پارت اول زایمان
کسایی که منتظر بودین بیام از تجربه زایمان طبیعی بگم واسه من نشد ،
جمعه شب ساعت ۷ و نیم ۸ بود اومدم بیمارستان رسول اکرم و بستری شدم با دهانه رحم دوسانت ،۴۰ هفتم کامل شده بود بهم آمپول فشار زدن ولی اصلا دردم نمی‌گرفت تا ساعت ۱۲ ظهر شنبه تقریبا فک کنم دوبار بهم آمپول فشار زدن ولی اصلا دردم نمی‌گرفت تا اینکه ۱۲ دیگه خودشون کیسه آبم و پاره کردن و درد های وحشتناک شروع شد واقعا بد بود

۴ پاسخ

طبیعی زایمان کردی حالا یا سز اورژانسی شدی ؟؟؟

مبارک عزیرم انشالله زیرساییتون

دهانه رحمت باز نشد اصلا؟

عهههه پس اگه رد بشه تایم میخوابونن خودشون ؟
من وارد ۴۰ هفته شدم فقط دو سانت بازم
اصلا هم درد ندارم

مقالات مرتبط

درد زایمان طبیعی چند ساعت است
درد زایمان طبیعی چند ساعت است | طول مدت زایمان طبیعی
علائم پارگی کیسه آب در بارداری
علائم پاره شدن کیسه آب در بارداری
تجربه والدگری؛ فاصله بین روایت و واقعیت
تجربه والدگری؛ فاصله بین روایت و واقعیت
تجربه والدگری؛ روایت بدون فیلتر و خانوادگی
تجربه والدگری؛ روایت بدون فیلتر و خانوادگی

سوال های مرتبط

مامان صوفیا مامان صوفیا ۴ ماهگی
تجربه زایمانمو میخوام بگم . صبح ساعت ۵کیسه ابم پاره شد درد چندانی نداشتم اومدم بیمارستان انقد بهم آمپول فشار زدن تا ظهر ک جونم دراومد. بچه ۴کیلو بود باید از اول سزارین میکردن ولی تا ظهر درد کشیدم اصلا فک نمی‌کردم انقد زایمان طبیعی سخت باشه .خدارو شکر بردنم بیهوش کردن و سزارین شدم انقد دعا کردم انقد یا حسین گفتم به دادم رسید
مامان ديانا مامان ديانا ۴ ماهگی
ديروز ساعت ۶صبح کیسه آبم ترکید کارامو کردم ساعت ۸رفتم بیمارستان شب قبلشم درد داشتم ولی قابل تحمل بود ،رسیدم بیمارستان معاینه و بستری شدم آمپول فشار زدن که بعد دوساعت دردام شروع شد و نیم ساعت نشده زایمان کردم
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان نیکان😍 مامان نیکان😍 ۱۵ ماهگی
تجربه زایمانمم بگم که من بخاطره فیبروم بزرگی که داشتم باید طبیعی بچه امو بدنیا میاوردم که یهو کیسه ابم سوراخ شد دیروز منو ساعت ۸ صبح بستری کردن تا ۵ غروب دهنه رحمم باز نشد ساعت ۵ بهم امپول زور زدن ساعت ۸:۳۰ دردم شروع شد که خداروشکر ساعت ۱۲ بچم بدنیا اومد خیلی تجربه بدی بود خیلی درد وحشتناکی بود من با پرسنل بیمارستان مشکلی نداشتم من با درد طبیعی مشکل داشتم که دلم نمیخواد به هیچ عنوان تجربه اش کنم
آواتار مامان ائل آی مامان ائل آی ائل آی ۲ سالگی
قدمش مبارک باشه.بذار یکی دوسال بگذره همه دردایی که ... ادامه پاسخ
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان ویهان مامان ویهان ۴ ماهگی
خب من اومدم با تجربه زایمانم
چهار شنبه صبح بود ساعت شیش من یکم درد داشتم رفتم حموم و کارا مو کردم ساعت یک نیم رفتم بیمارستان ک بستری شم معاینه کردن هنوز باز نشده بودم و ان اس تی گرفتن گفتن درد زایمان نیست چون بچم صدک یک درصد بود بستریم کردن با آمپول فشار. تا کارای بستری کردن شد ساعت سه و نیم چهار ک آمپول فشار وصل کردن بهم کم کم دردام شروع شد اون شب درد کشید تا ساعت دوازده شب ک یه سانت هم باز نشدم آمپول فشار رو قحط کردن یکم دردام آروم شروع خوابیدم دیگه صبح پنج شنبه اومدن ساعت شیش دوباره آمپول فشار رو وصل کردن 🤦
مامان ویهان مامان ویهان ۳ ماهگی
تجربه زایمان پارت ۲🥰
ساعت ۱۰ صبح بستری شدم سرم آمپول فشار بهم وصل کردن مامای همراه رفته بودم اون هم اومد دردم از ساعت ۱ شروع شد ولی من تحمل میکردم تا ساعات ۱۰ شب درد کشیدم ولی دهانه رحمم هنوز همون ۱فینگر بود باز نمیشد از این ور هم مامای خودم و مامای بیمارستان هی معاینه کردن جیگرم در اومد بهشون میگفتم کیسه آبم پاره کنید تا زودتر زایمان کنم ولی میگفتن نمیشه بخاطر سر بچه تا ۱۰ شب من درد کشیدم اشک ریختم بی صدا که دکتر متخصص اومد تشخیص دادن سزارینم کنند
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان آیلین خانم مامان آیلین خانم ۱ سالگی
سلام دوستان.امروز کیسه آبم پاره شد.وبدون دارد بستری هستم،آمپول فشار بهم زدن تورو خدا برام دعا کنید زود دردم بگیره و زایمان کنم.
آواتار مامان آیلین خانم مامان آیلین خانم آیلین خانم ۱ سالگی
هرکی تونست حتی یه صلوات هم برام بفرسته
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان نی نی خوشگلم مامان نی نی خوشگلم ۱ ماهگی
مامانا سلام تجربه زایمانم میخوام بگم من ۳۹ هفته و۴ روز رفتم برای معاینه تحریکی پیش یکی از آشناها ک گفت میخوای کیسه آبتو پاره کنم زودتر بدنیا بیاد بچت درشته اذیت میشی ک گفتم باشه کیسه آبم پاره کرد دهانه رحمم دوسانت نیم بود ساعت۱۲ شب بستری شدم آمپول فشار زدن بهم کم کم دردام شروع شد جوری ک کل بیمارستان گذاشتم روی سرم مرگمو به چشم دیدم ساعت چهار برام اکسیژن گذاشتن ک دردم کمتر بشه ولی فایده ای نداشت ساعت چهار ونیم صبح از درد داشتم میمردم که گفتم برام آمپول از کمر بزنن ک دوساعتی دردم کمتر شد بعدش ک اثر بی حسی رفتش مردم زنده شدم و در آخر اینقدر درد داشتم که ساعت ۱۲ ونیم ظهر بزور زایمان کردم ک خودشون منو پاره کردن خلاصه بگم آرزوی مرگمو میکردم اینقدر که درد کشیدم بدن با بدن خیلی فرق داره ولی من قشنگ آرزو میکردم بمیرم که خداروشکر هرچی بود بخیر گذشت ولی هنوز افسردگی توی بدنم هست همش یاد دردام میوفتم چ عذابی کشیدم ۱۲ ساعت گریم میگیره حالم خرابه درستو حسابی ام نتونستم بخوابم اصلا
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان نورا🥰 مامان نورا🥰 ۵ ماهگی
تجربه زایمان ۱

سلام...
اومدم از تجربه زایمانم بگم من ۲۲/۳/۱۴۰۳زایمان کردم اما....
صبح ساعت ۱۰رسیدم بیمارستان و چون ۴۰هفته پنج روزم بود درد نداشتم بهم ختم بارداری داده بودم ۱۱نیم اینا بود رفتم زایشگاه از همون لحضه که وارد زایشگاه شدم معاینه کردن گفتن ۱سانت باز شده دهانه رحمت بستری شدم و همون موقع شروع کردن به امپول و سرم فشار زدن...هی دردا بیشتر میشد دوز امپول ها میرفت بالا ولی من دهانه رحمم همون ۲سانت شده بود از ۱۱صبح تا ۶نیم صبح فرداش ۸تا سرم فشار بهم زدن دهانه رحمم تا ۷سانت باز شده بود وای نگم از اون دردای مصنوعی لعنتی....
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان سام مامان سام ۳ ماهگی
تجربه زایمانمو میخوام براتون بنویسم
از اول اصرار زیادی به زایمان طبیعی داشتم ورزش و پیاده روی و گل مغربی و…
روز پنج شنبه ساعت ده شب کیسه آبم پاره شد منتظر موندم دردام شروع بشه بعد برم بیمارستان بعد شش ساعت که دردام شروع نشد رفتم بیمارستان و آمپول فشار برام زدن از ساعت ۴ صبح تا ۶ بعدظهر درد کشیدم ولی تو زایمانم پیشرفتی حاصل نمیشد و سر بچه پایین نیومده بود به خاطر احتمال خطر برای هر دومون ساعت ۷ شب سزارین اورژانسی شدم با وجود اینکه از سزارین خیلی میترسیدم
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان محمد کیانم💙😍 مامان محمد کیانم💙😍 ۱ ماهگی
سلام خانما بالاخره منم زاییدم😍😍😍بدون درد دوشنبه ساعت ۵ بستری شدم با امپول فشار و۴ تا قرص فشار
بیمارستان ثامن امروز صبح ساعت ۱۲ نیم پسرم دنیا اومد خیلی درداش وحشتناک بود ولی با کمک ماما همراه تونستم طبیعی زایمان ‌کنم بخام توصیه بگم ماما همراه حتما بگیرن عالی بود برا من
مشاهده ۴۸ پاسخ دیگر
مامان حسنا و حلما مامان حسنا و حلما ۲ سالگی
دوبار درد زایمان طبیعی رو کشیدم وااااااقعا سخت و عذاب آوره حدودا چندساعتی که مونده بچه بدنیا بیاد
دختر اولم ساعت ۱۲ شب دردم کم کم شروع شد و رفتم بیمارستان ساعت ۵ صبح آمپول فشار زدن تو سرمم ساعت ۹ونیم صبح زایمان کردم
دختر دومم ساعت ۳ نیمه شب دردم شروع شد ۵ صبح رفتم بیمارستان دیگه به آمپول نرسید ۷صبح زایمان کردم
یهویی یاد زایمانم افتادم😬
آواتار مامان آنیتا😉 مامان آنیتا😉 آنیتا😉 ۳ سالگی
اوووووف فکرشم دردداره
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان مرسانا مامان مرسانا ۴ ماهگی
تجربه زایمان
صبح باحس یه خیسی کم همراه با ترشح از خواب پاشدم بعد دیدم ترشح رنگ
صورتی خونی داره دیگه ساعت 5ونیم اومدم بیمارستان معاینه کردم گفتن
کیسه آب سوراخه دیگه بستری کردن و آمپول فشار بهم زدن از ساعت 8 اینا دردام شروع شد و رو توپ شروع به ورزش کردم اصلا داد نمیزدم فقط نفس عمیق دیگه تا ساعت 2 بود از دو هم دیگه فشار های محکم بهم میومد و بلاخره ساعت 4 زایمان کردم
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان آیسل❤🤰🧿 مامان آیسل❤🤰🧿 ۲ ماهگی
از ۱۴ درد داشتم قبلا آمپول ریه هم زده بودم تا ۱۵ تونستم تحمل کنم دردو ولی خیلی درد داشتم دیگ شب نتونستم تحمل کنم ساعت ۱۲ رفتم بیمارستان بستری شدم با دهانه رحم یه سانت بازشده ۱۲ و نیم بهم آمپول فشار زدن درد من دوبرابر شد تا ساعت ۶ صبح درد کشیدم باز اومدم یه آمپول فشار دیگ زدن دنیا واسم تیره تار شده بود انقد ک درد می‌گرفت ول میکرد موند ساعت ۸ صبح شیف پرستارا عوض شد یه پرستار خیلیییی بیخیال شانسم افتاد بهم اونم اومد بهم آمپول فشار زد البته اینبار زد تو سرم با یه دستگاه ک نمیدونم اسمش چیه وصل کرد بهم خیلیییی آروم آروم میرفت تو رگام آخ از اون موقع ک نه میتونستم دراز بکشم ن بشینم چون دستگاه نمیزاشت فقط باید سرپا میموندی
انگاری آمپول اینبار قوی تر بود ک دردای من طاقت فرسا شده بود
مامان شایراد مامان شایراد ۲ ماهگی
سلام مامانا دیشب کیسه آب پاره کردم ساعت ۱۲ بود تا اومدم بیمارستان نجمیه ساعت ۲شد دکترا گفتن باید طبیعی زایمان کنی آمپول فشار تزریق کردن خیلییییییی درد دارم تورو خدا دعا کنید برام خودم میخواستم سزارین اختیاری انجام بدم ولی دکترا قبول نمیکنن الانم خیلی دردم زیاده
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان نخودفرنگی مامان نخودفرنگی ۱ ماهگی
سلام مامانا. خواستم از زایمانم بگم که دردام شروع نشد ۴۰ هفته بستری شدم با آمپول فشار از ۱۰ صبح بستری شدم آمپول زدن یه ساعت بعد دردام شروع شد تا ۹ شب یعنی ۱۱ ساعت زایمانم طول کشید خیلی خیلی اذیت شدم خیلی درد کشیدم تا اپیدورال زدن بهم یعنی از همون اول نزدن بیمارستان خصوصی هم رفته بودم ،بعد ک مرخص شدم هم خیلی درد بخیه و کمر داشتم خلاصه که زایمان طبیعی واسه من یکی ک خیلی دردناک گذشت