۹ پاسخ

اره السا هم دقیقااا مثل پسر شما
تو خونه تا وقتی بامن تنهاس زیاد پیشمه و وابسته
اما پدرش بیاد خونه. دیگ منو نمیشناسه
مهمونی. خونه مادرم و.. اصلااا منو نمیشناسه فقط بازی
من کم و بیش وقت میذارم براش
ولی نمیتونم وقتی دارم اشپزی میکنم یا برا خودش یا برا خودمون. ظرف میشورم. تمیز کاری
حوصلش سر میره

دختر من برعکس اصلا بغل کسی نمیره و همش بخودم چسبیده.آرزومه وقتی میرم جایی دو دقیقه ازم جدا بشه یه نفسی بکشم.رفتار شاهانم طبیعیه چون شب و روز پیش خودته ناراحتی نداره عزیزم

کارنم این مدلیه تاپیکمو بخون منم از این قضیه ناراحتم😅

پسر منم همین مدلیه
عزیزم من به یه مامان دیگ هم گفتم
وقتی ما زیاد بهش حس امنیت بدیم بغل دیگران راحت می‌ره و این نشونه خوبیه
و دوم اینکه از صبح تا شب همش کنارشون هستیم و بچه ها دنیای اکتشافاتی دارن و دلشون میخواد دیگران هم بشناسن پس اگر کسی چیزی گفت بگو بچم اجتماعی هست و بهش حس امنیت دادم که با بقیه راحته

پسر منم همین انگار نه انگار مادرشم وقتی میرم خونه مادرشوهرم محلم نمیده همش میره بغل عمش انگار اون مامانش اونم آنقدر قیافه میگیره مادرشوهرم میگه مادرش دخترمنه تورو بچه نمیخواد😐

مشکل کجاست عزیزم ،بهتز که‌توی‌مهمونی کاری‌به کارت نداره و‌اذیتت نمیکنه ،مشخص بچه‌باشعوری هست که نمیخاد مامانشو‌اذیت کنه تو مهمونی 🤪

دخترمنم همین مهم نیس برام اون لحظه یک نفس راحت. میکشم خستگی درمیکنم

برعکس بچه من اینقدر وابسته منه که‌ بغل هیچکس نمیره خونه مامانم میرم از بغلم پایین نمیاد اصلا
شاید بچه شما تو خونه هست احساس بی حوصلگی می‌کنه بعد که دورش شلوغ میشه ذوق داره

پندارم تقریبا همینطوریه

سوال های مرتبط

مامان دلسا مامان دلسا ۱۵ ماهگی
انقدر دوست دارم یه مامان با اعصاب و با حوصله باشم
این کلیپا را دیدین تو اینستا مثلا مامانه وایساده با یه بچه تو بغلش و یه بچه ۴ ۵ ساله کیک درست میکنه بچه تخم مرغ و میشکنه رو زمین شیرا را میریزه اونم خونسرده
یا مثلا بچه هندونه از دستش میوفته نصف میشه مامان باباهه میاند میگند طوری نیست همونجا میشینند هندونه را میخورند که مثلا بچه از کار اشتباهش خجالت نکشه و ازین حرفا
من تو این موقعیت ها باشم واقعا عصبی میشم مگه اینکه از قبل برنامه ریخته باشم که مثلا بشینم باهاش اب بازی کنم دیگه هر کاری بکنه اعصابم خورد نمیشه ولی در لحظه باشه نمیتونم خودمو کنترل کنم
امروز بدترین روز عمرم بود
دلسا ساعت ۸ صبح بیدار شد همیشه حداقل ده بیدار میشه تا ۱۲ به زور خوابوندمش ۲۰ دقیقه خوابیده و بیدار شده وتا همین الان بیدار بوده یک دقیقه چشم رو هم نذاشته حالا تازه خوابوندمش
حالا کاش فقط بیدار بود انقدر نق زده انقدر غر زده انقدر اویزونم شده که حد نداشته چند بار سرش داد زدم🤦🏻‍♀️
یه چیزایی میخواد که اصلا متوجه نمیشم چی میگه اونم انگار عصبی میشه یا میاد گازم میگیره یا موهامو میکشه🤦🏻‍♀️
خلاصه که اوضاع مزخرفی دارم این روزا
خیلی خستم🚶🏻