سلام دوستان من میخوام تجربه خودمو از زایمان سزارین در بیمارستان نیکان حکیمیه تهران بگم، امیدوارم مفید باشه براتون
تاریخ زایمان من ۲۹ شهریور ۱۴۰۳
دو روز قبل بهتون زنگ میزنن، میرین بیمارستان یک سری چکاپ مثل نوار قلب، بیماری خاص و آزمایش خون چک میشه حدودا ۳ ساعت زمان میبره
روز تاریخ زایمان هم ساعت ورود به بیمارستان بهتون میگن که معمولا ۲ ساعت قبل از ساعت عمل باید بیمارستان باشید، هم ساعت ورود به اتاق عمل که برای من ساعت عملم واقعا همون ساعت اعلامیشون بود و منتظر نموندم، داخل بخش بستری سوند بهتون وصل میکنن اما اصلا درد نداره.
بعد میبرنتون سمت اتاق عمل، سری از کمر انجام میشه که اون هم درد نداشت و شروع کار دکتر زنان و دیدن نی نی قشنگتون
بعد میرید داخل ریکاوری
اگر وضعیت شما و نی نی نرمال باشه، حدود یک ساعت تا ۲ ساعت داخل ریکاوری میمونید
برای من داخل بخش اتاق خالی نداشتن و ۴ ساعت داخل ریکاوری موندم که خانواده ام واقعا نگران شده بودند، و روند کار به این صورته که میخوان ببرن بخش ماساژ رحمی میدن و چون من ۴ساعت ریکاوری بودم تمام سر بودن بدنم از بین رفته بود و درد خیلی بدی کشیدم برای ماساژ رحمی.
بعد از اینکه رفتم داخل بخش واقعا تمام پرستارا خوب بودن و سر میزدن و حوصله داشتن اما کادر خدمات حرف گوش نمیداد، باید یک مورد چندبار می‌گفتیم.
در کل ارزیابی من برای زایمان میشه گفت بیمارستان خوبیه
هزینه زایمان و اتاق ۲ تخته ۲۹ میلیون بدون پمپ درد
من پمپ درد نگرفتم

۸ پاسخ

منم حکیمیه سزارین شدم
منم راضی بودم
ولی من کلا بیست دقیقه اینا تو ریکاوری بودم خیلی زود منو بردن
ولی ماساژ شکم رو چندین ساعت بعد از اینکه تو بخش بودم برام کردن منم درد داشتم

قدم نو رسیده ت مبارک🥰مرسی از توضیحات خوبت❤️😍

منکه راضی نبودم پرسنل مزخرفی داره

ببخشید عزیزم مدارک چی لازمه برای بستری شدن و ترخیص

عزیزم دکترتون کی بود؟سزارین اختیاری انجام داده بودید؟

تبریک میگم عزیزم..امکان رزرو اتاق خصوصی هم هست؟

سلام عزیزم قدم نو رسیده مبارک باشه💜
ببخشید دقیقا چند هفته و چند روز بودید که سزارین کردید؟

عزیزم دکترتون کی بود؟ دکتر باید با بیمارستان قرارداد داشته باشه؟

سوال های مرتبط

مامان لیام🩵 مامان لیام🩵 ۵ ماهگی
سلام مامانا منم ۲۶ شهریور زایمان کردم و میخواستم از تجربه خوب سزارینم بهتون بگم
من بیمارستان عرفان نیایش با دکتر مریم غفوری زایمان کردم که بسیار دکتر فوق العاده ای بود با بیمه تکمیلی برای من نوشت و هزینه اضافه زیادی هم نگرفت واقعا هم جای بخیه هاشون بینظیره اصلا مشخص نیست💕
بیمارستان عرفان نیایش هم یکی از بهترین بیمارستانها بود من اولین تجربه زایمانم بود.
توی بلوک زایمان اصلا سوند درد نداشت و باعث عفونت نشد خیلی خوب زدن و در آوردن و حتی آمپول بی حسی هم درد نداشت من حدودا ۴ ساعت توی ریکاوری بودم و بعد به بخش منتقل شدم اونجا دو بار ماساژ رحمی شدم و چون پمپ درد هم داشتم عصرش خیلی زود و راحت تونستم از تخت بیام پایین
بیمارستان مجهزی بود، تمام وسایل ضروری بچه و مادر رو میدن و رسیدگی کادر درمانش عالی بود حتی فردای زایمان کاچی هم برات میارن و واقعا پذیرایی و اخلاق و رسیدگی همه کادر بینظیره😍
حدودا هزینه زایمانم با اتاق خصوصی و پمپ درد ۴۰ میلیون شد که با بیمه تکمیلی من ۲۰ میلیون پرداخت کردم
مامان بردیا مامان بردیا ۴ ماهگی
مامان مسیح مامان مسیح ۱ ماهگی
تجربه زایمان داخل بیمارستان فردوس اصفهان

خب اول بگم ک یک بیمارستان ب شدت خلوت و اروم اتاق ها همه تک تخته هستن و بزرگ داخل هر اتاق تزئین شده یخچال و کمد سرویس فرنگی و حمام هستش
اتاق عمل بزرگ و تمیز پزشک بیهوشی و بی حسی ب شدت خوش برخورد و مهربون داخل اتاق عمل یک خانومی بود که گفت تا بری ریکاوری من پیشت هستم اونم خیلی خوب بود
پرسنل اتاق عمل همه خوش اخلاق بودن
یک سری پرسنل بخش زنان ب شدت خوش اخلاق و رسیدگی عالی یک سری هم ب شدت سگ اخلاق و بدبرخورد
شیاف باید همراهتون بزاره واستون ک من خودم میزاشتم
سوند روباید همراه خالی کنه
لباس نوزاد نمیدن یک ساک واسه مادرمیدن
غذاهاشون خوب و باکیفیت
فلاکس رو میان مرتب میبرن و ابجوش میکنن
در روز دو یا سه بار میان اتاق رو تمیز میکنن
بهترین خوبیش اینجا بود چون خلوته واسه رفت و امد هیچ کاری ندارن اجازه ملاقات همه ساعتی هست
ازهمه مهم تر من میخواستم شب شوهرم کنارم باشه که خداروشکر هم شوهرم هم خالم پیشم بودن
بخش ان ای سیو خیلی خیلی مراقبتشون از نوزاد خوب بود
درکل بخوام بگم راضی بودم واقعا
هزینه سزارین بابیمه تامین اجتماعی و پمپ درد۱۸تومن شد
ان ای سیو برای دوشب۹تومن شد
البته اینم بگم من یک شب بیمارستان بستری بودم و مرخص شدم
ولی چون بچم دستگاه رفت شب بعدش هم بیمارستان با دوتاهمراهم موندم که هزینه شب دوم رو نگرفتن ازما ولی خدمات دهی داشتن مثل شام و نااهار و صبحانه
مامان نورا مامان نورا ۷ ماهگی
اومدم از روز زایمانم براتون بگم البته با تاخیر
اولاش به روال بود تا ان اس تی گرفتن گفتن دردات شروع شده
زود برو بلوک زایمان تا آماده عمل بشی
از شانس من تخت ها پر بود توی یه اتاق بهم انژیکت وصل کردن دستگاه ان اس تی دو ساعت زیر دستگاه بودم
میومدن سر میزدن دستگاه رو نگاه میکردن میگفتن تو که درد نداری
چرا نوار قلب قبلی درد نشون داده خلاصه با هزار مکافات سوند وصل کردن ساعت ۴ و ۴۰ به اتاق عمل رفتم از شب ساعت ۱۲چیزی نخورده بودم از ضعف کل بدنم میلرزید تا داخل انژیکت چند تا سروم وآمپول زدن بهتر شدم دختر ۴ و۵۵ دقیقه بعد از ظهر به دنیا اومد حس خیلی عالی بود ان شالله خدا دامن همه ی مادرایی که چشم انتظار بچه هستن سبز بشه
در حین عمل دکترم گفت که چسبندگی مثانه شدیدی داری که عمل اونم برام انجام داد به خاطر اون عملم طول کشید تو ریکاوری به دخترم شیر دادم به کمک پرستار وبعد از مدتی به بخش منتقلم کردن
ولی واقعا بعد از رفتن بی حسی درد زیادی داشتم به خاطر دوتا عمل
دکترم گفته بود باید سوند ۲۴ ساعت بهم وصل باشه
ادامه👇👇
مامان الوند🧒❄️💙 مامان الوند🧒❄️💙 ۴ ماهگی
مامان مهوا🐥 مامان مهوا🐥 روزهای ابتدایی تولد
ادامه۳:
این‌داروی بیهوشی بود و بیهوشمم کردن(وقتی انقباض و درد زایمان داشته باشی کامل بیحس نمیشی )اما انگار دوز بیهوشی زیاد بالا نبود چون من یکی دوبار یچیزایی رو شنیدم [خب یه اتفاق جالب و عجیب ک برای من رخ داده بود این بود موقعی ک دکتر شکمم رو باز کرد شنیدم ک گفت بچه با پاعه در صورتی ک من فقط یک روز قبل از زایمانم رفته بودم پیش دکتر دکتر تو مطب سونو انجام واسم و بپه با سر بود کلا بچم تو کل سونو ها سفالیک بود اما تو یک روز چرخیده بود و بریچ شده بود ] و یک چیز دیگم ک شنیدم دکتر گفت مثل پنبه اس بچه ...خلاصه عمل من تموم شد و منو بردن داخل بخش ریکاوری دستگاهارو بهت وصل میکنن و پتو روت میکشن و یچیزی مثل لوله ک گرما ازش بیردن میار رو گذاشتن زیر متو تا لرز نکنم و سردم نشه
زیاد لرز نکردم ما چون اتاق خصوصی گرفته بودیم تقریبا ۳ ساعت داخل بخش ریکاوری بودم ک اتاق خالی بشه تو این فاصله یک بار اومدن رو شکمم افتادن تا خونا بره و اینکه کم کم بی حسی رفت و دردا شروع شد اون فشار دادنه ک بیحسی داشتم دردم نیومد
یچیز دیگه من پمپ درد هم ددشتم ک هزینش ۲ تومن‌بود ب پرستار و دکتر گفتم و داخل همون اتاق عمل برام وصلش کردن
از وقتی بیحسی رفت و دردا شروع شد پمپ دردو فشار میدادم و یکم ارومتر میشدم
دردای داخل ریکاوری زیاد شدید نبود و قابل تحمل
داخل همون ریکاوری یه رب ۲۰ دقیقه بعد از اینکه رفتم بچمو اوردن خودشون گذاشتن رو سینم و چند قطره شیر خورد
خلاصه بعد از اون گذاشتنم روی تخت دیگه و بردنم ک برم‌ سمت بخش و یکبار هم اینجا روی شکمم افتادن ک اینجا خیلی درد داشت