تجربه زایمان داخل بیمارستان فردوس اصفهان

خب اول بگم ک یک بیمارستان ب شدت خلوت و اروم اتاق ها همه تک تخته هستن و بزرگ داخل هر اتاق تزئین شده یخچال و کمد سرویس فرنگی و حمام هستش
اتاق عمل بزرگ و تمیز پزشک بیهوشی و بی حسی ب شدت خوش برخورد و مهربون داخل اتاق عمل یک خانومی بود که گفت تا بری ریکاوری من پیشت هستم اونم خیلی خوب بود
پرسنل اتاق عمل همه خوش اخلاق بودن
یک سری پرسنل بخش زنان ب شدت خوش اخلاق و رسیدگی عالی یک سری هم ب شدت سگ اخلاق و بدبرخورد
شیاف باید همراهتون بزاره واستون ک من خودم میزاشتم
سوند روباید همراه خالی کنه
لباس نوزاد نمیدن یک ساک واسه مادرمیدن
غذاهاشون خوب و باکیفیت
فلاکس رو میان مرتب میبرن و ابجوش میکنن
در روز دو یا سه بار میان اتاق رو تمیز میکنن
بهترین خوبیش اینجا بود چون خلوته واسه رفت و امد هیچ کاری ندارن اجازه ملاقات همه ساعتی هست
ازهمه مهم تر من میخواستم شب شوهرم کنارم باشه که خداروشکر هم شوهرم هم خالم پیشم بودن
بخش ان ای سیو خیلی خیلی مراقبتشون از نوزاد خوب بود
درکل بخوام بگم راضی بودم واقعا
هزینه سزارین بابیمه تامین اجتماعی و پمپ درد۱۸تومن شد
ان ای سیو برای دوشب۹تومن شد
البته اینم بگم من یک شب بیمارستان بستری بودم و مرخص شدم
ولی چون بچم دستگاه رفت شب بعدش هم بیمارستان با دوتاهمراهم موندم که هزینه شب دوم رو نگرفتن ازما ولی خدمات دهی داشتن مثل شام و نااهار و صبحانه

۸ پاسخ

چخوب.خداروشکر که همه چی خوب بوده😘🧿

چه خوب منم دکترم هنجنیه و می‌خوام سزارین اختیاری بشم فقط نمیدونم بیمه تکمیلی هم قبول می‌کنه این بیمارستان یا نه

چقدر عالی

منم اونجا جراحی کردم خیلی راضی بودم

بیمارستان فردوس خصوصیه و تازه تاسیس
متعلق به اقای دکتر کریمی
که یکی از قدیمی ترین و خبره ترین پزشکان اصفهانه
و این بیمارستان رو به اسم خانومش، فردوس گذاشت
منم خیلی دلم میخاست اونجا برم واسه زایمانم منتهی دکترم جای دیگه بود

سلام مبارکه عزیزم انشالله قدمش خیره. دکترتون کی بود چجور سزارین شدین

عزیزم دکترتون کی بود؟

منم اونجا زایمان کردم عالی بود وخیلی خیلی پرسنل مهریونی داشتن فقط یه بدی داشت ک ب بچم شیرخشک دادن ومتاسفانه دیگه سینمو نگرفت

سوال های مرتبط

مامان کیامهر مامان کیامهر ۴ ماهگی
سلام خانم های عزیز
من 21 آذرماه زایمان کردم تجربیات خوب خودم را اینجا واستون به اشتراک میذارم
دکتر من خانم گلنار ایزدی بودن که فوق العاده دکتر خوب و باحوصله و مجربی بودن و فوق العاده خوش اخلاق وخوش برخورد.. زایمانم به هر دو روش انجام میدن و اونقدرها هم مبلغ زیرمیزی زیادی نمیگیرن
بیمارستان فردوس اصفهان را من انتخاب کردم چون یک بیمارستان خصوصی فوق العاده بود تحقیق کردم واز نزدیک رفتم دیدم خیلی بیمارستان خلوت و خوبی بود هزینه بیمارستان با بیمه تامین اجتماعی 17 میلیون بود که من پمپ درد و آمپول روگام تزریق کردم که شد 20 تومن
کادر بیمارستان عالی بودن پرستار جدا میاد چک میکنه.. ماما هر شیفت هم جدا گانه میاد وضعیت را هر 1 ساعت چک میکنه.. برای بچه هم هر 1 ساعت مسئول بخش اطفال میاد وضعیت را چک میکنه..
اتاق ها بزرگ وخلوت و در اختیار خودتون همراهتون.. خدمات هم سرموقع میاد زیرانداز و سطل و سرویس بهداشتی را تمیز میکنه و میره.. کادر اتاق عمل هم که عالی هستن و زمان عمل (من روش بی حسی را انتخاب کردم) اینقدر بهت روحیه میدن و باهات صحبت میکنن که اصلا متوجه عمل نمیشی.. در مورد نحوه عمل و بعد عمل هم اگر سوالی بود بپرسید بهتون میگم..
مامان نی نی مامان نی نی ۴ ماهگی
خانوما اومدم تجربم رو از زایمان تو بیمارستان رضوی بگم شاید بدردتون بخوره
من ی زایمان تو بیمارستان مادر داشتم در مقایسه با اونجا بیمارستان رضوی خیلی شلوغ تر بود پرسنل بخش زایشگاهش اکثرا خسته و بی حوصله رفتارای خوبی ندیدم مخصوصا شیفت شب جوری که هربار برای nst میرفتم شک میکردم که همین بیمارستان رو انتخاب کنم یا نه ولی خب من سزارین بودم و کلا چندساعتی بیشتر تو زایشگاهش نبودم پرسنل بخش زنان خیلی خوب بودن و رسیدگی بهیار و ماماها عالی بود جوری ک یکی از بهیارا وقتی دید حس خوبی به خونریزیو اینا ندارم وقتی بی حسی پاهام برگشت بردم حموم و منو شست 😁
هرچقدرم همسرم خواست بخاطر زحمتش شیرینی بهش بده قبول نکرد و چون چند ساعتی دست تنها بودم پوشک بچه رو هم عوض میکردن . اتاق عملشون فوق العاده بود . تمیزی تجهیزات و رفتار پرسنل عالی بود کل پروسه عمل در حال حرف زدنو خندیدن بودم اصلا نفهمیدم کی تموم شد چون اورژانسی بودم دکتر خودم نیومد و خانم زارع مودی عملم کردن که از عملم برخوردشون و وظیفه شناسیشون کاملا راضیم .
بیمارستان مادر هم از نظر رسیدگی و برخورد پرسنل خوب بود ولی اتاق عملو تجهیزات رضوی بهتر بود هردو بیمارستان اتاقای عمومیشون دو تخته بود در کل بنطرم هردوشون خوبن .هزینه هارو هم تا جاییکه یادم بیاد میگم
اتاق خصوصی شبی دو تومن
هزینه فیلمبردار و عکاس یک و پونصد
ذخیره بندناف ۱۱میلیون
پمپ درد رو هم چون دردم با شیاف کنترل شد نیاز نشد هزینش فکرکنم یک تومن بود
هزینه نهایی هم بیمه تکمیلی داشتم برای هرکسی متفاوته ولی چیزی که از پذیرش پرسیدم ۱۸ تومن سزارین رو گفتن
الهام الهام قصد بارداری
مامان نور زندگیم مامان نور زندگیم ۴ ماهگی
سلام تجربه زایمانمو گفتم بگم اینجا شاید بدرد کسی بخوره
دکترم میترا زنگنه بود سز دوم بودم ۴ تومن زیرمیزی گرفتن دکتر خوبی بودن بخیه هامم تمیز زده شده
بیمارستان موسی بن حعفر بودم با بیمه تامین اجتماعی شد ۱۳ تومن با هزینه فیلم و ترخیص شد ۱۴ تومن تقریبا
فیلمبرداریش ۵۰۰ تومن که فقط لحظه بدنیا اومدن دخترمو دوست داشتیم..
بیمارستان تمیز بود کادر هم خوب بودن بعضیاشون خیلی مهربونتر بودن . خودشون شیاف میزاشتن برام هر ۴ ساعت میگفتم میومدن میزاشتن.
صدا میزدم بعضیاشون با یکم تاخیرمیومدن اما در مجموع من از همه چی بیمارستان راضی بودم .. اتاقاش ۶ تخته ست اما انقدر خلوت بود هر اتاق رو کلا۳ نفر اوکی میکردن. روز زایمانمم تا شب تنها بودم تو اتاقم خیلی خوب بود چون درد داشتم دلم میخواست خلوت باشه همینطورم شد. شب برام هم اتاقی اومد. تخت و لباس هم تا کثیف میشد میومدن تعویض میکردن . غذاشونم من نخوردم بجز کاچی چون منع غذایی بودم اما همراهیم میگفت خوب بود غذاشون.
عملمم بی حسی بودم .من تجربه بیهوشی رو هم دارم بنظر خودم بیهوشی خیلی وضعیتم بهتر بود. اگه بی حسی رفتین پمپ دردو حتما بگیرین من اشتباه کردم نگرفتم و بعدش ک بی حسی داشت میرفت خیلی اذیت شدم و درد کشیدم همون روز زایمان.
بازم اگر سوالی دارید بپرسید جواب میدم
مامان 𝑨𝒍𝒊🧸 مامان 𝑨𝒍𝒊🧸 ۳ ماهگی
🌸تجربه سزارین پارت سوم🌸
خب رفتم داخل یک اتاق و قرار شد تا صبح اونجا باشم با مادرم اینا تماس گرفتم که ساک پسرم رو آماده کنن و همراه با وسایل خودم فردا صبح بیارن بیمارستان،اون شب اصلا نتونستم بخوابم از استرس و فکر و خیال شاید یک ساعت خوابیدم اونم مثلا یک ربع یک ربع تا صبح چندین مرتبه ضربان قلبم پسرم رو چک میکردن و نوار قلب میگرفتن خلاصه اون شب هرطوری بود گذشت و صبح شد فردا صبح ساعت ده صدام کردن که برم واسه عمل خیلی استرس داشتم همین که وارد اتاق عمل شدم اشکام میومدن اینم بگم واقعا کادر اتاق عمل خوب بودن و خوش اخلاق و بهم روحیه میدادن مخصوصا دکتر خودم و دکتر بیهوشی اتاق عمل چندنفر داخل اتاق منتظر من بودن یکیشون بهم گفت که دراز بشم روی تخت که میخواد برم سوند وصل کنه گفتم درد داره گفته نه باید خودت رو شل بگیری و نفس عمیق بکشی منم همین کار رو کردم( اونایی که از سوند میترسین اصلا نترسید دردش شبیه آمپول نمیشه گفت درد یکم سوزش همین بستگی به وارد بودن پرستارش هم دارع) بعدم واسم سرم و این چیزا وصل کردن دکترم دیگه اومد و چقدر با آمدنش و حرفاش آروم شدم( خدا واقعا حفظش کنه)
بعدم دکتر بیهوشی اومد من بیحسی از کمر بودم که بهم گفتن بشینم روی تخت سرم رو بندازم پایین و شونه هام رو شل بگیرم منم همین کار رو کردم و واقعا دردش از آمپول معلومی هم برام کمتر بود بعد زن آمپول دراز کشیدم انگاری پاهام داشت داغ میشد و کلا دیگه از حس رفت پرده سبز رو آوردن جلوم و من چون میترسم هی میگفتم من بیحس نیستم 😬😬 اونا هم متوجه بودن که دروغ میگم میگفتن باشه ما که هنوز شروع نکردیم خلاصه دکتر بیهوشی گفت که ممکنه الان یکم حالت بد بشه و واقعا هم تنگی نفس گرفتم و بهش گفتم دیگه بعد از اون چیزی یادم نمیاد
مامان علی و علیسان💙 مامان علی و علیسان💙 ۲ ماهگی
🌹سزارین بیمارستان لاله، دکتر منیره اخلاق نجات،پارت یک 🌹

سلام دوستای گلم
من پارسال تیر ۱۴۰۲ بیمارستان گاندی سزارین انجام دادم که قیمتش با تمام وسایل ۲۰ میلیون شد با اتاق خصوصی
۱۲ بهمن ۱۴۰۳ بیمارستان لاله سزارین دومم بود که با اتاق دو تخته تنگ و تاریک و قدیمی ۳۱ میلیون شد با تمام وسایل

اینو بگم گاندی بهترین بیمارستانی بود که قدم گذاشتم بهش
که متاسفانه بخاطر دکترم(که خیلی کارشون عالیه)مجبور شدم لاله سزارین انجام بدمو نرم گاندی)
ساعت ۶ صبح جمعه با همسرم رفتیم بیمارستان لاله(شهرک غرب)
هییییچ خبری از پرسنل نبود...
با اینکه هماهنگ شده رفتیم
نگهبان گفت جمعه ها پرسنل دیرتر میان😐
به همسرم گفتن خانمتو ببر طبقه دوم بخش زایمان با تامه دکتر بستریش کن تا پرسنل(صندوق و پذیرش بستری و ... )بیان!
رفتیم بخش زایمان
خیلی معمولی بود همه چی بقول مامانم میگفت اگر بیمارستان میلاد میرفتی همه چیز بهتر از اینجا بود که جز بهترین بیمارستانای ایران هست...
مامان امیرعلی 🧸❤ مامان امیرعلی 🧸❤ ۳ ماهگی
🔶️ تجربه من از زایمان سزارین🔶️ (۵)

بیمارستان مجیبیان هم از هرنظر برای من عالی بود. البته اینا تجربیات منه و برای همه یکسان نیست و شرایط برای هرکس متفاوته. من حرف های ضد و نقیض درمورد مجیبیان زیاد شنیده بودم و برای همین خیلی دودل بودم که برم اینجا یا نه ... ولی الان اگه بخوام تجربه خودم رو بگم واقعا عالی بود. هم پرسنل و هم طرز برخوردشون هم رسیدگیشون واقعا خوب بود (البته به شیفت و پرستارهایی که اون روز هستن هم خیلی بستگی داره 😅). مجیبیان قانون های خاص خودش رو داره مثلا اصلا نمیتونی همراه یا پادار داشته باشی (مگر اتاق خصوصی و vip) ولی خوبیش اینه پرسنل همه جوره هواتو دارن. مثلا بچه رو پرسنل بخش نوزادان نگهداری میکنه، پوشکش رو عوض میکنه، تو شیردهی بهت کمک میکنن یا پرستار بخش اگه درد داشته باشی یا مشکل خاصی سریع رسیدگی میکنه ... حتی برای دستشویی رفتن یا شیاف گذاشتن هم پرسنل برات انجام میدن. یه خانومی بود اولین باری که میخواستم راه برم کلی بهم کمک کرد تا دستشویی همراهم اومد، کل بدنم رو شست، شورت پام کرد، برام پد گذاشت و منو برد اتاقم یعنی درجه یک بود. برای هرکاری هم پرسنل مخصوص خودش رو داره هروقت زنگ زدم سریع اومدن و رسیدگی کردن. برای من خیلی خوب بود و واقعا راضی بودم.
مامان هلنا 🐣 مامان هلنا 🐣 ۵ ماهگی
امروز میشه یک ماه که نفس به نفس حست کردم
امروز یک ماهه که شدی نور زندگیمون
یک ماه پیش سخت ترین روزای زندگیم رو داشتم میگذروندم
وقتی که دقیقا روز تولد خودم به خاطر مسمومیت بارداری بستری بیمارستان شدم و ۴ روز بستری بودم و باز دو روز بعد از مرخص شدنم شرایطم اورژانسی شد و ۱۱ شب گفتن باید بری اتاق عمل ...
مامانم به خاطر مرخصی نداشتن برگشته بود شهرستان و پیشم نبود ، هیچ وسیله ای همراهم نبود و اصلا امادگی عمل شدن رو نداشتم ...
وقتی که اومدم به بابات و بابا جونت گفتم باید برم اتاق عمل و زدم زیر گریه یادم نمیره اون لحظه استرسای بابات و ناراحتی های بابا جونت رو‌ تو شرایطی که سعی داشتن به من استرس وارد نکنن ...
نگم از شرایطی که همه نگران بودن پشت در اتاق عمل نگم از شرایط خودم داخل اتاق عمل که به خاطر پر بودن معده نتونستن کامل بی حس کنن و من از وسط عمل کامل درد داشتم و حالم بد شد
نگم از وقتی که پزشک گفت بچه باید بره ان ای سیو و من فقط در حد چند ثانیه دیدمت ...
من مرخص شدم و اومدم خونه ولی تو موندی بیمارستان و کار بابات شده بود شمردن دقیقه ها که بتونیم بیایم ببینیمت ، لحظه ای که داخل ان تی سیو تو بغلم بودی و دیدم بابات داره نگات میکنه و از خوشحالی گریه میکنه خیلی خاص بود واسم ...
یک ماه از اون روزای سخت و روزای سخت تر بعدش داره میگذره و من هنوز بعضی وقتا نگات که میکنم میگم واقعا این بچه ی منه ؟ همونه که تو شکمم تکون میخورد و سکسکه میکرد ؟
امروز فقط میخوام‌خدارو شاکر باشم که توی همه ی اون روزا حواسش بهمون بود و ازش بخوام همیشه نگاه مهربونش به زندگیم و خانوادم باشه ...
یک ماهگیت مبارک نفسم ❤️
مامان نیایش و نیلآی مامان نیایش و نیلآی ۲ ماهگی
تجدبه زایمان دومم قسمت چهارم:
مامانم اومدنزایشگاه بالای سرم بهم خرما و آبمیوه دادن تا یکم جون بگیرم.
بعد غنچه قشنگم رو آووردن تا شیر بدم یکم شیر که دادم حدود ساعت ۳ صبح بود که پرستارهای بخش اومدن منو رو ویلچیر گذاشتن و به بخش منتقل کردن اتاقم هم اتاق خصوصی بود اما من درخواست اتاق خصوصی نداده بودم چون جا نداشتن تو بخش برن اتاق خصوصی .اتاق خوب و دلبازی بود من تا بعد از ظهر اونجا بودم بعد تاین ملاقات اتاقم رو عوض کردن بردن اتاق عمومی اتاق عمومی هاش دوتخته بودن یکم دلگیر تر بودن و تخت هاشونم برقی نبود اگه خواستین بیمارستان پاستور زایمان کنید بنظرم اتاق خصوصی بگیرید اگه حساسید.من تایم کوتاهی تو اتاق عمومی بودم و ساعت ۹ شب هم مرخص شدم.
من که از همه چیز راضی بودم رسیدگی ماما زایشگاه برخورد پرستار ها و رسیدگی شون همش عالی بود. بیمارستانم پاستور بود.
دکترم هم که دومین تجربه زایمان طبیعی رو باهاشون داشتم باز دوباره به کار بلد بودن و حرفه ای و دلسوز بودنشون ایمان آووردم.و از همه مهمتر احساس مسئولیت و تعهدی که نسبت به بیمارشون دارن و زیر میزی هم نمیگیرن برام قابل توجه بود و هست دکترم هم فاطمه عادلخواه بودن.