۹ پاسخ

والا ب نظر من ک هرچی حساس باشی و وسواس داشته باشی بدتره...بعدشم ک الان مریضی ها ریخته تو بیمارستان ها و مطب ها ک شما هی میبری...بدی خانوادت بوسش کنن بهتره تا ببری مطب

اهمیت نده عزیزم
اگه راحت هم بگیری همین آدما میگن ببین چه مادره بیخیالیع

شما کارخونه میکنی نمیبری جای شلوغ ولی به کسی نگو بوس نکنه بدشون میاد ولی تند تند هم دکتر نبر خوب نیس برای هر تق و توقی دکتر ببری الان مریضی ها بیرون ریخته تا میتونی کمتر ببر بیرون یا دم دست بقیه باشه هر کی هم هرچی گفت از این گوش بشنو از اون گوش در کن

برات مهم نباشه عزیزم
همین آدما وقتی بچت مریض شد میخوان غر بزنن مامانش بیخیاله مراقب بچه نیست

منم همینطورم مثل خودت بوس نبایدکنن همه دکترام دائم میگن نزاریدبوس کنن

خیلی زیاد ب خودت سخت بگیری خودتم اذیت میشی بعدا کم میاری ،مراقبش باش همه جوره ولی دیگه خیلی م خودتو اذیت نکن

ما همه جا میریم مهمونی دعوتی عروسی خرید همه هم بغل وبوس میکنن. بهت حق میدم مادری نگرانی ولی یکم درمورد این چیزا سخت نگیر روی تربیتش سخت باش

خیلی سخت نگیر که خودت اذیت بشی . ولی اینکه جای شلوغ نبری و نبوسنش به نظرم درسته. چون بچه زود مریض میشه

من همه جا میبرم دخترمو همه هم بغلش میکنن بوس میکنن جاهایی شلوغ هم خیلی میریم خداشکر دخترم اصلا مریض نمیشه حساس ک باشی بچت همش مریض میشه

سوال های مرتبط

مامان آریا مامان آریا ۱۱ ماهگی
مامان ایرمان👶🏻 مامان ایرمان👶🏻 ۱۴ ماهگی
بچه داری چقدررر استرس به ادم وارد میکنه
از همه نوعش...
من همش از دو سه سالگی میترسیدم که میگن بچه ها لجباز میشن و بهونه گیر
اما والا پسر من همین الان اینطوریه
من واقعا خستم
دلم میخواد چشامو ببندم چند روز هیچ کس باهام کاری نداشته باشه
اگرچه میدونم در اون حالتم باز فکرم پیش بچمه
از وقتی که بچه دار شدیم خیلی وقتا با همسرم به مشکل خوردم
سر اینکه نیستش
که نمیتونه تو سختیا کنارم باشه و من همش دست تنهام
که بهش میگم درکم نمیکنی
هیچ وقت و حوصله ای نداریم که کنارهم باشیم
همش شده بچه...
چون خیلی عزیزه برامون ولی چقد ما رابطمون سر بچه یه جاهایی به مشکل خورده
چقد توی این یک سال باهم بحثمون شد ما که قبلش واقعا اینطوری نبودیم
انتظارات و توقعات و خستگی و تفاوتامون توی رفتار با بچه و و و و...
😢😢
کم اوردم حقیقتا
حس ناکافی بودن...
مامانم اینام از یه طرف با انتظارا و رفتاراشون تحت فشارم میزارن
هیچ وقت اندازه ی این روزا خستگی جسمی و روحی رو باهم و تا این حد تجربه نکرده بودم
میترسم از اینده
فقط از خدا میخوام کمکم کنه که بتونم سربلند باشم و این روزا برام بهتر بگذره
و مادر خوبی باشم براش
مامان محمد مهدی✨ مامان محمد مهدی✨ ۱۱ ماهگی
یه راهکار به این مادر خسته بدید.
پسر من از اولش خییییلی نق نقو بود اولش با کولیک و رفلاکس و تا الان که دائم بغل. با هر چیزی که سرگرمش کنی کوتاه مدته و سریییع صداش در میاد. هیچ کاری انجام نمیده فقط غلت زدن و نشستن منظورم اینه اصلا سینه خیز و چهار دست پا نمیره و حتی سعی هم نمیکنه. اولش همه بهم میگفتن بابا اینو نگو همه بچه ها همینن ولی وقتی کم کم پیش رفت دیگه خودشون هم دارن میگن که واقعا محمد مهدی نسبت به بقیه بچه هایی که دیدیم خیلی بی قرار تره. نمیدونم چکار کنم اخه از چیه.
کلی باهاش تمرین میکنم چهار دست پا بره از اول تا اخرش گریه میکنه و نق میزنه. باهاش تمرین میکنم دست بزنه و هیچی...
کسی هست مشابه این شرایط رو دیده باشه؟!
پیش پزشک خودش بردم یه شربت داده برای استخوان سازی تا تقویت بشه ولی از نظر من محمد مهدی اصلا استخوان بندی ضعیفی نداره از بچگی خودشو میتونست محکم نگه داره و وقتی یک ماهه بود کامل کمرشو بلند میکرد بالا.
نمیدونم خیلی خسته ام روز ها فقط منتظرم بگذره تا شب بشه و همسرم بیاد محمد مهدی رو بگیره!
الانم خونه مادر شوهرمیم دو نفری از پسش بر نمیایم. اخه چشه این بچه🥲