تجربه زایمان من ۳
بین درد ها ماما همراه همش بهم ورزش میداد و کمرم رو با آب گرم می‌شست و کیسه آب گرم میذاشتم اما لحظه به لحظه درد ها بیشتر میشد ،تا اینکه دکتر گفت بهش مسکن قوی بزنید ،یه حالت مخدر عمل می‌کرد و زمانی که درد هام زیاد بود به هوش بودم و متوجه می‌شدم ولی کاملا یه حالت منگی داشتم و وقتی درد ها کمتر بود به حالت خواب میرفتم که بدنم انرژی جمع کنه برای زمان درد ،مثلا یه دقیقه خواب بودم و دو دقیقه درد داشتم ولی کاملا گیج و منگ بودم و کاملا کلافه شده بودم ...

۷ پاسخ

خب یجا کامل بگید بعدا ادامشو نوشتید ما گمتون میکنیم😕😕

منو لایک کنید بقیشو بخونمم

منم لایک ببینم داره دادک وترسناک میشه

تو دوران بارداری ورزش و پیاده روی داشتین؟

خب؟

وقتی از همون اول دکتر گفته زایمان سختی داری چه اصراری داشتی برا طبیعی

داستان داره جالب میشه استرس گرفتم

مقالات مرتبط

درد مفاصل بعد از زایمان
درد مفاصل و زانو درد بعد از زایمان و علت آن
درمان دل درد در نوزادان
درمان انواع دل درد در نوزادان
ورزش برای کاهش زانو درد
بهترین ورزش برای کاهش زانو درد و التهاب زانو با تصویر
روش های رفع درد گردن در شیردهی
روش های رفع درد گردن در شیردهی

سوال های مرتبط

مامان آیسان مامان آیسان ۷ ماهگی
(تجربه ی زایمان ۱)
من ۴شنبه درد و انقباض داشتم و چون بارداری اولم بود و کاملا بی تجربه فکر میکردم درد زایمان رفتم زایشگاه نور که ازم ان اس تی بگیرن اما قبل از ان اس تی منو به بی ملاحضه ترین شکل ممکن معاینه کردن و چون سابقه ی دیسک داشتم برای ۲ روز کاملا فلج شده بودم شنبه رفتم ساری کلینیک مصطفویان خانم دکتر زهرا رحمانی بعد دیدن سنو ها و پرونده پزشکیم با این که اون روز نه درد داشتم نه انقباض نه لکه بینی نه نشت کیسه آب نامه بستری داد
مشاهده ۱۶ پاسخ دیگر
مامان محمد حسین 👼🏻 مامان محمد حسین 👼🏻 ۲ ماهگی
تجربه زایمان من ۴
خلاصه که بین. درد ها فقط ها فقط متوجه می‌شدم که ماما ها بهم داشتن ورزش میدادن تا اینکه دکتر گفت از تخت بیاد پایین و حالت دستشویی ایرانی و بهم دستگاه ان اس تی وصل کردن و گفتن فقط موقع اوج دردهات زور بزن وگرنه دهانه رحم تورم می‌کنه و بچه گیر می‌کنه ، نشستم و فقط فقط موقع درد ها با تمام توانم زور میزدم و بقیه اش رو فقط حس می کردم کمرم و لگنم داره از درد و فشار ۲ نصف میشه ،از زور درد یکبار هم استفراغ کردم تا اینکه دکتر گفت بیارینش رو تخت زایمان ،سریع بردن رو تخت و بهم ماسک اکسیژن دادن ولی دکتر گفت پاهات رو روی این قسمت جای پای تخت نذار به جای اون پاهات رو به میله اش تکیه بده و تاجایی که میتونی باسنت رو به پایین تخت نزدیک کن ،دقیقا مثل توالت ایرانی ولی خوابیده و موقع درد ها زور بزن و خداییش همه کمک میکردن و موقع درد ها بهم میگفتن یک دو سه شروع کن و من فشار رو شروع میکردم در همین حین بود که حس کردم واژنم داغ کرد و متوجه شدم واژنم رو کاملا بی حس کردن و داشتم حس میکردم که دارم کاملا باز میشم ...
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان ایکان مامان ایکان ۵ ماهگی
سلام بچه ها من خواب بودم احساس کردم ازم اب میاد پاهام خیس شد اب بی رنگ وبو ولی گرم ازم میاد کمرم هم درد میکنه چیکار گنم
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان فندق جون🥰😍 مامان فندق جون🥰😍 ۵ ماهگی
مامانا عزیز
من سز شدم و پمپ درد گرفتم خیلی خوب بود، دوتا سرم بعد از عمل برام وصل کردن که رحم رو جمع کنه درد زیادی داره اما با پمپ درد قابل تحمل بود و وسط دردا میخابیدم
اما تقریبا تا دو روز همش خواب بودم به خاطر مخدرهای پمپ درد
حتی روی صندلی هم نشسته بودم خوابیدم

اگر کسی خواست استفاده کنه باید از قبل به دکتر بیهوشی بگه
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان mahdiar♡roya مامان mahdiar♡roya ۷ ماهگی
سلام خانما خوبین
من الان باحس درد شدید بیدار شدم
دردم جوری بود که به کمر دراز کشیده بودم وفقط زیر شکمم درد میکرد وکمرم درد نمیکرد به پهلو راست که دراز کشیدم بعد چند لحظه شکمم خوب شد وقسمت نافم تا واژنم تیر میکشید الانم یجوریه انگار خارش بده بعد که دوباره به کمر درازکشیدم کمرم شروع کرد به درد یه حس حالت تهوع هم دارم
طبیعیه ماه دردیه؟ یا درد زایمان
انقد درد کشیدم که الان گیج شدم بخدا
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان فسقلی مامان فسقلی ۳ ماهگی
پارت ۵
دردام سه دقیقه ای شده بود اما قابل تحمل،،یه اتاق بهم دادن سرم وصل کردن نوار قلب بچه گرفتن(خیلی سخت بود بخوای با شدت درد بیست دقیقه به یه حالت بخوابی اما چاره ای جز تحمل نبود)،اما جیغ بقیه انگار دردم چندین برابر میکرد، یه کم قدم میزدم وقتی دردم می‌گرفت میپریدم داخل سرویس بهداشتی،اب گرم می‌گرفتم رو خودم،باعث میشد درد ملایم تر شه،،
چشمم به ساعت بود همه امیدم این بود طبق گفته ماما ساعت نه و نیم زایمان میکنم و دردام تموم میشه اما زهی خیال باطل.
همون ماما عصبانی که فرستاده بودم خونه،،با پرونده اومد داخل یه سری سوالات میکرد و من جواب میدادم و می‌نوشت،از علائمم پرسید گفتم ساعت یک و نیم صبح کیسه ابم ترکید،یه دفعه هول شد و گفت من که ساعت ۳و نیم معاینه ت کردم کیسه ت پاره نبود و من به روش نزدم که تو اصلا منو معاینه نکردی و فرستادیم خونه.
دقیقه ها کند می‌گذشت و دردا شدیدتر میشد.ساعت از نه نیم هم گذشت اما خبری از زایمان نبود.
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان مهرسانا مامان مهرسانا ۲ ماهگی
تجربه زایمان پارت ۲
دیگه من شب خوابیدم ولی چه خوابی همش جیغ بود
ساعت ۶ شد سرم فشار رو زدن تا ساعت ۱۰ شدم ۵ سانت و درد و داشتم دیگه زنگ زدن ماما همراه اومد و ایپیدورال رو زدن سرم فشار رو بیشتر کردن با اینکه بی حسی زده بودم ولی بازم درد داشتم به خودم میپیچیدم ولی جیغ و داد نمیکردم فقط نفس عمیق میکشیدم هیچی دیگه شدم ۶ سانت ولی ضربان قلب بچه افت کرد سوند وصل کردن و کیسه اب رو پاره کردن یه ماسک هم دادن من زدم ضربان قلبش که خوب شد منو نشوندن روی توپ گفتن قر بده منم قر میدادم دوباره معاینه شدم شده بود ۷ سانت من از درد داشتم میمردم ولی سر بچه هنوز بالا بود دکتر اومد گفت اتاق عمل رو آماده کنید برای سزارین من گریه میکردم چون درد طبیعی رو کشیده بودم حتی ماما ها هم گریه میکردن برام
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان امیرمهدی مامان امیرمهدی ۲ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی ۳
من اشتباهم این بود که ورزش نکرده بودم و حسابی تنبلی کرده بودم تنها کاری که کرده بودم انجام کارای خونه بود
کسانی که ورزش کرده بودن خییییلی راحت زایمان کردن یکی که ورزشکار بود زمانی که فول شده بود میخندید و با بقیه شوخی میکرد وقتی هم زایمان کرد برگشت برای ریکاوری میخندید و به ماماها میگفت من که انقد راحت بود ۱۰ تا بچه دیگه میخوام بیارم
خلاصه ورزش ورزش ورزش خیییییلی تاثیر داره
اپیدورال از مامای همراه خیلی بیشتر به درد میخوره اخه دیدم کسایی که اونجا ماماهمراه داشتن
دیگه اینکه صبوری زیاد نکنین درد داشتین بروز بدین بالاخره اونجا برای همینه
و در نهایت تجربه خوبی براتون ارزو دارم
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان دلسا مامان دلسا ۵ ماهگی
سلام خانما روزتون بخیر🌹
پارت اول:
امدم از تجربه زایمان سزارینم بگم، من آدمی بودم که خیییلی استرس و ترس داشتم از زایمان، شاید باورتون نشه حتی از یع امپول زدن میترسیدم😬😂
به نظرم ما از زایمان غول ساختیم و‌الکی کلی استرس بیخود‌‌‌ به خودمون وارد میکنیم
صبح رفتم بیمارستان و امدن سرم وصل کردن و نوار قلب گرفتن..
بعدش دکترم زنگ زد که امادش کنین واسه اتاق عمل
میگفتم برم اتاق عمل سکته میکنم ولی اونقدر استرس نداشتم خدارشکر
سند رو قبل بیحسی برام وصل کردن درد و‌ سوزش داشت من شل نگرفتم ولی قابل تحمل بود، بعدم چندتا سرم وصل کردن که حالت تهو گرفتم
دیگه متخصص بیهوشی امد ۳ بار سوزنو فرو کرد داخل تا کانال رو پیدا کرد که درد داشت، ولی سعی کنین اصلا تکون نخورید،چند دقیقه بعدش پاهام سنگین شدن و شکمم بیحس، دیگه دکتر شروع کرد به بریدن و بچه رو آوردن بیرون، حین عمل خیلی گیج شده بودم به خاطر دارو ها با اینکه بیحسی از کمر بود دیگه دخترمو گذاشتن روی صورتم، شانس آورده بودم بچه خفه نشده بود چون دو دور بند ناف دوز گردن بچه پیچیده بود ‌و آب داخل کیسه آب خیلی زیاد شده بود،که احتمال خفگی رو برده بود بالا ولی خدارشکر به خیر گذشت
از اونجا هم بردنم ریکاوری یه شیاف بهم زده بودن که خیلی لرز داشتم به خاطر همین فشار روی بخیه هام امد ، وقتی پاهام به حس امدن امدیم بخش و کع درد هام شروع شدن با اینکه پمپ درد گذاشتم و شیاف ولی حدود ۸ ساعتی درد کشیدم
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان امیرسام❤️دلارام مامان امیرسام❤️دلارام روزهای ابتدایی تولد
پارت سوم تجربه زایمان
وقتی دنیا اومد کامل گزاشتنش بغلم
بخیه هام خیلی درد داشت گفتم اصلا نفهمیدم چجوری اومد بچه هم اومد درد انقباض کاملا از بین رفت شکمم که فشار میداد خیلی درد داشت خونریزیمم متوسط بود
تجربه های که داشتم و یکم کیسه آب گرم حتما ببرید ماما همراه یا ماما خصوصی بگیرید که سوزن بی حسی و اینا بزنه چون واقعا نزنه درد داشت تا جای هم که میشه زیر بار سوزن فشار نرید 🤦
اینم گل دختر ما متولد /1403/8/8
عکس دخملی هم می‌زارم 🥹😍
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان فاضل🥺❤️ مامان فاضل🥺❤️ ۵ ماهگی
سلام مامانا اومدم از تجربه زایمانم بگم
پارت 1
روز یکشنبه 20 خرداد بود که من عصرش کمرم درد میکرد و چند روز درد پریودی داشتم ولی منظم نبود شب در حد یک دقیقه میگرف ولی بعدش هیچی 😐 خلاصه عصر کمرم درد میکرد و شکمم هم یکم درد میکرد توی جایی که نشستیم یه زنی هس که ماما بود و گف روغن کرچک بخور زایمانت راحت تر میشه منم خوردم و اوق میزدم و پشت سرش نون خامه ای میخوردم 😂 شب که شد رفتم 2 ساعت تقریبا پیاده روی کردم البته با استراحت، و من همچنان کمر درد داشتم، رسیدم خونه خیلی خسته بودم و رفتم که بخوابم ولی دردم انگار بیشتر میشد و نمیتونستم بخوابم و به خاطر روغن کرچک که خورده بودم اسهال گرفتم و تا خوده صبح نخوابیدم و مدام گلاب به روتون دستشویی میرفتم 😐😂 ساعت 5 صبح دردم خییلی بیشتر میشد ولی قابل تحمل بود شوهرم هم نخوابید فک میکرد درد شکمم واسه همون روغنه نه زایمان و بیدار شد که بره سرکار و خونه پدرشوهرمم بیدار شدن، مادر شوهرم گف چته بهش گفتم فک کنم وقتش رسیده دارم از درد میمیرم
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان مامان دوتافرشته مامان مامان دوتافرشته ۱ ماهگی
مامانا من امروز که دکتر بودم گفت بچه کاملا بالاس و دهانه رحمم بستس ولی چرا کمردرد و لگن درد دارم داغونم دیگه
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان اقا امیرمهدی🩵 مامان اقا امیرمهدی🩵 ۳ ماهگی
دیشب انقباض داشتم دردم میگرفت ولی نه زیاد یه درد خیلی اروم بود
تایمشو گرفتم خیلی منظم نبود عکس زمانها رو میزارم و وقتی هم میگرفت بعد یکی دو دقیقه ول میکرد
فک کردم انقباض کاذبه چون حدودا از هفته سی داشتم
گرفتم خوابیدم ولی چه خوابی رسما بیدار بودم دردامو حس میکردم انگار بین خواب و بیداری
دوبار بیدار شدم همچنان انقباض داشتم الانم دردش انگار یکم بیشتر شده باز همچنان کمر و شکمم در حد درد پریودیه ولی دوباره تایمشو چک نکردم
ممکنه درد زایمان باشه ؟ یا همچنان بزنم به بیخیالی تلاش کنم به خوابیدن؟
مشاهده ۱۲ پاسخ دیگر
مامان دونه برف ❄️🤍🫧 مامان دونه برف ❄️🤍🫧 ۱ ماهگی
زایمان طبیعی من پارت دو

ساعت یک ربع ب ۶ رفتم تو اتاق و اینم بگم اتاق Ldr بود ، من ماما همراه نداشتم چون بیمارستانم قبول نمی‌کرد اما خود بیمارستان برای هر بیمار یک ماما اختصاص می‌داد ک فقط همون یک نفر کاراشو کنه و معاینه انجام بده و... خداروشکر مامایی ک من باهاش بودم خیلی عالی بود خوش اخلاق و کاربلد ، منم مدام در حال ورزش و اینا بودم ، اصلا رو تخت نمیخوابیدم مگر زمانی که بهم میگفتن بخواب نوار قلب بگیریم ، اونم سخت بود برام همش دوست داشتم تحرک کنم بلکه دردا رو راحتتر تحمل کنم ، میرفتم حمام و روی شکم و کمرم آب داغ میگرفتم دردمون واقعا کم میکرد،
چون همش درحال ورزش بودم و ب ماما میگفتم تند تند معاینه کنه ( با معاینه کمک می‌کرد به روند زایمان ) زود پیشرفت کردم ، تقریبا به ۵ سانت رسیده بودم که دیگه دردا داشت شدت می‌گرفت ، اونجا یکی اومد کیسه ابم رو پاره کرد فهمیدم ولی اصلا درد نداشت پاره شدن کیسه آب ، دیگه ترشح خونی داشتم و دردت شدت میگرفت ، دکترم اومد بهم گفت ۶ سانتی و میتونی اپیدورال کنی من گفتم باشه اونم رفت برام هماهنگ کنه
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان حسنا مامان حسنا روزهای ابتدایی تولد
#تجربه زایمان

من قرار بود طبیعی زایمان کنم بیمارستان صاحب الزمان تا ۵سانتم دهانه رحمم باز شد ماما همراهم اومد که از ۵سانت ورزشا رو شروع کرد و برام کیسه آب گرم گذاشت و کمرمو ماساژ میداد اما چون بچم مدفوع کرده بود و من پیشرفت نمیکردم آخرش سزارین شدم.بعدشم به خاطر اینکه بعد از عمل پلاکت خونم پایین اومده بود دو روز اونجا بستری بودم برای بعد از عملم از پمپ درد استفاده کردم که خیلی خوب بود و درد کمی احساس میکردم.
همه پرستارا و ماما ها که اون دو روز دیدم خیلی خوش اخلاق و مهربون بودن و به حال بیمار توجه میکردن، بیمارستانشم تمیز بود.
مشاهده ۲ پاسخ دیگر