سلام دوستان عزیز
اومدم با تجربه ی زایمانم پارت ۱
من توی ۳۵ هفته و دو روز به خاطر پارگی کیسه ی آبم زایمان کردم.واصلا نمیدونم دلیل پارگی کیسه آبم از وی بود.چون من نه اصلا فعالیت خاصی داشتم نه فشار و نه قند.عفونت هم نداشتم.خلاصه خواست خدا بود که پسرم این موقع به دنیا بیاد
شنبه شب ساعت ۹کیسه آبم پاره شد بستری شدم و سه تا آمپول بتامتازون زدم به خاطر ریه.و تمام طول شب مرتب چک میشدم.یه بار ان اس تی گرفتند که کاملا نرمال بود و چندین بار هم صدای قلب جنین و فشار خونمو چک میکردند.و درد خاصی نداشتم ولی به خاطر بچه خیلی استرس داشتم .حدود ساعت ۸ صبح دردام شروع شد و ساعت 9 صبح سزارین کردم.در کل من همیشه فوبیا و استرس شدید اتاق عمل رو داشتم.ولی الان میتونم بگم آسونترین بخش زایمان همون اتاق عمل بود.نه ترسی داشت نه دردی.آمپول اسپاینال اصلا درد نداشت در حد یه سوزش و ۵ دقیقه طول کشید بیحس شدم و همین که بی حس شدم صدای بچمو شنیدم.بعد هم بچه رو نشونم دادند و آمپول آرام بخش بهم زدند.کلا شاید نیم ساعت عمل طول کشید و یک ساعت کمتر تو ریکاوری بودم. سوند هم اصلا سخت نبود .درد خیلی خیلی کمی داشت اونم چون خودمو سفت گرفته بودم.اگر آرام و بدون استرس باشید اصلا درد نداره.

۸ پاسخ

شما خودتون سزارین خواستید؟

😍خب خداروشکر که راضی بودید
عزیزم بچه به دستگاه خدایی نکرده نیاز پیدا نکرد توی اون هفته؟
منم هی استرس دارم یهو آدم زودتر زایمان نکنه

مبارکه گلم ایشالا همیشه صحیح و سالم باشه نینیتون♥️

سوند چیه؟

چه خوب من از عمل سزارین هنوز میترسم احتمالا هفته دیگه عمل کنم
شما کدوم بیمارستان و دکتر بودین

خدا روشکر

بسلامتی عزیزم.

مبارکه عزیزم‌ وزن نی نی چند بود؟؟

سوال های مرتبط

مامان مهدیار مامان مهدیار ۳ ماهگی
تجربه سزارین
سلام بالاخره اومدم از تجربه ام بگم
من واسه اینکه کیسه ابم نشتی داشت ۳۸ هفته کامل عمل کردم بچم هم پسر بود دستگاه نرفت خدا روشکر
سوند قبل عمل واسم زدن که اصلاااا درد نداشت خداوکیلی اسون تربن مرحله بود
عملم نیم ساعت طول کشید بعد اومدم ریکاوری شکممو تو اتاق عمل یه بار فشار دادن تو ربکاوری هم یه بار
اومدم بخش دیگه فشار ندادن گفتن خونریزیت کمه نیازی نیست
شیاف حتما استفاده کنید عالیه درد رو اروم میکنه من پمپ درد نداشتم بنظرم نیازی هم نیست
شب گفتن از رو تخت بلند شم سوند رو هم در اوردن اونم درد نداشت
بلندشدن از تخت هم پنج قدم اولش کمی سخته حس میکنی میخای بیوفتی زمین اما فقط حس میکنی پنج قدم راه بری اوکی میشی
پله هم خونمون ۴۵ تا داشت دو تا شیاف تو بیمارستان زدم همه رو به راحتی اومدم بالا کسایی که پله دارید نگران نباشید
شورت سرجی فیکس حتما بخرید خیلی خوبه حمام هم چسب ها رو که در اوردم درد نداشت استرس نداشته باشید سوالی بود در خدمتم همه رو جواب میدم
مامان نورا مامان نورا ۵ ماهگی
اومدم از روز زایمانم براتون بگم البته با تاخیر
اولاش به روال بود تا ان اس تی گرفتن گفتن دردات شروع شده
زود برو بلوک زایمان تا آماده عمل بشی
از شانس من تخت ها پر بود توی یه اتاق بهم انژیکت وصل کردن دستگاه ان اس تی دو ساعت زیر دستگاه بودم
میومدن سر میزدن دستگاه رو نگاه میکردن میگفتن تو که درد نداری
چرا نوار قلب قبلی درد نشون داده خلاصه با هزار مکافات سوند وصل کردن ساعت ۴ و ۴۰ به اتاق عمل رفتم از شب ساعت ۱۲چیزی نخورده بودم از ضعف کل بدنم میلرزید تا داخل انژیکت چند تا سروم وآمپول زدن بهتر شدم دختر ۴ و۵۵ دقیقه بعد از ظهر به دنیا اومد حس خیلی عالی بود ان شالله خدا دامن همه ی مادرایی که چشم انتظار بچه هستن سبز بشه
در حین عمل دکترم گفت که چسبندگی مثانه شدیدی داری که عمل اونم برام انجام داد به خاطر اون عملم طول کشید تو ریکاوری به دخترم شیر دادم به کمک پرستار وبعد از مدتی به بخش منتقلم کردن
ولی واقعا بعد از رفتن بی حسی درد زیادی داشتم به خاطر دوتا عمل
دکترم گفته بود باید سوند ۲۴ ساعت بهم وصل باشه
ادامه👇👇
مامان nazi&nora مامان nazi&nora ۲ ماهگی
تجربه زایمان ۲
آخه میخواستم دکتر خودم منو عمل کنه
اما ساعت ۳نصف شب دردام شدید تر شد و خودم رفتم به پرستارا گفتم وچون زایمان پیشرفت کرده بود اورژانسی منو اتاق عمل بردن و من از درد داشتم میمردم و با بدترین حالت آماده برای سزارین شدم درحالیکه دکتر شیفت میخاست عملم کنه و من با درد شدید بودم خلاصه رفتم رو تخت عمل امپول بی حسی در مقابل اون دردا برا من اصلا درد نداشت من بی حسی تو پاهام رو حس کردم و دردام آروم شد ولی لرزش دستام که نمیدونم به خاطر ترس بود یا بی حسی داشتم که دکتر بی هوشی گفت طبیعیه بعد دو سه دقیقه صدای دخترم رو شنیدم که تو اون شرایط از ته دل خندیدم و خوشحال شدم که سالمه و صورت زیباش که همه ی پرستارا ازش تعریف میکردن عمل تقریبا یه ربع طول کشید ومنو تو ریکاوری بردن اونجا صدای همسرم رو می شنیدم که حالمو از پرستار میپرسه ولی من لرزش شدید داشتم تااینکه داشتن منو به بخش انتقال میدادن که دخترم و خواهرم وهمسرم رو دیدم که همه خوشحالن .
تجربه زایمانم خوب بود ونمیدونم که چه حکمتی بود که به خاطر ۳تا۴ساعت دکتر خودمم عملم نکرد و این ناراحتم میکنه .
مامان نخود مامان نخود ۷ ماهگی
تجربه زایمان
من پریروز سونو بیوفیزیکال دادم تنفس نمره نگرفت بردم زایشگاه گفتن ان اس تی خوبه چیزی نیست ولی گفتم زنگ بزن دکترم زنگ زدن دکتر گفت براش تکرار سونو بنویسید بفرستید اینسری زد حرکت نمره نگرفت برگشتم زایشگاه دکتر گفت بستری کنید برا زایمان بستری شدم گفتن سزارین اصلا نداریم اختیاری قبول نمی‌کنیم
دیگه بستری شدم معاینه کردن کاملا بسته بود
سروم زدن و آمپول فشار نزدیک دوساعتی موندن نه درد داشتم نه باز شدم گفتن ببرن سزارین که من گفتم با دکتر شیفت عمل نمیشم با دکتر خودم عمل شدم و موقع زایمان متوجه بندناف دور گردن بچه شد
خلاصه ساعت سه و چهلدوپپنج دقیقه ظهر پسرم به دنیا اومد خداروشکرر و من تو اتاق عمل فقط گریه میکردم و خداروشکر میکردم
از سوند براتون بگم درد آنچنان بدی ندارد و یه لحظس
تو اتاق عمل هیچ دردی متوجه نمیشین من تا چهار پنج ساعت بعدش هم هیچ دردی نداشتم و بعد هم باز جای عمل درد نمی‌کرد به خاطر زیاد به پشت خوابیدن کمردرد خیلی شدیدی گرفتم و کمردرد اذیتم کرد که با اولین راه رفتن از بین رفت ولی خب بعدش درد جای عمل یه مقدار داشتم که با شیاف خوب بود قابل تحمل بود فقط یکم راه رفتن درد داره الان هم بیشتر سوزش جای عمل دارم تا درد
و از فشار دادن شکم بگم که شکم منو سه بار فشار دادن که یه بار تو اتاق عمل و دوبار تو‌ریکاوری که هرسه بار بی حس بودم و متوجه نشدم
همینا فعلا تو‌ ذهنم بود
مامان ککل مامان ککل ۵ ماهگی
تجربه‌ی زایمان
من سزارین دوم بودم. به گفته‌ی دکتر از ساعت ۱۲ شب قبل ناشتا بودم. ساعت ۸/۵ شام سوپ خوردم(البته سه تا بشقاب)😁. ساعت یازده و نیم هم مخلوط شیر و سویق و شیره خوردم که تا فردا گرسنه نشم.
ساعت ۷ بیمارستان بودم و تا ۸ کارهای پذیرش رو انجام دادم. ۸/۱۵ سرم و سوند گرفتم.تا اومدن جواب ازمایش و دکتر یک ساعتی طول کشید و ۹/۵ رفتم اتاق عمل که ده دقیقه‌ای اونجا معطل شدم. خداروشکر اتاق عملم خوب بود و ساعت ۱۰ پسرکم به دنیا اومد. بهم نشونش دادن و بردن. یه ربع به یازده عملم تموم شد و رفتم ریکاوری. اونجا یکم لرز کردم که پتو انداختن. ۱۲/۵ رفتم بخش .‌ بچه رو اوردن و شیر دادن. از ساعت یک و نیم تقریبا درد هام شروع شد. پرسیدم چرا شیاف نمیدن که گفتن تو اتاق عمل گذاشتن و باید چند ساعت بگذره. یه نفر اومد و شکمم رو کمی فشار داد و معاینه کرد(کلا سه بار تاشب، چندتا فشار دریافت کردم) درد داشت ولی خب طوری نیست که ادم نفسش بره. تا چهار و نیم درد داشتم که شیاف گذاشتن و اروم شدم تا حدودی. پیچش شکم داشتم. انگار رحم داشت جمع میشد و فشار میاورد. ساعت ۸ شب، یه لیوان چایی خوردم و بعدش یه لیوان اب گلابی.
مامان نیلا🌼 مامان نیلا🌼 ۲ ماهگی
پارت یک تجربه سزارین⭕️🔴
سلام قشنگا
من ۳۶ هفته و ۴. روزسزارین اجباری کردم
نه درد داشتم نه کیسه ابم پاره شد نه هیچی فقط توی ۲/۳ تا سونو اخرم دور شکمش عقب میموند که مشخص شد خون رسانی جفتم خوب نبوده
دیگه سزارین اورژانسی کردنم و واقعااااا عالی بود خیلی زیاد با اینکه من انمتخابن طبیعی بود و دلم خیلی میخواست طبیعی باشم ولی ابان واقعا خوشحال ترینم سزارین شدم
از دیشب ساعت ۱۲ ناشتا بودم صبح ساعت ۷ اومدم بیمارستان ساعت ۱۲ سزارین شدم و ۲ هم اومدم بخش
نه انژیوکت درد داشت نه سوزن بی حسی واقعا اندازه زدن ی امپول معمولی هم درد نداشت
سوند رو هم که تو بی حسی زدن اصلاااا نفهمیدم
توی مدت جراحی زیر سینمو فشار میدادن بچه بیاد پایین که خیلییییی کم درد داشت
تو ریکاوری هم شکمو محکم فشار میدم تا خون ها خارج شه و خب دردناک ترین قسمت همینه که اونم اصلا جیزی نیست که غیر قابل تحمل باشه
من پمپ درد هم گرفتم که خوبه راضیم
الان که ۱۲ ساعت از جراحیم کذشته راحت از این پهلو به اون پهلو میشم تونستم پاشم راه هم برم
بچه ۲۸۰۰ کیلو بود که‌نیاز به دستگاهم نداشت
واقعااا اصلاااااااا فکر نمیکردم انقدر خوب و راحت و بی درد باشه
بعضیا واقعا قول ساختن ازش
مامان بچک مامان بچک ۴ ماهگی
تجربه سزارین

صبح رفتم بیمارستان فشار و ضربان قلب بچه رو‌ چک‌ کردن بعد یک‌ربع قبل از رفتن به اتاق عمل برام سوند گذاشتن موقع گذاشتنش یکم سوزش داشت و یکم احساس ناراحتی داشت بعدش تا بی حس بشم بعد رفتیم اتاق عمل و بی حسی نخاعی که برام‌ زدن رو میتونم بگم متوجه نشدم و‌ اصلا درد نداشت چند دقیقه بعد هم نی‌نی رو دنیا آوردن و آوردن گذاشتن رو صورتم خیلی سریع بود و حس خوبی داشت من اصلا فشار هم که بعضیا میگن متوجه نشدم بعدشم رفتم ریکاوری و باز نی‌نی رو آوردن شیر دادم بهش همه چیز عالی بود تا وقتی بردنم بخش اومدن حسابی شکمم رو فشار دادن اون درد داشت بعدم عصر که بی حسی رفت دردام شروع شد که مسکن زدن برام و غول مرحله آخر بلند شدن‌ و راه رفتن بود که خیلی سخته فرداشم مرخص شدم و اومدم خونه چون پانسمان ضد آب بود دوش گرفتم راحت سبک شدم ولی تا امروز بلند شدن برام سخته و گاهی درد دارم که دکتر شیاف داده. امروزم رفتم بخیه کشیدم که اونم متوجه نشدم اصلا و‌ تمام. سزارین واقعا لحظه تولد خیلی خوبه ولی بعدش مراقبت میخواد و اصلا آسون نیست حتما باید کمک داشته باشی یه ۲۴ ساعت سخت داشت و در کل میتونم بگم راضیم