزیزم همین که خیلی زدیش،یعنی دکتر درست گفته،هم خسته ای هم کلافه،باید ب روانشناس مراجعه کنی،گلی درد بی درمون نیس خستگی و پریشون حالی......زودتر از اون چیزی ک فکر میکنی بهتر میشی،البته اگر از راه درست بری......و اینکه بهت گفته اینطوری پیش بره همسرت طلاقت میده و فلان،.....متاسفانه حقیقت جامعه و ذات مردای این دورو زمونه رو گفته بهت......پس اول روان خودت رو درست کن

گلم پسرمن شاید از پسرشما بدتربود حالاهم این رفتارها داره هااااا مثلا صداش بلندهست بازم بچه یا یه وقت حرف میزنه بلند ترمیکنه .بچه هارو هل میده یه وقت خودمون یا اطرافیان میزنه و...منم قبلا میزدمش تا از خونه کسی بیرون میومدم تاخونه کتک می‌خورد آخرم قهرمیکردم باهاش ولی اصلاااا یهترنشد که هیچ منو جلوکسی میزد پرت می‌کرد خیلیم لجبازترشد
اگه همسرت روزی یه ساعتم شده پسرت ببره بیرون تنها باش یا اگه کسی نگهش میداره چند ساعت بزار اونجا باشه یکم کمتر ببینیش .راست میگی ادم خسته میشه ولی اوناهم گناهن
خودت آهن بخور و به پسرتم حتمااا شربت فروگلوبین بده بعد چند وقت تاثیرش میبینی .
سعی کن جیغ میزنه باارومی بگو من این صدات دوست ندارم بیا آروم صحبت کنم اگه دیدی ادامه میده بیخیال شو فقط یه اخم کن بگو من این کارات دوست ندارم ازت ناراحت میشم .یا یه وقت بگو برو تواتاق جیغ بزن اینجا نه
اولش شاید قبول نکنه ولی کم کم تاثیر میزاره توخونه بدو بدو کنید .من کاسه آب کف درست میکنم میگم بازی کنه یه خورده برگه هم میدم میگم اخرکار مچاله کن بزار داخلش

مشکل نه شمایی نه پسرت اون شوهر احمقت مقصره
از این به بعد حرصت و سر شوهرت پیاده کن

توروخدا برو دکتر و دارو اعصاب بخور عزیزم.
هم خودت گناه داری و هم اون طفل معصوم
فکر کنم شوهرت هر روز تورو بزنه
ببین چقد حس بدیه

عزیزم من پسرم کلام نداره
کلیشه داره
اذیت داره دست بزن داره
جیغ داد و دعوا داره
آستانه صبرت بالا ببر
تو مادر اون بچه ای
تو دنیاش آوردی
تحمل کن
خدا بزرگه

حتمااااا برو دکتر بخاطر خودت

سلام عزیزم پسرتون پیش کدوم دکتر بردین واسه حرف زدنش؟؟؟
همشهری هستیم پسر منم خوب حرف نمیزنه

عزیزم هب ازدکتر ترسیده تازه شما زدیش 😭خب پسرمنم از دکتر میترسه چیکارش کنم هی برنمش ارلیشگاه هم میترسه خب باید باهاش کنار بیای

عزیزم شاید لازم بوده همین حرف هارو لز یکی بشنوی ک مجبور باشی بپذیری حتما برو مشاوره خودت ک اروم‌بشی باور کن رو بچه هم تاثیر مثبت میزاری با حوصله تر ک بشی اونم آروم تر میشه

خودتم ازمایش بده خب شاید کم خونی یا کمبود ویتامین داری یکم دمنوش ارامش بخش بخر بخور ب اعصابت مسلط باش عصبانی میشی نفس عمیق بکش صلوات بفرست حمام میری غسل صبر بکن بچه رو هر چی بزنی خیره تر میشه عادت میکنه ب زدن بدتر میشه نکن گناه داره نزن بچه هارو اون دنیا باید جواب بدی مگ ماها ادم نیستیم والا بخدا منم دو تا دارم از صبح تا شب شلوغ کاری میکنن نمیخابن نق نق میکنن گریه میکنن اما خب چکار کنی بچه ان ما خودمونم بچه بودیم این طرز کار درس نیس یک فکری برای خودت بردار لازم باشه قرص عصاب بخور اتفاق یک بار میفته مگ بچه چقدر جون دارع دل دارع زیر دست های سنگین تحمل کنه نکن تو رو خدا قلبم اتیش گرف

اول اگه ناراحت نمیشی این عکس رو از پروفایل بردار عکس گل پسرتوبزار اسم پسرن بعد واقعیت تلخه ولی بهت گفته ذات مردای این دوره گفته بهت ولی اگه میدونه یک درست درست گفته برو دکتر خوب بشی دلیل نمیشه چون دکتر روی بچه عیب بزارن یا روی خودت شما میری دکتر که با بچه شوهرت از همه مهم تر خودت حالت خوب باشه گلم

اولین قدم برای ارامشت اینکه این پروفایل عکس پسرت عوص یه عکس بالبخند ازش بزار شاید خودتم کم خونی داری که اینقدر عصبی بچه ها شلوع میکنن داد میزنن ویتامینای بچت به موقع بده به غداش برس بخدا محبت سنگ اب میکنه چه برسه به بچه دختر من به بوکس خیلی علاقه داره بخدا عصری یه مشت بهم زد اشکم در اومد از حرصم به اون هیچی نگفتم با شوهرم دعوا گردم گفتم چرا هی تشویق میکنی بوکس بزن ارووم باش شربت گلاب وزعفرون درست کن بخور پسربچه هاانرژی بیشتری دارن حتما راهش پیدا کنی خوب میشه

عزیزم دقیقا حال خودت که خوب بشه پسرت هم خوب میشه خودت رو آروم کن . داروهاشو بده. اونم آروم میشه

خیلی زدیش؟چرا

ی مدت داروهایی ک داده رو بده سعی کن خنثی باشی مهربونتر باشی باهاش بازی کنی هم بچه بهتر نیشه هم زندگی مشترکتون

وا.....

ای وای دلم پراز غم شد برات عزیزم خدا خودش کمکت کنه دلتو اروم کنه بچتو خوب کنه شوهرتو سرعقل بیاره خودت اروم شی گلم

خاک توسر دکتر

سوال های مرتبط

مامان لیانا و مسیحا مامان لیانا و مسیحا ۴ سالگی
امروز دوتا بچه هامو بردم پارک بماند ک چقدر تا اونجا پسرم دویید و من دنبالش بعدش تو پارک از تاب نیومد پایین چقدر اونجا باهاش حرف زدمو حواسشو پرت کردم همدلی کردم تا آروم شد و رضایت داد بعدش دخترم گفت بلال میخوام پول دادم گفتم من اینجام نگات میکنم برد بگیر تو پارک ی پسری داشت میفروخت رفت گرفت پسره دید بچست یدونه کوچولو وکاملا سوخته بهش داد با دخترم رفتیم گفتم این چیه دادی ب این بچه چون بچست باید اینو بدی؟خلاصه معذرت خواست و ی بلال دیگه داد دخترم ب دخترم گفتم وقتی پول ب چیزی میدی نگاش کن ک چیز خوبی بهت بده بعدش رفت آب معدنی بخره بطریش کج بود یکم کنار درش بردب فروشنده گفت یدونه خوبشو بده😅😅
توراه پیتزافروشی دید گیرداد ک من پیتزا میخوام گفتم باشه گفت همینجا بشینم بخورم حالا توش پر مرد رفتیم پیتزاشو خورد همونجا مردا کم کم رفتن پسرم کل اونجارو دویید و دست ب همه چی زد شالم رو زمین کشیده میشد قیافم دیدنی بود😅😅اینجا بود ک قدر شوهرمو دونستم بعدشم تا خود خونه دخترم گفت خیلی خسته شدم پسرمم گریه چون وقت خواب شبش بود خلاصه خیلی روز سخت و پر چالشی بود اما آخرش دخترم بهم گفت تو مامان خوب منی تو مهربونی و اینطوری خستگیم در رفت 💙😍
مامان مش ماشالله مامان مش ماشالله ۴ سالگی
خستم کلافم اونقد پسرمو کتک زدم دستام درد گرف
اززندگی سیرم کرده هیچ جا رام نمیدن از بس شلوغکاره و بی ادب فحش های زشت میده حرفم ک درست و درمون نمیزنه فقط فش خواب نداره ساعت ۷ صبح بیدار میشه تا ساعت ۱ شب ی جوری کم میارم خسته میشم ک یهویی میبینم ی عالمه زدمش
خیلی بهش وابسته بودم خیلی دوستش داشتم ی مدت همه فک میکردن وابستگیم بده حس میکنن دعاییم کردن اصلا چشم دیدنشو ندارم مدام میزنمش اصلا نمتونم ببینمش مگ میشه؟خیلی کلافم بغضم داره خفم میکنه
گازش گرفتم از شدت حرصم پاش کبود شد
اونقد نمیخوابه بخدا اصلا بلد نیست حرف بزنه فقط چرت و پرت و بی معنی حرف میزنه
ساعت ۷ بیدار میشه ساعت۱۲ خوابش میگیره نمیخوابه روانیم میککنه الکی میخنده منم‌میزنمش مگه میشه ی بچه اینقد کم خواب
همه چیزو پرت میکنه با اسباب بازی بازی نمیکنه
سر همین کاراش با شوهرم اختلاف پیدا کردیم خودش ک نیست ببینه میگ ن هیچی نیست وقتایی ام ک باباش هست انگار ارامشش بیشتر کمتر اذیت میکنه
خیلی کم اوردم امروز ی لحظه ب خودم اومدم دیدم هم خودمو ی عالمه زدم هم بچمو ینی ی جوری بود داشتم فک میکردم چجوری بزنم ک دواتامون بمییریم راحت شیم
اونقد ترسیده بود دست و پاهاش هوای ب این گرمی یخ کرده بود ولی بازم میخندید انگار اصلا متوجه نیست
حالم از خودم از زندگیم از بچه هام از بابای بچه هام بهم میخوره کاش میشد ی ساعت بدون دغدغه بدون بچه بود خیلی خستم😭😭😭😭😭😭😭😭😭