ساعت نزدیک ۹ بود دردها دیگه امونم بریده بود همش صداش میزدم ولی نمیآمد بعد داد میزدم میگفتم برای چی من باید هر دوتا درد بکشم نامردیه توروخدا زودتر منو ببرید
دیدم اومدن لباس هامو عوض کردن گفتم کی میبرید منو گفت میبریم عجله نکن
من دیگه فقط به این امید. که دارم راحت میشم درد هارو میکشیدم دوباره رفتم دستشویی آب داغ گرفتم رو خودم
دیدم دوتا زایمانی رو تختن چقدر بد بووود فقط داد میزدن
من برگشتم تو اتاق نشستم به انتظار
ادامشو بزار
واییی
لطفا ادامشو بزاز
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.