سلام به شب زنده داران قشنگم🥰

و من كه امشب عجيب ترين و يكي از دوگانه ترين حس هاي مادرانه رو دارم تجربه ميكنم🥹😢❤️

مدتهاس كه دلم ميخواست دخترم راضي بشه و جاي خوابش رو جدا كنم ديگه از خودمون ولي راضي نميشد ، 🤔
امشب به طرز عجيبي خودش گفت مامان ميخوام بريم اتاق خودم بخوابم امشب ، منم اول فكر كردم الكي ميگه رفتيم و منم صندلي گذاشتم بغل تختش و حدودا يكساعت و نيم مشغول قصه گويي شدم😇😂

ديگه خودم داشتم بيهوش ميشدم و كف كردم والا🙃😃و ديدم كم كم خوابش برد بعد از ٨ تا قصه🤪

و الان هم خوشحالم ازينكه داره مستقل شدنو ياد ميگيره و روند رشدش جلو ميره و از هم سن و سالهاش عقب نميفته😘و از طرفي يهو اومدم تشك خالي و پتو و متكاش رو كنار تشك خودم ديدم بغضم گرفت🥹😭

خودمم خييلي بهش وابسته شدم يه جورايي زندگيمو انگاري فقط وجود مهرسا معنا ميده 😩😭❤️

حالا تا ببينم پيش ميره اينجوري يا فردا شب ميزنه زير قول و قرارهاش😂
اصن ببينم تا صبح ميخوابه يا نه😃

همين ديگه…. خواستم با شما هم اين حس رو به اشتراك بزارم🥰🙌

تصویر
۵ پاسخ

پسر من شب اول خوابید نصف شب بیدار شد دوباره اومد پیشمون .اولش می‌خوابه بعد یکی دوساعت بیدار میشه میاد پیشمون

چقدددددر خوب واقعا چیشد یه هو قبلش اقدامی کرده بودید کاش دختر منم اینجوری بره بخوابه

سلام عزیزم بسلامتی بعضی شبا اگه احساس دلتنگی کرد اشکال نداره دوباره بیاد پناهگاه امنش یعنی بغل مادر بخوابه
بیشتر از اینکه بچه ها به ما وابسته باشن ما به بچه هامون وابسته ایم

خدا حفظش کنه انشالله جان دلم

سلام عزیز دلم😍

چه خوب بسلامتی بچه داره مستقل میشه دیگه
درخواست دوستی نمی تونم بدم پرم بی زحمت اگه مایل بودید شمادرخواست بدید

سوال های مرتبط

مامان 👶💙علیرضا 💙👶 مامان 👶💙علیرضا 💙👶 ۱ ماهگی
سلام مامانا
دخترم ۴/۵ سالشه
یه هفته بود گلوش خس خس میکرد و سرفه داشت
و آبریزش هم بعدش شروع شد
البته هیچ تب نکرد تو این مدت

شنبه شب بردمش دکتر
گفت سرماخوردگی معمولیه
بهش سرماخوردگی و دیفن و ایبوپروفن داد و مصرف میکردم تو این دو روز مرتب

همون شنبه شب که بردیمش دکتر
یهویی نصف شب ساعت ۳ از خواب بیدار شد و.گریت شدید که گوشام درد می‌کنه و نیم ساعتی گریه کرد و بعد خوابید و دیگه تا امشب هیچی نگفت و مرتب داروهای رو میدادم

البته اینم بگم همون یه هفته قبل دو سه روزی چشماش هم آب میداد و چرک‌پس میداد که برای همون هم پماد داد و مصرف میکردم

اما الان مسأله اینه
امشب از ساعت دو بیدار شده و بهش داروش رو دادم و حالش خوب بود
ولی خوابش نمی‌برد
یهو ساعت ۴ بیدار شدم دیدم هنوز بیداره
ولی تب داره و از طرفی میگه گوش چپم درد می‌کنه
الان نمی‌دونستم با چی تبش رو پایین بیارم چون استامینوفن نداشتم
بدنش هم داغه مخصوصا سینه اش

دارم با یه دستمال به آب و‌ گلاب رو سینه اش میزارم تا تبش رو پایین بیارم
و خنکش کنم

اما خب الان من موندم دخترم چه مشکلی داره اینجوری شده
از ساعت دو خوابش نبرده تا الان که تازه خوابش برده

من الان باید چکار کنم به نظرتون؟؟
مامان رضایار مامان رضایار ۵ سالگی
مامانا یع راهنمایی ازتون میخوام رضایار تا خرداد کسی نمی فهمید چی مسگه گذاشتمش مهد الان مثل خودمون جمله بندی داره اگه هم یه کلمه رو کسی نفهمه دوباره درست تکرار میکنه میفهمن مشکل من اینه رضایار شش تا حرف رو تا چند ماه پیش بلد نبود ولی الان ق رو کامل یاد گرفت ج چ ح رو وسط کلمات میگه ل ر هم چند روزه داره میگه در کل رو به پیشرفته من تا اسفند بهش فرصت داده بودم گفتم اگه خوب نشد میبرم گفتار درمان که دیدم الان پیسرفت کرده واسع همین مسگم چند ماه دیگه هم صبر کنم بمدیر مهدشونم گفتم گفت اکی میشه فرصت داره از طرفی من خودم اگه زوم کنم رو یه کلمه عصبانی میشه میگه بریم یه بازی دیگه غیر مستقیم باشعر وقصه بهتر یاد مگیره ولی یکم وجدان درد دارم اینم بگم نمیزارم تا سن مدرسه برسه اگه تا چند ماه دیگه پیشرفت نکنه میبرم گفتار درمان با اینکه میدونم الان گفتار درمانو همکاری نمیکنه ولی یکم عذاب وحدان دارم حتی مشاور دکترشم گفت بزار مهد اکی میشه کسی تو این شرایط هست