۱۶ پاسخ

ببین یه روز میای به حرفم که دستشویی خونه خودت از قصر پادشاهی خیلی ها بیشتر برات ارزش داره .... کاش من چندسال پیش این را میفهمیدم...ای کاش

عزیزم صبوری کن منم با اینکه فامیلام نزدیکمن ولی همشون نمایشی فامیلن هیچکس بجز ده روز اول کمکم نکرد بقیه شو خودم تنهام ولی خوبیش این بود با وجود سختیا تونستم زودتر مستقل بشم و قلق بچه هامو زودتر خودم فهمیدم الان گریه کنن میفهمم از چیه و اینکه سعی میکنم طوری م‌واظبشون باشم که تا جایی که میتونم نزارم گریه کنن خیلی سخته خیلی ولی اینا هدیه های خدا هستن ب ما که به هر کسی نمیده.قدرشو بدون و سختیا رو لذت ببر منم اوایل از سختیا ناله میکردم ولی با خودم گفتم این روزا قراره بگذره پس بزار موقع سختیا لبخند بزنمو لذت ببرم که خوب بگذره و بعدا که یاد این روزا افتادم به خوبی یاد کنم

شدیدا درکت میکنم خواهر .. تا سه ماه سختیته هرچی بزرگتر بشن شیطون تر میشن ولی شرایط خیلی بهترمیشه شبا میخوابن میتونی استراحت کنی بازی حالیشون میظه سرگرم میشن ‌.دوقلو داری سخته خیلی من فقط تا ۴۰ روز کمکی داشتم بعداون تاالان خودم بزرگشون دارم میکنم خیلی وقتااز عصبانیت و خستگی میشینم گریع میکنم میزنم رو سرخودم ب خودم فوش میدم .. چون میگذرد غمی نیس 😪

والا من سه قلوان
الحمدولله همه کاراشونم با خودمن.
ولی ارومن و فقط برا شیر بیدار میشن
خودم ب زوررر بیدارشون میکنم
بچع تا بچه فرق دارع

سلام
چه خوبه ک اینجا همه همدردیم
من ۶ماه سرحاملگیم استراحت مطلق بودم
التماس خواهرام کردم بیان پیشم
چون من ی شهر دیگم دورم ازشون
بعد زایمانم یسر اومدنو رفتن
۶ماه اول بعد زایمانمم افتصاح بود
خودم دردای شدید داشتم
بچه ها رفلاکس شدید و تا صبح جیغ و گریه بودن...خیلیم ضعیف بودن...بعد یکسالگیشون ۵ماه کامل درگیر تب و مریضی و انواع ویروسا بودن
کم کم راه افتادن یخورده اسونتر شد
ولی ی مدل سختیای دیگه دارن
به امید روزهای قشنگ آینده این روزای سختو تحمل میکنم🥰

عزیزم تا سه ماهگی خیلی سخته یه نیم ساعت وقت نداری بعدش بهتر میشه چشم بهم بزنی میگذره واقعا مثل برق باد

عزیزم برو خونت.تنهایی بزرگ کن.خیلی روزگار سختی خواهی داشت.اما از منت و زر زر مامانت بهتره.منم مامانم خیلی چرت و پرت میگفت فکر میکرد بدون اون نمی تونم اما پنج ماهشون شد😄😄😄خدا توان بده دو ساله شون کنم یکم خیالم اسوده بشه.به انرژی منفی ها هم توجه نکن .تو میتونی و حتما قدرتشو داشتی که خدا دو قلو بهت عنایت کرده

چقدر حرف زد من و زدی اما میگم بازم خداروشکر سالم باشن مریص نشن دیگه جیزی نمیخوام

عزیزم برات ارزو میکنم به ارامش برسی بنظرم یکم‌تحمل کن حرفارو بعد دیگه اگه دیدی اوکی هستی برو‌خونه خودت

باورمیکنی تاقسمتی که نوشتی مامان وبابات کمکتن فک کردم خودم نوشتم؟فقط فرق من وشمااینه که من حتی پدرومادرمم کنارم نیستن کمک کنن شهرستان دوری هستن،فقط مادرشوهروشوهرم هستش که بازم کم آوردم حتی یه روزم بعدزایمان استراحت نداشتم وازهمون بخش بستری رفتم ان آی سیوتایک ماه پیش بچه هام موندم وهمه کاراشون‌خودم انجام دادم به جزسرم ایناکه پرستاراانجام میدادن وتاالانم که نزدیک۳ماهشونه هنوزخواب درست وحسابی ندارم اماعزیزم اینوبدون یه کم صبربکنیم بخداروزخای خوش میادخیلیاحسرت بچه دارشدن رودارن وخودمنم بعدچندسال مادرشدم اماناشکری نمیکنم وبایه لبخندشون دنیام عوض میشه،به چیزهای خوب فکرکن خواستی درخواست دوستی بده حرف بزنیم باهم تایه کم آروم بشیم.

عزیزم ان شالله خدا برات حفظ کنه سعی کن لذت این لحظه ها رو ببری بخدا بچه خیلی زوتر از چیزی ک‌فک میکنیم بزرگ میشه من خدا بهم دوقلو داد ولی ی قل رو لایقم کرد بارداری ب شدت سختی داشتم بعد زایمان درگیر بیماری بچم بودم تا زمانی ک فوت شد خیلیی خیایی سختی کشیدم اما لحطه های خوبشم یادم نمیره ک چقد خوب بود وقتی از بیمارستان میاوردم خونه پیش هم میخوابوندم دنیا مال من بود احساس غرور میکردم ک خدا اایق دوتا بچم کزده این بارداریمم واقعا واقعا از خدا خواستم ک بهم دوقلو ببخشه و برخدا گفتم سالم باشه فقط پای تمامممم سختیاش هستم ولی خدا صااح ندونس و امیدوارم صحیح و سلامت دنیا بیاد

فدات شم دوست عزیز، ما هممون این سختی روکشبدیم وتازه هرچی میگذره سخت ترم میشه، من ازاول هیچ کمکی نداشتم شباازدرد وخستگی وبدن دردخواب ندارم ولی روزی صدهزاربار میگم شکرت خداجونم، این فرشته هانعمتن بایدقدرشونوبدونیم بلاخره این روزای سختم تموم میشه روسیاهی میمونه برااونایی ک فقط بلدن ادای ادم خوبارودربیارن وتومشکلات وسختیا درمیرن، خدافرشته هاتوببخشه واست قدرشونو بدون

منم مثل خودتم اومدم خونه مادرشوهرم بیخابی خیلی سخته نمیتونم ب بچه ها برسم سینه نمیگیرن همش شیشه منم مغزم نمیکشه وقتشم ندارم همش دورشون باشم ک تلاش کنم سینه بگیرن خیلی داغونم قیافم ک نگم

سلام امیدوارم خدا واست راحت کنه منم دوقلو باردارم و واقعا از بارداریش خیلی سخته خدا کنه خدا توانایی و تحمل‌مونا زیاد کنه .منم مامانم اعصابش ضعیفه واقعا نمیدونم بعد زایمان برم خونه خودمون یا مامانم واقعا نمیدونم این چیزا را هم که از دوقلو دارا می‌شنوم بیشتر حول میکنم خدا بهترین راها بذاره جلو پامون

عزیزم فقط برو خونه خودت مامانت تا ۱۰ روز میتونست ازت مراقبت کنه

سلام عزیزم مبارک باشع قدم کوچولوهات❤️دوقلویی سخته اره حق داری ولی میگذره سختی هاش کامل تموم نمیشن ولی رفته رفته کمترمیشن ،منم زود زایمان کردم ۱۱روز دوقلوهام بستری بودن،از روز اولم خودمو شوهرم بودیم برا رسیدگی ب بچه ها ابجیمم کارای خونه میکرد و کمکمونم میداد ،نگران نباش خداروشکر که دخملات سالمو سلامتن

سوال های مرتبط