سوال های مرتبط

مامان الین مامان الین ۱ ماهگی
خب خانما اومدم براتون تعریف کنم ک چیکار کردم که زایمان کردم
من روز سه شنبه ک ۳۸ هفته کامل بودم دکترم برام معاینه تحریکی انجام داد و گفت دو سانت پنجاه درصد بازم و برم خونه ورزش و پیاده روی اینا انجام بدم
منم معاینه تحریکی ک شدم بعدش رفتم دو ساعت با قدم های تند پیاده روی کردم و ۶ طبقه پله بالا رفتم و پایین اومدم و بعد رفتم خونه زیر دوش آب گرم ۵۰ تا اسکات زدم و بشین پاشو رفتم و حالت چرخشی و کششی کمرمو تکون دادم
بخاطر معاینه تحریکی ب خونریزی افتاده بودم ک خیلی زیاد نبود و یکسره ترشحات ژله ای زرد و قهوه ای داشتم
خلاصه اون شب دردام شروع شد و تا ۴ صب درد شدید و انقباض هر ۵ دقیقه یکبار داشتم که رفتم بیمارستانی ک قرار بود زایمان کنم ک معاینه کرد و گفت هنوز همون دو سانت پنجاه درصدی برو خونه هروقت دردات شدید تر شد بیا
منم رفتم خونه و خوابیدم و دیگه بیخیال شده بودم چون صبحش ک بیدار شدم دیگه دردای شدیدم رفته بود و ی ذره درد داشتم فقط تا شب ک یعنی چهارشنبه شب
چهارشنبه رو هیچ کاری نکردم کل روز رو دراز کشیده بودم و امیدی ب ورزش کردن نداشتم تا وقتی ک شب شد و رفتم با شوهرم بیرون و موقع برگشت گفتم حالا ک بیرون اومدم پیاده روی هم بکنم
خلاصه بازم دو ساعت تند تند پیاده روی کردم ساعتای ۱۲ بود ک در حین پیاده روی انقباضام دوباره میگرفت و دردام شروع شده بود (از روز قبل همچنان خونریزی و ترشح داشتم )خلاصه بعد رفتم خونه زیر دوش آب گرم همون کارای دیشبی و رو انجام دادم
توی حموم ک بودم همش حس میکردم ی چیزی ازم میریزه ولی خب چون زیر دوش بودم فکر میکردم آبه
هی دست میزدم و میدیدم رنگ خاصی نیست و گفتم ولش کن وقتی برم بیرون نوار بهداشتی میزارم ک ببینم چیه
ادامه توی کامنت ها….
مامان باران مامان باران ۶ ماهگی
و اما تجربه زایمان طبیعی من در بیمارستان ۱۷شهریور

من دیروز خیلی پیاده روی کردم و اومدم خونه رفتم زیر دوش آب گرم و تا تونستم اسکات میزدم از حموم ک اومدم احساس کردم حالت تهوع دارم .کم کم کمرم می‌گرفت و میزد ب زیر دلم داشتم نماز می‌خوندم ک تو حالت سجده کیسه آبم پاره شد و سریع اومدم بیمارستان ساعت۹شب بستریم کردن و از ساعت ۱۱دردا شروع شد ولی کم بود از ساعت ۱۲تا ۳هم انقباض داشتم و دردابیشتر شد ولی هر چی داد میزدم هیچکی بهم رسیدگی نمی‌کرد چون نصف شب بود و رفته بودن بخوابن بعدم ک اومدن اینقدر شلوغ بود زایشگاه ک بهم محل نمیدادن تا شد ساعت ۴دردام خیلی زیاااد شد بهم گفتن پاشو ب حالت سجده بشین و ورزش کن تا بچت بیاد پایین تااا ساعت ۶ ک ۱۰سانت شد ک رفتم اتاق زایمان اونجا اینقدر دردام شدید بود و داد میزدم ک ب خونریزی افتادم وبا کلی اذیت بچم بدنیا اومد .از من ب اونایی ک کیهان برن ۱۷شهریور نصیحت اول اینکه ماما همراه بگیرین خیلی کمکتون می‌کنه و بعدم اینکه اسکات و حالت سجده شدن روند زایمانو سریعتر می‌کنه
مامان فسقلی🥹💙 مامان فسقلی🥹💙 ۶ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی
خب بلاخره بعد چند روز فرصت کردم تجربه زایمانم رو بنویسم گفتم شاید ب دردتون بخوره .
خب من ۳۷ هفته و ۵ روز بودم و تا این هفته اصلا هیچ‌ ورزش یا پیاده روی نداشتم فعلا شروع نکرده بودم ک ورزش کنم یا چیزی بخورم برای باز شدن دهانه رحم میگفتم فعلا زوده وقت هست .اینم بگم از وقتی وارد ماه نهم شده بودم دردهای ریز پریودی داشتم ک خیلی کم بود ‌.۱۲ ادریبهشت شب بود ساعت ۱۱ اینا احساس دلپیچه داشتم فکر میکردم چیزی خوردم بخاطر اونه دلپیچه گرفتم یکم کمر‌ درد هم داشتم ک دردش اصلا در اون حد نبود ک بخام فکر کنم وقت زایمانمه .
خلاصه شب خابیدم ولی اصلا توی شکمم یجوری بود نمیتونستم خوب بخابم تا اینکه ساعت ۶ صبح با درد بیدار شدم فهمیدم درد زایمانه ولی خیلی کم بود با خودم گفتم بزار دردم ک زیاد شد برم بیمارستان خلاصه شوهرم و بیدار نکردم بلند شدم سرپا راه میرفتم از درد
دردم زیاد شده بود ولی خب چون اینجا توی گهواره خانوما گفته بودن درد رو تو خونه بکشین بعد برین بیمارستان بخاطر همین نرفتم گفتم بزار شدید بشه ک رفتم بستریم کنن .هر پنج دقیقه میگرفت ول میکرد ولی قابل تحمل بود
تا اینکه ساعت ۷ کیسه آبم پاره شد همون لحظه ک آب ازم اومد دردم خیلی شدید شد جوری ک کنار همسرم دراز کشیده بودم دستمو رسوندم بهش چنگ زدم از قیافم فهمید گفت بریم بیمارستان گفتم بریم .اصلا نمیتونستم از شدت درد از جام تکون بخورم ب زور لباس پوشیدم حالا ساعت ۷ صبح هم مگه آژانس یا ماشین پیدا میشد ک ما رو ببره بعد پنج دقیقه اینا آژانس اومد بیمارستان نزدیک بود رسیدیم دیگه راه رفتن هم برام سخت شده بود دردم هر یک دقیقه میگرفت ول میکرد رفتم زایشگاه گفتم کیسه آبم پاره شده

*ادامه رو پایین میزارم لایک کنید بالا بمونه *
مامان الین مامان الین ۱ ماهگی
خیله خب خانما بریم برا تجربه زایمان من🥲
پارت 1
اول بگم ک بدن همه باهم فرق میکنه و همه مثل هم نیستن
پس فکر نکنید اگه من زایمانم سخت بود قراره مال شماها دقیقا مثل من باشه
من سه شنبه عصر معاینه تحریکی شدم چون ۳۸ هفته بودم و دو هفته هم بود همش درد زایمان داشتم ولی منظم و خیلی شدید نبودن برا همین فایده نداشت و زایمان نمیکردم
معاینه تحریکی ک شدم پیش ماما همراهم بعدش لکه بینی اومد سراغم
اول خونی بود و کم بود
ولی تا شب قهوه ای شدن و خیلی زیاد و دردای زیاد و شدید و منظم میگرفت و ول میکرد هر ده دقیقه منم رفتی یک ساعت پیاده روی و پله و دوش آبگرم و ورزش زیر دوش و اینجور کارا
دیگه ساعت ۵ صبح رفتم زایشگاه معاینه کردن از عصر ک معاینه شده بودم دوسانت پنجاه درصد بودم و بازم گفتن تغییری نکرده و برم خونه اگه دردام شدید شد برم زایشگاه
دیگه منم رفتم خونه و سعی کردم بخوابم
دیگه خوابیدم و دردام نصفه و نیمه شد ولی همچنان خونریزی قهوه ای رو داشتم
صب ک از خواب بیدار شدم دیگه ب جز یه درد پریودی دیگه درد خاصی نداشتم و بیخیالش شدم
مامان جوجه🤰🏻🩷👼🏻 مامان جوجه🤰🏻🩷👼🏻 روزهای ابتدایی تولد
من دیروز رفتم بازار حدود دو ساعت راه رفتم بعد شکم درد شدید گرفتم توی یه مغازه نشستم
احساس میکردم پریود شدم مثل دلپیچه و شکم درد پریودی داشتم و فشار روی واژنم بعد اروم نمیشد هی نفس عمیق میکشیدم و دم و بازدم بعد دیگه بعد چند ثانیه دردش رفت تا گفتم به مامانم دردش رفت بازم درد داشتم بعد بازم درد رفت
دیگه منم توی یه مغازه ک اشنا بود نشسته بودم نتونستم دیگه ادامه بدم بعد حدود ده دقییه نشستن دیگه پاشدم و دیگه اومدن خونه دیگه هیچ دردی ندارم الان
مگ نمیگن انقباض شکم سفت و شل میشه ولی من احساس کردم همون شکم درد باشه چون زمانی ک پریود میشدم اون حسو داشتم و شکم درد اونجوری داشتم
البته دو بار رابطه داشتم دو شب پیش و دوش آب گرم هر شب میگیرم روزی 4 یا 5 ساعت هم پیاده روی میکنم ورزش هایی ک توی کلاس بارداری یاد گرفتم اونارو هم انجام میدم
به نظرتون ماساژ نوک سینه بدم ک دردم بگیره؟
میترسم انقدر بچه تو شکمم بمونه ک اخرسر بگن سزارین اجباری کنین یا خدایی نکرده بچه مدفوع کنه میخوام دیگه بدنیا بیاد🥹😭
مامان کیان♡ مامان کیان♡ ۲ ماهگی
پارت ۱ زایمان طبیعی
سلام دوستای گلم بالاخره بعد چندروز تونستم ب خودم بیام کارهام و مدیریت کنم و بیام گهواره تا براتون تعریف کنم داستان زایمانم رو
داستان اینطور شد ک من
برای اولین بار دو روز قبل زایمانم درد و انقباض داشتم در حد معمولی
و ترشحات خیلی زیاد موکوسی،متوجه شدم ک زایمانم نزدیکه
هرروز ورزش های لگنی انجام میدادم و پله و پیاده روی کم
اون روز ک درد داشتم
فرداش رفتم و یک ساعت و نیم ورزش کردم
قبلش هم ب دکترم گفتم برام معاینه تحریکی انجام بده
خودم دو سانت بودم و معاینه تحریکی هم انجام دادم
بعدشم رفتم کلینیک برای ورزش های لگنی و یک ساعت و نیم ورزش کردم
اون روز رفتم خونه خیلی درد کمر و شکم داشتم اما انقباض نداشتم
خلاصه ک خوابیدم و صبح بهتر بودم
ولی دوباره ورزش و شروع کردم
اون روز خبری نبود
فرداش
ک میشد ۲۵ شهریور ماه
صبح بیدار شدم
صبحانه خوردم بعدش دمنوش گل گاو زبون درست کردم برای اولین بار با نبات خوردم
رفتم پیاده روی یک ربع الی ۲۰ دقیقه
بعد از ظهر هم ی لیوان چای زعفرون خوردم
یهو ساعت ۳و نیم ی درد پریودی و انقباض ریز داشتم ی حسی مثل دستشویی بزرگ داشتن

دوباره ساعت ۵ اینا ی درد و انقباض شدید تر داشتم
و بعد پشت هم شد مثلا هر نیم ساعت و هر بیست دقیقه می‌گرفت و ول می‌کرد با درد
ساعت ۶ شدید شد
گفتم تحمل کنم تا ۷
نشد تا ۶ و نیم تحمل کردم و ساکشو گرفتم و رفتیم بیمارستان
پارت ۲ رو هم توی تایپیک بعد مینویسم
یهو
مامان یاسین و متین مامان یاسین و متین ۶ ماهگی
پارت دوم

خلاصه ک من تو هفته ۳۴بودم ک یکم درد داشتم ولی فعالیتم زیاد بود همون روز زایمانم کلی ظرف شستم و کیک پختم و خونه تمیز کردم و خوب بود شب ک شد رفتم خونه مامانم آخه شوهرم شب کار بود ساعت ۹ونیم بود ک رفتم سرویس بهداشتی موقع ک پاشدم یه صدا تقی مثل ترکیدن بادکنک اومد من شک کردم ولی گفتم نه بابا زود همینکه اومدم نشستم کلی آب ازم خارج شد انگار یه تشت آب ریختن رو شلوارم کیسه ابم پاره شد خوب بود ساک و اینارو آماده کرده بودم زنگ زدم شوهرم اومد تا رسیدم بیمارستان شد ۱۱اولین معاینه ۲سانت بودم هر چی از رسیدگی و خوبی بیمارستان و پرستارها بگم کم گفتم بیمارستان رضوی یعنی درسته پول زیادی میگیره ولی تک ماما و پرستار مدام رو سرم بودن و وضعیت قلب و فشار چک میکردن ۱۱بستری شدم ۴زایمان کردم اوج دردام ۳تا ۴بود درخواست اپیدورال کردم گفت چیزی ب زایمانت نمونده دهانه رحم نرم زود زایمان می‌کنی دکتر شیفت هم پناهنده بود بعد زایمان هم با دو تا پرستار منتقلم کردن بخش اتاق عمومی دونفره بود
مامان کیان مامان کیان ۳ ماهگی
پارت ۱

من از شروع حاملگی چون شاغل بودم با چالش های زیادی مواجه شدم ...
ولی خب ماه نهم از اولش درد داشتم دیگه واقعا بدنم نمی‌کشید همش حس میکردم خب درد زایمانه دیگه ....

۳۴ هفته معاینه شدم گفتن دهانه رحم باز نیس
۳۶ هفته باز معاینه شدم گفتن باز نیس
۳۷ هفته ک معاینه شدم گفتن ی سانت بازه

سر هیچ کدوم از اینا من نه آبریزش دیرم نه لکه بینی ....

ولی ب شدت عفونت می اومد ازم
ورزش میکردم ولی نه زیاد و مرتب
پیاده روی دو سه روز همین تونستم برم

بعد ک رسیدم ب اتمام ۳۸ و وارد ۳۹ شدم دکترم تحریکی معاینه کرد گفت دردات منظم شد برو بستری شو....
منم به همسرم گفتم مرخصی ایناشو هماهن‌گ بشه ...
چون ی شهر غریب بخاطر شغلمون رفتیم همه چی رو جمع و جور کردیم برگشتیم خونه مامانم اینا اونجام اون روز رو کلی استراحت کردم ک به دنیا نیاد چون نمیخواستم فرداش بخورم ب اربعین و همه جا تعطیل باشه ...استرس داشتم بخاطر ترخیص و فلان
ولی شدید درد داشتم ک اصلا قطع نمیشد
ی درد زمینه ای بود ک اصلا منظم نمیشد
خلاصه صبح شد ....