سوال های مرتبط

مامان علي جون مامان علي جون ۱۰ ماهگی
تجربه زايمان ٢:
رفتم يه دوش گرفتم ديدم دردم نيفتاد
بعد گفتم برم يه ان اس تي بدم
اومديم بيمارستان وليعصر معاينه كرد گفت همون دو سانتي سر بچه هم تو لگن نيست
ان اس تي وصل كرد انقباض نداشتم ولي حركت بچه خوب نبود زنگ زد به دكترم دكترم گفت يه سرم و يه هيوسين توي سرم برم بزنم ديگه رفتم سرم زدم اومدم دوباره ان اس تي وصل كرد ديد دردام منظم شد هر ٤ ديقه بود
ساعت ده بود گفت برو ٦ صب بيا ورزش كن دوش بگير يا اگه دردات دو ديقه شد زودتر بيا
خلاصه من اومدم خونه يه سيخ گوشت به زور خوردم خيلي درد داشتم موقع دردا ميرفتم زير دوش حموم، چون درد داشتم و گوشت خورده بودم يهو شروع كردم به بالا اوردن ولي چيزي بالا نياوردم هيمن باعث شد كيسه ابم سوراخ بشه و اب ازم بياد،ديگه تا ١٢ بيشتر طاقت نياوردم دردهامم هر دو ديقه يبار بود
سوار ماشين شديم اومديم بيمارستان وليعصر
رفتم معاينه شدم گفت ٤ سانتي با درداي منظم فقط سرش تو لگن نيست
بستري كرد
زنگ زدم به ماماهمراهم كه خودش قم نبود گفت يه جايگزين برات ميفرستم…
مامان یاسان💙 مامان یاسان💙 ۱۰ ماهگی
ی چیز کلی بخوام از زایمانم بگم چون تصمیمم ب طبیعی بود از ۱۵ هفته ورزش میکردم ورزش با توپ اینا تو نت بزنی هست
من ۱۸ ام معاینه تحریکی شدم گف فردا پس فرداش دردت شرو میشه چون اخر هفته نبود خودش
گفت دکتر جایگزینش هست من خصوصی رفتم بیمارستانمو
خلاصه درد نداشتم ان اس تی میرفتم تو این دو روز تا ۲۱ شب ک تب و لرز کردم شب رفتم بیمارستان ان اس تی اینا خوب بود ازمایش گرفتن عفونت تو خون نشون داد ولی متخصص اونجا گف برو خونه با دارو کنترل میشه
رفتم ب دکتر خودم پیام دادم فرستادم ازمایشو گف نمون خونه برو بیمارستان ختم بارداری بدن اسم دکتر جایگزینشو گفت و گفت زنگ میزنم
هیچی رفتم ساعت ۱ شب بستری شدم تا صب تحت نظر بودم ان اس تی وصل بود بهم
صب ۶بردنم اتاق زایمان و دستگاه وصل کردن بهم و بعدش ساعت ۸ صبونه خوردم ۸.۳۰ اومد معاینه کرد ۲ سانت بودم دیگه سرم وصل کرد و امپول فشار اروم زد ک تزریق شه
دردام از ۹ منظم شد و قوی ۹.۳۰ اینا بود اومد چک کنع گفتم دردا کی تموم میشه گف مگه خیلیه گفتم اره ی جورایی گف بزا معاینه کنم معاینه کرد گف فول شدی دختررررر چرا صدات در نمیاد بچت داره دنیا میاد زور نزن دکتر الان زنگ میزنم بیاد🥹
ساعت ۱۰ دکتر اومد ۱۰.۳۰ زایمان کردم برششو بدون بی حسی زد ک اصن اونجوری نیس ک بفهمی مث کاغذ دستتو میبره اونجوری
ولی سر بخیع زدنش بی حسی زد
ادامه👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼
مامان مارشمالو مامان مارشمالو ۶ ماهگی
تجربه سزارین:
من چند وقت درد لگن داشتم و راه رفتن یکم سخت بود برام توی ۳۶هفتگی و‌۵روز نوبت دکتر داشتم رفتم دکتر دکترم گف حتما باید معاینه بشی گفتم من سزاربن اختیاری هستم گف باشه باید ببینم ک اگ بازی ک زودتر برات تاریخ بزنم منو معاینه کرد گف ۳سانتی و حتما برو ان اس تی (نوارقلب)بده ببینم انقباض هات فعاله یا نه جنین در چه وضعیته صب رفتم بیمارستان مهرگان ازم ان اس تی گرف و گف نه همه چی خوبه انقباض فعال هم نداری اما باید معاینه بشی و منی ک دیشب تازه معاینه شده بودم و لک بینی داشتم گفتم نه من نمیذارم دیشب اخه۳سانت بودم مگ الان فزقی ام کرده در صورتی ک من نه پیاده روی کرده بودم نه ورزش خلاصه کفتم دکترت دستور داده و باید ببینم چشتون روز بد نبینه ک منو معاینه میکزد من ازون طرف عربده میزدم ن اینجورا در حدی ک صدام گرف خیلیییییییییییی درد داشت گف دختر تو ۴سانت و نیم بازی چرا بدون دردی مگ میشه خلاصه گف باید بستری شی وگرنه خونه میزایی منم گفتم من فقط سزارین میخام چون اون معاینه ای ک من شدم انقذ درد داشت دیگ چ برسه ب سزارین تماس گرفتن با دکترم گفتن امادش کنین تا ببریمش اتاق عمل منم ترس و دلهره زیاد فقط برای دخترم ک نارس نباشه منو اماده کردن دکترم نیم ساعت بعد اومد رفتم اتاق عمل
مامان پناه مامان پناه ۶ ماهگی
من بالاخره بعد ۱۳ روز اومدم ک تجربه زایمانمو بگم

پارت ۱
توی تاپیک هام هست ک جمعه ۲ شهریور رفتم برای تست امینوشور و ان اس تی
همه چی مرتب بود و برگشتم خونه ک صبح برم بستری بشم
چون نظر دکترم این بود ک دیگه هفته اخر هست و اگه قرار بود دردت بگیره تا حالا گرفته بود پس بهتره ک ختم بارداری بدیم وزن و همه چیز بچه هم نرمال بود
شب ک برگشتم خونه یه قاشق غذا خوردی روغن کرچک اونم باز به دستور دکترم ریختم تو یه لیوان شربت خاکشیر و خوردم و بعدش نیم ساعت اینا راه رفتم تو خونه و موقع خواب هم شیاف گل مغربی گذاشتم
قرار بود صبح ساعت ۸ برم بستری بشم ک ساعت ۵:۳۰ بیدار شدم برم سرویس همین ک سرپا وایستادم حس کردم یه مایع ازم خارج شد سریع رفتم سرویس و نگاه کردم دیدم خون و اب باهم اومده ولی خونش کمتر بود
سریع ساک و بقیه وسیله هایی ک اماده کرده بودم با خودم برداشتم رفتم بیمارستان ، اونجا ازم ان اس تی گرفتن و معاینه کردن گفتن هنوز ۱ فینگر هستی و ان اس تی هم انقباض رو هر پنج دیقه نشون میداد
وسط ان اس تی بودم ک دکترم اومد بالا سرم معاینه کرد
بعد دیگه کارای بستری رو انجام دادم بستری شدم امپول فشار بهم زدن
بعد امپول فشار دوبار هم معاینه تحریکی انجام دادن ک رسیدم به دو فینگر
و دردام از ۵ دیقه رسید به ۲ دیقه و ۱ و نیم دیقه
از شانس خوبم ماما همراهم خودش اون روز و اون تایم شیفت بود
ظهر ماما همراهم به همراه دو تا ماما دیگه شیفت رو تحویل گرفتن
یکی از ماما ها اومد معاینه تحریکی انجام بده ک کیسه ابم پاره شد