۴ پاسخ

کمتربروعزیزم من هفته ایی یبارمیرم

میدونستی اگه شوهرت راضی نیست هروز بری خداهم راضی نمیشه وحرامه که بری درشرع واسلام. لااقل هردوسه روز یه بار برو که شوهرت هم راضی باشه هم تواحساس بهتری خواهی داشت

ايرادي كه نداره ولي خب حالا يه كم كمتر برو اين حساسيت همسرت بيفته ازسرش من نميفهمم اين اقايون چرا حديدا انقدر به چيزايي كه اصلا بهشون ربطي نداره و هيچ ضرري بهشون نميرسونه گيرميدن !هرشب توگهواره چندنمونه اينجوري ميخونم واقعا به فكرفروميرم

کمتر برو زندگی دو طرفه س سعی کن دو سه بار در هفته بری اونم روزی دو ساعت نهایتا ،

سوال های مرتبط

مامان قندعسل مامان قندعسل ۱ سالگی
مامانا
میشه لطفا هرکسی پیام منو دید نظرشو بهم بگه
از شدت فکر و خیال تا الان ۳ تا نوافن خوردم
من اصن مادری کردن خودمو دوس ندارم 😓 خس میکنم بچم کنارم خوشخال نیست ، حس میکنم باید و نباید هایی که باید ب عنوان یه مادر ب بچم بگم رو نمیدونم ، همش حس میکنم هر کاری که دا م برای بجم انجان میدم اشتباهه، به خصوص به خصوص در مورد بیرون رفتن و اینجور چیزا
من دیروز یه تاپیک گذاشتم ک بقیه چجور میرن خونه مادرشون .من خودن هر روز میرم و خیلی دخترم به بابام وابستس اونم خیلی دوستش داره هر روز میبرش یه ساعت پارک ماهم کلا رفت و امد خانوادگی با کسی نداریم یعنی هیج فامیلی نداریم همین شده عامل اختلاف منو شوهرم .ازونورم شوهرم اصلاااا ب بچه محبت نمیکنه صبح تا شب ک سرکاره بعدشم میاد با گوشی بعدشم لالا. به من میکه کمتر برو خونه مادرت . بچه رو نذار ببره بیرون بابات
من چکار کنم
دخترم تا چشماشو باز میکنه میره دم در وایمیسه ک یعنی بریم بیرون
کم اپردم دیگه
من دارم اشتباه میکنم تو تربیت دخترم 🙁😭
مامان قندعسل مامان قندعسل ۱ سالگی
مامانا کیا بیدارین ؟
من شبا این موقع ها که میشه خیلی خودم خودمو سرزنش میکنم ک میتونستی مادر بهتری باشی میتونستی غذای بهتری ب بچت بدی میتونستی بیشتر باهاش باری کنی میتونستی نذاری تلویزژون و مدبایل ببینه و ....
ولی فردا ک میشه واقعا تو طول روز یه جور دیگه پیش میره همه چی از نشستن دائم پیش بچم واقعا دیگه بعد یه تایمی خسته میشم ازینکه هر ردز با یه سری اسباب باری تکراری بازی کنم خسته میشم وقتی بی حوصلگی دخترمو و نق ها پ بهونه ها و جیغ هاشو میبنم تلویزیونو روشن میکنم خودشم میره موبایلو میاره جیغ جیغ ک برام موبایل بذار غذاهم دستپختم ازین بهتر نمیشه 😓
صبونه هام من فقط تخم مرغ ب روش های مختلف میدم چیزی دیگه مثه فرنی اینا نمیخوره
اما عذاب وجدان ولم نمیکنه همش قیافه کسل دخترم ک بغضی تایما تو خونه ب شگم میخوابه رو زنین از سر اینکه حوصلش سر رفته جلو جشمه کسیم ندارم بچم خیلی تنهاس تمام اینا خیلی ب مغزم فشار میاره
با دوستم مشورت کردم میگفت زندکیو اسون بکیر هیچی نمیشه تلویزیون ببینه موبایل ببینه از بچه داری لذت ببر اما این فکرا هر شب مثه خوره افتاده ب جونم