مامانا حالتون چطوره از وقتی زایمان کردم اینور زیاد تایپیک نذاشتم تو این پنجاه روز که زایمان کردم یه سختیای کشیدم اصلا خیلی خستم به نظرم بچه دوم خیلی سخته ومسئولیت زیاد داری به پسرم نمیتونم مثل قبل برسم اینقدر عذاب وجدان دارم چون خوب نمی‌خوابم اعصابم بهم ریختس پسرمو دعوا میکنم بچه ای که از من دور نمیشد الان بخاطر اینکه من دعواش میکنم همش دنبال اینه با باباش بره بیرون حالم اصلا خوب نیست امیدوارم این دوران زود بگذره ببخشید گفتم یکم در دودل کنم

۸ پاسخ

همه اینا طبیعی گلم. اصلا قدیما پسرا با بابا وقت میگزروندن اللنم روانشناسا همین میگن
سعی کن تا بچه خوابی بخوابی روزام برنج اندازه دو وعده درست کن غذای خورشتی هم همینطور ی وعده هم بزار یخچال حتی فریزر که دائم اشپزی نکنی. وسایل اضافه خونه بردار هلوت کن که تمیز کاریت کمتر بشه همه بچین کمد کابینت کارتن رچ کمد. قرص کلسیم بخور حتما برای خستگی هم منیزیوم عالیه. بپرس اگه پکتر یا داروخانه گفت ضرر نداره تو شیردهی حتما مصرف کن ویتامین دی بخور از الان به بعد بیشتر می فهمه و دنیا رو کوچولوت میبینه زیاد وابستش نکن برا پسرت هم وقت بزار مثلا روزی نیم ساعتی که شوهرت پسرت میبره بیرون فرض مثال دخترت شیر بده عوضش کن و بسپار باباش نیم ساعت سه رب مراقبش خودت با پسرت برو قدم بزن یا نه بازی کن باهاش ‌
ببین مهد یا دارلقران یا پیش دبستانی تو محل نزدیک کجا دارن فرهنگسراها هم دارن ی تایمی صلحا بفرست خوبه براش

و منی ک بیدارم🚶‍♀️
درسته
ولی این دورانم میگذره
به باران ک باشه میره خونه مامانم و کلا نمیاد🤦‍♀️

میگذره این دوران عزیزم.به این فکر نکن این شد اون شد الان مسیر تو آینه و باید تو این مسیر قدم برداری.من خودم بچه کوچیکم هفت ماهش شده واسه من باباشونم ساعت ۱۱ونیم شب می آمد هر دوتاشون مسیولیتشون با من بوده خانوادمم دورن.اما هر چی بگذره راحت تر میشه.چند وقت بعد از بازی کردن دو تاشون با هم کلی لذت می‌بری.تازه پسرتم مسئولیت پذیر تر میشه.سعی کن ظهرا با هم بخوابید.یا واسه پسرت خوراکی و کارتون بزار بخواب.چون خواب خیلی رو اعصاب تاثیر داره.

خیلی سخته منم تو همین دورانم
ولی خداروشکر از وقتی ریحانه رو توامورات بچه دخیل کردم بهتر شدیم
موقع شیر دادن میاد کنارم
پوشکشو میبنده
مدام بغلش میکنم معجزشو میبینم

عزیزم منم‌اینطورشدم خیلی دلم‌میسوزه واسش پسرتون چندسالشه برامن ۳سالش

سلام وای من بچم اینقدر اذیتم میکرد اصلا نمیخوابید الانم فصد اقدام دارم بازم دو دلمم چیکارکنم موندم شماها منو راهنمایی کنژن صبر کنم یعنی

طبیعی بودی؟

چه بد منم باردارم

مقالات مرتبط

چگونه کودک را از پوشک بگیریم
چگونه کودک را از پوشک بگیریم ؟+ فرآیند سه روزه
کودکان سندرم داون
سندرم داون از چند ماهگی قابل تشخیص است؟علائم و مشکلات آن

سوال های مرتبط

مامان دخترا💞💞💞 مامان دخترا💞💞💞 ۴ سالگی
سلام ماماناحالو احوالتون چطوره من خیلی وقته تاپیک نذاشتم امادورا دورنگاه میکنم مامانادرچه حالن مخصوصادوستام.اخه از وقتی زایمان کردم واقعازندگی سخت شده واقعادوتابچه داشتن خیلی سخته ایشالاخدابه هرکی بچه نداره بده که بدونه سختی داره اسون نیست من ازوقتی دخترم بدنیااومده یه خواب راحتوازته دل نداشتم حتی الان که تو ده ماه رفته ولی باز یادم میادکه پارسال این موقعه ماهایه اخر بارداری بودمو هی میگفتم خدایاکی بشه راحت بشم زایمان کنم ازبس دردداشتم تو حاملگیم خداواسه هیچکس نیاره بازچه زایمان سختی خدا.ولی بازم خداروشکرمیکنم که بچه هایه سالم دارم ‌😍😍😍
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان نبات مادر مامان نبات مادر ۴ سالگی
حالم خوب نیس با نیلا باصدای بلند حرف زدم دعواش کردم ترسید بچم...خوابش برد الان دنیا رو سرم خرابه از شدت عذاب وجدان...😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان 💙دوتا فسقلی💙 مامان 💙دوتا فسقلی💙 ۴ سالگی
بچه ها من جدیدا خیلی زیاد داد میزنم اعصابم خورده با بچه ها دعوا دارم
خیلی حالم بده از خودم بدم اومده
نمی دونم چه مرگمه
چیکار کنم؟؟؟؟
مشاهده ۱۴ پاسخ دیگر
مامان سام مامان سام ۵ سالگی
سلام مامانا تو رو خدا راهنمایی کنید چیکار کنم من با تلفن حرف میزدم پسرم جیق وداد که من مجبور شدم تلفن قطع کنم الان طلبکارم شده داره منو مجبور میکنه که باید ازم معذرت خواهی کنی باهات قهرم با این بچه چکار کنم حتی داره گولم میزنه که من کارای خوب تو رو به بابا میگم یعنی میخواد من چیزی به باباش نگم چون از اون خیلی حساب میبره
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان کیان و کیوان مامان کیان و کیوان ۵ سالگی
سلام مامانا من از وقتی زایمان (سه ماهه)کردم جدیدا وقتی به پسرم شیر میدن سرگیجه سردرد حالت تهوع به اضافه مور مور کردن دست و پاهام میشه خیلی حالت بدی بهم دست میده فشارمم میاد پایین تا حالا کسی مثل من بوده؟!تجربه ایی در این رابطه ندارین؟
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان آرنیکا مامان آرنیکا ۵ سالگی
سلام مامانا اومدم یکم خواهرانه باهم حرف بزنیم میگم دلم میخواد بچه دوم بیازم اما دودلم بهاطر سختیاش بخاطر اینکه از همسرم دور میشم بلاخره واقعیته به نظرم میگم اونایی که دوتا یا سه تا بچه دارن چجوری مدیریت میکنین زندگیتونو روابط زناشوییتونو اصلا چجوری رو اعصابتون کنترل داربن اگه میشه منو راهنمایی کنین که یه تصمیم درست بگیزم
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان کیان مهر مامان کیان مهر ۴ سالگی
شوهرم دیشب تو ماشین می‌گفت از مسیر زندگیم خیلی راضی ام چون اگه مسیر حتی یه تغییر کوچیک داشت ممکن بود با تو آشنا نشم ... امروز بعد یه جر و بحث کوچیک میگه نمی‌دونم کجای کار اشتباه کردم این شد سرنوشتم 😂😂😂 مرد بذار یه روز بگذره از حرفت .... 😂
بچه ها من اصلا نمیتونم با شوهرم دعوای درست حسابی کنم یعنی تا شوهرم عصبانی میشه من خنده م میگیره دست خودم نیست ابهتم رفته زیر سوال ... شوهرم اوایل فکر می‌کرد خُلم الان عادت کرده... 😄 خیلی ولی خودم ناراحتم دوست دارم جذبه داشته باشم تو دعوا ولی زرت میزنم زیر خنده 🫤
مشاهده ۲۷ پاسخ دیگر
مامان محمدسبحان مامان محمدسبحان ۴ سالگی
سلام دوستانی که در جریان گذشته من هستن پیج پسرمو تو روبینو پیداش کردم😭😭💔💔 دنبالش میکنم اونم منو دنبال میکنه ولی کلا اطلاعات خودمو عوض کردم که منو نشناسه نمیدونم کار درستی کردم یا نه 😔😔
ولی دیگه نمیتونم حداقل اینه عکس و استوری هاشو میبینم
مشاهده ۲۲ پاسخ دیگر
مامان ارسلان👦ارمیا🧿 مامان ارسلان👦ارمیا🧿 ۴ سالگی
سلام پسر کوچیکم الان ۴/۵سالشه داغونم کرده خیلی بد خلق هسته اصلا با بچه های دیگه کنار نمی یاد همیشه هم با پسر بزرگم دعوا می کنه دیروز دوستم اومد خونمون سر اسباب بازی با بچه دوستم که هم سن پسرمن هسته دعواشون شد جیغ می زد می خواست اونو بزنه واقعا خجالت کشیدم نمی دونم دیگه چکار کنم از هر راهی هم بگین امتحان کردم بهش توجه کردم گفتم اگه پسر خوبی باشی بهت جایزه می دم هر چی دوست داره براش می خرم فایده نداره حتی تنبیهش هم کردم ولی بیشتر گریه می کنه حتی پارک هم که می ریم همش باید حواسم باشه با بچه های دیگه دعواش نشه بر عکس این پسر بزرگم خیلی بادرک وشعوره خیلی آروم تره منو باباشونم اصلا تو خونه دعوا نداریم که بگیم بچه عصبی شده
خواهشاً اگه تجربه ای دارین راهنمایی کنین
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان خانوم کوچولو مامان خانوم کوچولو ۵ ماهگی
سلام مامانا خوب هستید من زایمان کردم سزارین شیرم ابکیه خیلی چایی نبات با خرما میخورم دگه چی بخورم شیرم زیاد بشه بعد اینکه بایذ فشار بدم تا شیر بیاد کی خوب میشم بنظرتون
مشاهده ۱۲ پاسخ دیگر
مامان نفس🌈 مامان نفس🌈 ۴ سالگی
خانوما شما برای زایمان دوم چقد استراحت کردید ؟
چقد طول کشید شرایط زندگیتون مثل قبل بشه؟
روزای اول چه حسی داشتین؟
من خودم همه چی برام گنگه همش فک میکنم باید ی طوری بشه دوباره مثل قبل بشم
سعی میکنم هرجور شده با دخترم ی تایمی بگذرونم ی کتابی براش بخونم و ی نقاشی کنیم
خواهرم تا آخر هفته پیشم میمونه بعدش باید بره اما خب زود زود قراره بیاد
میخوام از حس و حالتون و اون شرایط بهم ریخته برام بگید فک کنم تنها نیستم 🙁
مشاهده ۲۱ پاسخ دیگر
مامان سان آی👭ائل سای مامان سان آی👭ائل سای ۴ سالگی
با حالت گِله خواسته هامونو به همسرمون نگیم;
مثلاً نگیم:👇
-تو منو خیلی وقته بیرون نبردی...😒
-تو خیلی وقته واسه من کادو نخریدی...😠
-تو از اونموقع که بچه دار شدیم رابطه ت با من کم شده...☹️
-تو وقتی مامانت اینا یه چیزی به من میگن چرا هیچی بهشون نمیگی؟😡
و...
✅به جاش خواسته هاتونو با حالت طرح نیاز و آرزو بگید:👇
-خیلی دلم میخواد باهم بریم بیرون یه تابی بخوریم...👫💞

-انقدر دلم تنگ شده واسه اونموقع ها که در رو که باز با یه شاخه گل وارد میشدی!😍

-من خیلی به آغوشت نیاز دارم...نمیخوام بچه باعث جداییمون شده باشه💏

-دوست دارم وقتی کسی به ناحق چیزی بهم میگه تو پشتم باشی...💪
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان nora💖 مامان nora💖 ۴ سالگی
سلام مامانای گل یه موضوعی ۲ماهه داره منو اذیت میکنه من ۲ ماه پیش تو پارک با یه خانومی دعوام شد خلاصه کلی حرف بهم زد و منم جوابشو دادم این پارکی که میگم هر روز دخترمو میبرم با چندتا دوست شدم
چند روز گذشت و خودم رفتم جلو بهش گفتم اگه چیزی شده حلال کن اونم گفت منو حلال کن و معذرت خواهی کرد دو سه روز بعد یه خانم بهم گفت اونی که باهاش دعوام شده نشسته گفته آره داداشم تو کلانتری کار میکنه گفته با هر کی دعوا کردی بگو من براش پرونده درست میکنم (این حرفشو قبل اینکه بخوام ازش عذر خواهی کنم زده بود)
سرتونو درد نیارم الان دو ماهه که دارم به این موضوع فکر میکنم نشخوار فکری دارم با اینکه همه چی تموم شده به نظرتون چیکار کنم یادم بره
میدونم که از شخصیت ضعیف خودم آدم قوی و با اعتماد به نفسی نیستم
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان 👭❣️ مامان 👭❣️ ۱۴ ماهگی
سلام خانما دلم گرفته
من از وقتی دختر دومیم ک یکسالشه وارد زندگیمون شده من فوق العاده کم حوصله و عصبی شدم دختر بزرگمم خیلی دعوا میکنم اصلا حس میکنم روانی شدم گاهی اوقات دلم میخواد بمیرم انگار توان ادامه دادن ندارم مثل امروز
دیگه امشب میخواست بره خونه بابام منم بردمش ک شب هم بمونه اونجا بخدا شبا از عذاب وجدان بی خواب میشم 😭😭😭😭😭😭
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان مهرساوامیرعلی👫 مامان مهرساوامیرعلی👫 ۴ سالگی
سلام مامان های گل خوبین؟میخواستم خوشحالیمو با شما شریک بشم🥺نمیدونین یه مدته کوتاهه من چقدر خوشحالم بخاطر پسرم که غذا و میوه شو خوب میخوره😍یکسال و چهارماهشه
اخه وقتی شروع به دادن غذای کمکی کردم اصلا استقبال نکرد فقط میخواست شیر بخوره شیرخشکیه،برعکس دخترم که از همون ۶ ماهگی تا الان خداروهزاران مرتبه شکر اصلا دغدغه نداشتم واسه خورد و خوراکش و غذاخوردنش🧿
همش فکر و خیال میکردم ناراحت بودم غصه میخوردم میگفتم نکنه بدغذا بشه درست نشه،و از همه بدتر نمیدونم چرا خودمو گناهکار میدونستم میگفتم نکنه دارم براش کوتاهی میکنم؟پس چطور مهرسا غذاش و اینا عالی بود
و هزاران فکر دیگه که فقط اینجا که همه مادر هستن خیلی خوب درک میکنن😢
اما الان یه مدته کوتاهه خیلی خوب شده پسرم تموم وعده های غذاییشو میخوره مثل خواهرش میان وعده میوه همه چی
انگار تو دلم قند آب میشه😍😍😍خیلی خوشحالم
و خدارو همش شاکرم
حال دلتون الهی خوب باشه
🥺
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر