سوال های مرتبط

مامان ماهور مامان ماهور ۵ ماهگی
دلنوشته💎

از وقتی متوجه شدم که مادر شدم یه حس عجیب اومد سراغم ،راستش نمیدونم خوشحال بودم یا هیچ حسی نداشتم ولی مطمئنم که ناراحت نشدم …
شده بود روزشمار پروژه های دولتی با این تفاوت که قرار نبود مثل پروژه سرتایم تحویل ندن و روزشمارو از اول کنن !دیگه میدونستم خردادماه یه کوچولو تو بغلمه !
راستش ویار شدید نذاشت اونجور که باید از حاملگیم لذت ببرم ولی چیزی از علاقه ای که هرروز داشت بیشتر میشد کم نشد …
حاملگی انگار خیلی دیر میگذره ولی گذشت و‌کوچولو اومد تو بغلم و اون لحظه ای که بار اول دیدمش رو با هیچ چیز تو دنیا عوض نمیکنم …
ولی نمیدونم چرا از وقتی به دنیا اومده تو دور تنده همه چی
چرا اینقدر زود داره بزرگ میشه
الان که داره با اون چشمای قشنگش نگام میکنه و دارم فرنی میزارم دهنش ترس همه وجودمو گرفته که خدایا کاش اینقدر زود روزا نگذره و از لحظه لحظه وجودش لذت ببرم…
کاش خدا این لذتو تو دل تمام چشم انتظارا بزاره چون بنظرم زندگی با وجود بچه صدبرابر شیرین میشه 🙏🏼🤍
مامان 🌙🧸گندم🧸🌙 مامان 🌙🧸گندم🧸🌙 ۱۲ ماهگی
صدای قلبی که وقتی گوشتو میذاری روی سینش 🥺🩷
همون صدایی هست ک بار ها تو اواخر بارداریت با استرس میرفتی میشنیدی باااین تفاوت اون موقع از تو دستگاه🥲
این بار از روی گوشت و پوست خودش 🥺🩵
وقتی که چشاتو میبندی سرتو میذاری روی سینش تیک تیک تیک تیک🥺💜
گرمای بدنش صورتتو نوازش میکنه
صدای قلبش بهتریین تراژدی دنیاست!🪽✨️
زیباتر از هر موسیقی 🪽💜
اون لحظه که ی حس عمیق سراسر وجودتو میگیره وجودت لبریز میشه از عشق ✨️🥺
همون موقع چشاتو میبندی با تمام وجودت از خدا شاکر میشی بابت فرشته ای که بهت داده
که این فرصتو داده بتونی مالک و مراقب یکی از فرشته های کوچیکش باشی✨️🪽
مادر شدن خیلی خاصه چون شریک میشی🥺✨️🪽
شریک خدا تو امر افرینش ✨️✨️✨️
خدا افرید تو کمکش کردی بزرگ شه!!...
شکل بگیره 🩵🦋
تک تک سلول های بدنش تو بدنت شکل بگیره از وجودت تغدیه کنه
چیه این مادر شدن؟؟🦋🩵
ک میشی شریک خدا اونم تو خلفت 🥺🥺🥺🥺🦋
خدایا شکرت بابت قلب تپنده دخترم گندمم🌸🦋🩵.
سلامتی همه نینی ها و همه مادراایی که با زیباایی دخترونه خداحافظی کردن و وارد دنیای مادرانه شدن 🥺🩵
خواستم بگم خیلی خاص بودین که رد پای عشق روی شکمتون تاتو شده 🌙🪽
سللامتی همه مادرا 🩵🦋
خدایا شکرت

#دلنوشته🌙🪽
🌙۱۲/1/۱۴۰۳🌙
مامان پارسا مامان پارسا ۴ ماهگی
این تاپیکو میزارم برای مامانایی که برای تب و اسهال و وزن بچه شون غصه میخورن...یه فامیل داریم ما که چندسال پیش خدا بهش پسرداد تو زایمان طبیعی به سر بچه فشار اومد و متاسفانه فلج متولد شد.هم از نظر ذهنی هم جسمی مشکل داره...گذشت و بعد چندسال خدا یه پسر سالم و خوشگل و باهوش بهشون داد.خلاصه اشتباه کرد و برای بارسوم باردارشد.تمام مراحل غربالگری رو رفت و بچه سالم بود اما روزی ک بدنیا اومد دیدن همه ی بدنش زخمه...متاسفانه بچه بیماری پروانه ای داره که تو ایران فقط۱۵۰۰نفر این بیماری رو دارن و درمانش هم هنوز کشف نشده...به هرجای بدنش چیزی برخورد کنه حتی درز لباسش بدنش خون میاد..وقتی شیرمیخوره لباش و دهنش خون میاد.خلاصه که مادرش با این وجود میگه خدابهم داده وصبرشو در من دیده و من در بهترین حال ازشون مراقبت میکنم...کاش ماهم یکم درک این خانومو داشتیم خلاصه اینکه همین که بچه سالمه و تو بغلمونه باید خداروشاکر باشیم و کمتر به انرژیای منفیتو ذهنمون بها بدیم.الهی که حال همه کوچولوها خوب باشه