پارت دوم زایمان
از ساعت ۱۲ ظهر تا ۱۲ شب من فقط درد کشیدم درد های وحشتناک و کشنده طوری داد میزدم که کل صدام گرفته البته اینطوری که میگم کسایی که زایمان طبیعی دارید نترسید بدن با بدن فرق میکنه یکی هست نیم ساعته باز میشه یکی مثل من ۱۲ ساعت درد میکشه و با هزار بار معاینه و ۴ تا آمپول زور میشه ۶ سانت ، ساعت ۱۲ شب گفتن دیگه ازین باز تر نمیشه باید بره سزارین و من هم درد طبیعی و کشیدم و هم الان درد سزارین در کل مادر شدن سخته واقعا ،حتی یه دسشویی که میخام برم کلی عذاب میکشم از بیمارستان هم بخام بگم تو اون مدتی که من تو اتاق درد بودم سه بار شیفت ماما ها و دکتر هایی که بالا سرمون بودن عوض شد دو دفعه اول واقعا دکتر های خوب و عالی بودن ولی شیفت آخر اصلا من ازشون راضی نبودم برخوردشون با کسی که داشت از درد میمرد خوب نبود اصلا یکیشون که کلا با خشونت صحبت می‌کرد ، ولی بقیه همه عالی بودن دکتر های اتاق عمل هم که رفتم برا سزارین اوناهم همشون خوب بودن در کل بیمارستان رسول اکرم همونطور که تعریف میکردن عالیه رسیدگی هاشون خیلی خوبه به هر حال همه جا هم دکتر و پرستار خوب هست هم دکتر و پرستار بد

۶ پاسخ

ای جان چقدر درد کشیدی ان شاءالله زود تر خوب بشی، همین که بچت به سلامتی به دنیا اومده خداروشکر، جاری منو که داغون کردن نمیتونست طبیعی اخرش هم خودشو ناقص کردن هم بچش معلول شد و اکسیژن به سرش نرسید

دکتر زبردست؟؟؟

سلام عزیزم تبریک میگم به سلامتی میشه بگی کدوم دکتر بد اخلاق بود آخه قراره منم همون جا زایمان کنم

شدی عینه من بااین تفاوت که من تا از چهار صبح تا ۱۲شب درد کشیدم

عزیزم هزینه سزارینت چقدر شد رسول اکرم؟؟

منم درد هردوتاش گشیدم الانم سزارین خیلی سخته کمردرد بخیه درد برام

سوال های مرتبط

مامان یاشار مامان یاشار ۴ ماهگی
پارت ۳
زایمان طبیعی
نزدیکای ۲۰ ساعت بود بچه تو کیسه آب نبود و من درد میکشیدم کل فامیل آمده بودت بیمارستان از خانواده شوهر گرفته تا خانوادم خودم حتی دوستامون هم آمدن آخه ۲۰ ساعت موندن تو زایشگاه طبیعی نبود دیگ این دفعه کل فامیل پشت در زایشگاه ماما ها رو تهدید میکردن اونا هم کم و بیش ترسیده بودن اما بازم سزارين نمیکردن منو منم از داد بیمارستان رو رو سرم گذاشته بودم از پشت در صدای گریه مامانم و مادرشوهرم و کل فامیل رو می‌شنیدم که التماس میکردن سزارین کنین
ساعت حدود ۱۱ و نیم بود منو بردن تو آب گرم یکم آروم شدم ماما ها از دست خانوادم کلافه شده بودن تو آب گرم بودم که دکتر آمد تا رنگش پریده گفت کخ شیش تا مرد هیکلی پشت درن میخان درو بشکونن سه تاش داداشم بود یکی شوهرم یکی پسر عموم یکی دامادمون خلاصه به من گفت بیا بهشون بگو که خوبی منم چون زیادی درد کشیده بودم گفتم نمیام
دیگ داشت از لرز تمام سیستم بدنم بهم می‌ریخت ساعت ۱۲:۳۰ شد باز منمو معاینه کرد تا همون ۸ سانته چون خیلی ساعت گذشته بود که بچه تو کیسه آب نبود منو با هشت سانت بردن رو تخت زایمان با قیچی بچه و کلی درد بچه رو دنیا آوردن
پارت آخر رو میزارم
مامان دلسا مامان دلسا ۲ ماهگی
سلام بلاخره زایمان کردم و دخترم و بغل گرفتم 😍یعنی میتونم بگم انگار خدا بهتون یکی از فرشته هاش و داده خیلی حس قشنگیه فقط باید تجربش کرد تا فهمید
تجربه از زایمان: سزارین اختیاری بودم تو بیمارستان بازرگانان یعنی خیلی بیمارستان خوب و تمیز و با پرسنل عالی مهربون خیلی خوب بودن خدا خیرشون بده تازه بیمارستان خیلی شلوغی هم نیس خیلی خوبه از این نظر هم .دکترم دکتر لیلا سوخرای بود تا الان راضی بودم از جراحیش حالا باز بخیه بعدا معلوم می‌کنه خوب بوده یا ن ....
از زایمان بگم که سوند سورش داشت .آمپول بیحسی از کمر اصلا اصلا درد نداشت فقط حتما تکون نخورین . عمل هم یه ساعت بعد عمل خیلی درد داشتم که پمب درد گرفتم عالی بود یعنی مثل درد پریودی کرد بعدش .قیمت پنل درد هم یک و صد . اولین راه رفتن هم درد داره ولی پرستارا کمک کردن
عوارض عمل هم بگم الکیه بگم درد نداره سزارین اینا من بخیه هام درد داره الان مخصوصا وقتی می‌خوام بلند بشم یا تکون بخورم . هم من گردنم خیلی درد می‌کنه که به خاطر آمپول بی حسی فک کنم با اینکه تکون نخوردم اصلا ولی از دیروز اومدم خونه گردن درد گرفتم
مامان هامین❤️ مامان هامین❤️ ۷ ماهگی
تا الانم دقیقا نمیدونم بی حس بودم یا بیهوش ولی هیچی از عمل نفهمیدم،،اومدم تو بخش،گفتن تا ۱۲ ساعت به کمر بخواب تکون نخور هیچی نخور،،تو اون ۱۲ ساعت بدترین کمر دردو گرفتم فقط دلم میخواست دو دیقه بشینیم با بدبختی گذشت و اومدن سوند و در اوردن گفتن نم نم بشین توی ۱۲ ساعتم دو سه بار اومدن شکممو فشار دادن من از درد داد میزنم ولی بغل دستیم م که سزارین بود اصلا دردی حس نمیکرد،،بعد ۱۲ ساعت اومدم بشینیم ازم لخته خون اومد هیچی دیگه نزاشتن بشینیم گفت بخواب بخواب خونریزی کردی لخته میاد،دوباره فشار داد با دست لخته خونو میکشید بیرون من فقط گریه میکردم داد میزدم ۱۲ ساعت شد ۲۰ ساعت و من فقط عذاب کشیدم بابت خونریزی فقطم میگفتن اگر بند نیاد باید بری اتاق عمل دوباره،،منم فقط میخواستم بشینیم از کمر درد صاف خوابیدن داشتم هلاک میشیدم،،بعد ۲۰ ساعت با بدبختی نشستم و یکم مایعات خوردم و با کلی گریه تونستم راه برم،،،خونریزیم دیگه از بین رفته بود و فقط خون ابه میومد ولی شکمم به شدت درد میکرد ک بخیه هام میسوختن ،،،اصلا زایمان خوبی نداشتم خیلی عذاب کشیدم بقیه هم اتاقیام سزارین بودن ولی انقدر راحت بودن من تو دو شبی که بستری بودم ده دیقه چشام بسته نشد که بتونم بخوابم
مامان یاشار مامان یاشار ۴ ماهگی
زایمان طبیعی
پارت ۲
از معاینه های پشت هم خسته شده بودم بچه توی کیسه آب نبود همون ماما ها و دکتر هم نگران شده بودن خیلی گریه میکردم خیلی درد داشتم
دکتر آمد گفت فایده نداره باید خودم با دست باز کنم دهانه رحمت رو
خیلی اصرار میکردم نمیخام ببرین سزارین کنین اما یه گوش در بود اون یکی دربازه شوهرم هی میومد پشت در و سروصدا می‌کرد صداش رو می‌شنیدم اونم صدام رو میشین اون گریه میکرد منم گریه میکردم اما واسه هیچکس مهم نبود که من ساعت هاست دارم درد میکشیم ساعت حدود ۸ شد دکتر باید تو دردات معاینت کنم وقتی درد داشتم خودشون دست رو میکردن داخل دکتر منو از دو کرد چهار انقدر درد داشت که از حال رفتم داد میزدم ولم کنین و بهشون بد و بیرا میگفتم دم به دقیقه میومد معاینه می‌کرد ساعت ده شد من هنوز چهار سانت بودم باز آمد اون دستش لعنتیش رو کرد داخل تا هنوز همون ۴ سانته دست و پام رو گرفتن تا تکون نخورم چهارتا ماما و یه دکتر بالا سرم بود منو از چهار به هشت رسوند ولی اینقدر درد داشت که قابل توصیف نیست خیلی اصرار کردم منو ببرید آب گرم نبردن اینقدر تو حال خودم نبودم رفتم تو دست شویی شیر آب گرم رو رو خودم باز کردم آمدن کلی باهام سروصدا کردن با هر بار معاینه کلی خون ازم میرفت و من هی بی حال تر میشدم
مامان کنجد کوچولو مامان کنجد کوچولو ۲ ماهگی
پارت دوم

اولش حالم خوب بود که بخاطر ۴ سانت بودنم گفتن با توپ ورزش کن و بزار دردت بگیره
یکم ورزش کردم خسته شدم رفتم دراز بکشم که یهو انگار یه چیزی تو کمرم خالی شد و یه درد عجیب که هیچوقت نداشتم ساعت ۴ بود که کم کم درد من شروع شد و زدم زیر گریه
اومدن و آمپول فشار بهم زدن تا ساعت ۵ درد هام کم بود
از ۵ عصر خیلی خیلی شدید درد داشتم جوری که حتی صدام در نمیومد‌ هم خجالت می‌کشیدم هم واقعا جون نداشتم تا ۷ عصر درد کشیدم که دیدن من اصلا حالم خوب نیست مامانم رو صدا کردن و اون کمرم رو ماساژ میداد که آروم شم ولی دریغ از به ذره آروم شدن
اومدن معاینه تحرکی کردن که واقعا درد داشتم در حد مرگ حدودا ۲ دقیقه هم طول کشید تا اون موقع چندین بار معاینه عادی کردن خیلی درد نداشت ولی معاینه تحرکی اذیت شدم خیلی

با کلی سختی با توپ ورزش کردم و دوباره ۹ شب معاینه کردن شده بودم ۷ سانت که گفتن یا باید کلی زور بدی یا اینکه تا فردا صبح درد میکشی
من که مرگ رو با چشم دیده بودم گفتم باشه هرجوری شده زور میدم اولش گفتن دراز بکش بهم دوباره آمپول فشار زدن و آن اس تی وصل کردن که من دراز کشیده اصلا نمیتونستم دردو تحمل کنم خودم دستگاه رو‌جدا کردم و اومدم زمین نشستم
کلی زور دادم کلی اذیت کشیدم کلی آمپول درد اذیتم کرد تا ۱ شب که گفتن شدی ۹ و ۱۰ سانت
ولی بالای بیست بار معاینه ام کردن و ۲ باز معاینه تحرکی شدم
۱ و ۱۵ دقیقه رفتم اتاق زایمان که یه لحضع از درد زمین نشستم که گفتن پاشو پاشو کله بچه اومده بیرون
مامان فندوق مامان فندوق ۴ ماهگی
مامان شاهان مامان شاهان ۷ ماهگی
خب و اخرین پارت تجربه هامو بگم که مامان های دیگه هم استفاده کنن
♦️آمپول بی حسی درد نداره
♦️من سوند نداشتم و برام یه پد های مخصوصی گذاشتن که رو همون انجام میدادم میومدن عوض میکردن
♦️ماساژ رحمی اونقدری که میگن درد نداره و فقط چند ثانیه و تا چشماتونو ببندید نفس عمیق بکشید تموم شده
♦️اولین بلند شدن هم اصلا انقدر درد نداره و اولین قدم میزارید دیگه همه چی اوکی
♦️من پمپ درد گرفتم و به نظرم خیلی مفید بود از بقیه سزارینی هایی که تو بخش بودن و پمپ نداشتن سرحال تر بودم راحت تر کارهامو میکردم
♦️میای خونه درد داری ولی نه اونقدر که نشه تحمل کرد مثل یه پریود من حتی هنوز شیاف هم نزاشتم ولی یه قرص مفنامیک اسید که دکتر داده بودو دیشب استفاده کردم
♦️بیمارستان عرفان نیایش بودم اتاق خصوصی که هزینه همه چی کلا کلا با پمپ درد اینا شد ۲۷ میلیون رسیدگی هم خیلی خوب بود
♦️اگر برگردم عقب حتما حتما سزارین انتخاب میکنم❤
سوالی بود هم حتما جواب میدم که کمک بقیه مامان ها شه