دلم خیلییییی گرفته اینقد که دوس دارم چشامو ببندم دیگه باز نکنم😔😔😔😔😔
کاش هیچوقت مهر نمیشد دو سال پیش واسه اومدن کوچولوم لحظه شماری میکردم زمانی به دنیا اومد باورم نمیشد دقیقا رور تولد خودم بود ۷/۱۵ مگه میشه اصلا باورم نمیشد تو ماشین که با همسرم از بیمارستان میومدیم خونه کلی پز تولدمون میدادم که پسرم با من تو یک روزه قراره تولدمون تو باغ جشن بگیریم هر سال ست لباس بپوشیم فلان فلان و کلی ذوق برا این اتفاق که خدا ناخواسته انجام داده بود😭😭😭😭
اما هیچوقت اون اتفاق نیوفتاد سال اول مریض بود الانم که اصلا نیست هیچوقت فکر نمیکردم وقتی به این روز نزدیک بشم دلم بخواد بمیرم😭😭😭
حالم اینقد بده که از هیچکس نمیتونم مخفی کنم ناخداگاه یهو انگار یکی آب سرد میریزه روم لرز میکنم
دارم نگاه میکنم به عکسی که پارسال روز تولدش گرفتن و چقد دعا کردم خوب بشه و الان فقط میتونم بگم خدایا راضی ام به رضات فقط آرومم کن خودت من از دست خودم کاری بر نمیاد 😭😭😭

تصویر
۵۰ پاسخ

چقدر هم پسرت خوشگل بود
😭😭😭😭

چقدر خوشگل بوده
حیف سهم خاک شد
خدا صبرت بده

بمیرم برا دلت خدا خودش صبرت بده و ان شاالله که بزودی جاش،سبز میشه ان شاالله

چقدر سخته.خدا به دلت صبر بده

وااای بمیرم برا دلت محدثه من و تو چقد شبیه همیم هر دو تک فرزند هر دو پسرامون روز تولد خودمون به دنیا اومدن ولی خیلی زود پر کشیدم بمیرم برا خودمون😭😢😭😭😭

وای عزیزم بمیرم برات‌ چقدر ناراحت شدم خدا بیا‌مرزه فرشته کوچولو بهشتی رو

انشالله خدا یه گل پسر بهت میده که جای خالیشو برات پرکنه خدا رحمتش وحکمتش زیاده ! به امید اونروز برات خوشحالیم که بیای واز بچه ی نازت تاپیک بزاری گلم!

خدا صبرتون بده عزیزم ولی خدا به بنده هاش همه خوبیها رو یکجا نمیده همه باید امتحان بشیم

درخواست بده عزیزم

خداانشااله به دلت آرامش بده به هرطریقی شاد میشی وحال دلت عوض میشه🤲

الهی بمیرم برات 🫂😭
خدا دل مهربونت روآروم کنه عزیزم

روح پاکش شاد عزیزم خدا به دلت صبر بده هرچی بگی حق داره یه وقتایی نباید بریزی توخودت جانم خالی شو هیچ کس از دلت خبر نداره🤍🖤

خدا بهت صبر بده عزیزم انشاالله زود یه پسر سالمم بهت بده ذوقشو بکنی

خدا فقط بهت صبر بده😭😭😭😭از ته دل گریه ام گرفت
با حکمت خدا نمیشه جنگید

خداصبرت بده وبه آرامش برسی گلم. خدابزرگه انشاءالله به زودی جاش برات سبزبشه

خداوند بهتون صبر بده و آرامش 😪فرشته کوچولوتون ان شاالله شفیعتون باشه
یه تاریخ هایی ادمو داغون میکنه 😔
دیروز ۷/۷هم سالگرد شوهر خواهرم بود همش ۲۲ سالش بود

خدا بهت صبر بده خشکلم

خدا صبر بده بهتون عزیزم🖤

انشالله خدا بهت پسر سالم و صالح هدیه کنه
محمد طاها عزیز جاش خوبه محدثه جان الاهی فدایه دلت بشم رفیق

از بس درد گشیدم و دارم میگشم اصلا نمیتونم دل داری ات بدم با هر کلمه ات اشک ریختم 😭😭😭😭
این دنیا خیلی نامرد هست و خیلی حرف ها بهمون بده کاره

عزیزم خدا به دلت صبر بده داغ فرزند خیلی سخته امیدوارم روزای خوبی خداا برات رقم بزنه

الهی فداتشم خیلی سخته😢😢😢خدا انشالله بدلت آرامش بدع مهربونم

خدا دلتو آروم کنه عزیزم هرچی صلاح خدا همین میشه خدا هیچکسو با بچش امتحان نکنه

سلام خوبی گلم من زیاد سر در ننیار از گهواره درخواس دوستی دادم بهتون و خیلی خوشحال شدم ازینکه فهمیدم همشری هستیم

خدا صبرت بده عزیزم

اخ بمیرم برا دلت. خیلی ناراحت شدم و اشک ریختم 😔😔😔خدا صبرت بده

عزیزم روحش شادغمتونبینم خواهری گریم گرفت

عزیزم لرز به تنم افتاد خدا به دلت آرامش بده

عزیزم،خدا به دلت صبر بده

الهی بعدازاین بهترینها نصیب حال دلت باشه آبجی‌.روزگار دیگه 😔😔

خدا بهت صبر بده
انشالله خدا جاشو برات با بچه سالم سبز کنه

ای جونم خدا بدلت صبر بده خیلی سخته بچه ازدادن 😭 امروز روز فوت دختر منم هست دلم گرفته
خدا دقیقا توهمین روز پسرمو بهمون داده
تولد پسرمه
نمیدونم خوشحال باشم یا گریه کنم حال عجیبیه

بگردم برای دل شکسته ت خواهر🥲💔

عزیز مریضیش چی بود؟؟آن شاءالله که خدا بهت صبر بده

الهی بمیرم برا دلت گریم گرفت به خدا😭😭😭😭

چرا اخه؟خیلی متاسفم عزیزم
چرا پرکشید ؟😭

دل منم گرفت

ای خدا اخه چی بگم اروم شی دل خودمم آشوب شد 😭😭

الهی عزیزم مطمئن باش پیش خدا جاش خیلی خوبه
هممون رفتنی ام عزیزم انشالله خدا عمر با عزت بده بهتون
شاید بتو نی با این فکرا یکم اروم تر بشی برو سر مزارش یکم آروم بگیری
از خدا صبر بخواه

خدابهت صبربده چقددلم گرفت😭😭

خدا بهت صبر بده عزیزم

😪😪😪😪😪

الهی عزیزم
خدا انشاالله زودی برات پرکنن

زودتر خوب بشه رویاهاتون باهم باشه عزیزم

بمیرممم😔😔😔😔

چقد دلم گرفت خدا بت صبربده 😭😭😭

الهی به رقیه آمین🙏🥺

چقدر دلم گرفت💔💔💔😔

انشالله زوده زود خدا بهت یه پسر میده با اون این کاراروانجام میدی

عزیزم🥹بگردمممممم😔

مقالات مرتبط

بیماری آبله‌ی میمونی
بیماری آبله‌ میمونی در ایران و میزان کشندگی آن
چگونه کودک را از پوشک بگیریم
چگونه کودک را از پوشک بگیریم ؟+ فرآیند سه روزه
رفتار خودخواهانه کودکان
علت رفتار خودخواهانه کودکان و برخورد مناسب با آن
رفتار با کودک حاضرجواب
رفتار مناسب با کودک حاضر جواب

سوال های مرتبط

مامان جوجه مامان جوجه ۲ سالگی
از شیر گرفتن بچه🙂؛

پارت۳:

از حال خودم بگم که من از خرداد ماه سینه مو گاز میگرفت و خون میومد (عکسش رو پایین میزارم )ولی به هر سختی بود تحمل کردم و تمام تلاشمو کردم که به دو سالگی برسونمش و تا دو سال شیر کاملش رو بخوره چون اگه کمتر میشد خودم عذاب وجدان داشتم و هیچ جوره با خودم کنار نمیومدم،۱۵ شهریور که تولدش بود،۱۶استارتش زدم، ۱۶ اوکی بودم ولی۱۷ سینه هام عین بادکنک باد کرده بود و به حدی درد میکرد که به کوچکترین لمسی حساس بود حتی رو دوشی کیفم!!! حال روحی مم بد بود یاد اولین باری که شیر خورد میافتادم ،🥺♥️ یاد روزایی که هم شیر میخورد و هم منو نگاه میکرد و اینا همش حالمو بد میکر،دست خودم نبود توی ذهنم مرور میشد دوست داشتم بخوابم و به هیچی فکر نکنم ولی نمیشد و بچه م بیقرار بود و باید کنارش می‌بودم...
خلاصه اون روز به حدی درد داشتم که کمرم راست نمیشد و این درد ادامه داشت تا شب که توی خواب عمیق بهش شیر دادم،سبک و راحت شدم و تا الان خدا رو شکر حالم خوبه ولی امشب که نمیخوام شیر شب بهش بدم معلوم نیست چی پیش بیاد ؟!
دعا کنید همه چی خوب پیش بره ان شاا...شما هم این مرحله رو به خوبی بگذرونید♥️
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان پسر کوچولوم مامان پسر کوچولوم ۲ سالگی
۲سال پیش چنین روزایی بود که ماه‌ها دراز کش بودم .شبها تا صبح بیدار بودم از ترس ...هر روز تاریخ گهواره رو نگاه میکردم که یک روز گذشته باشه .چنین روزایی بود که دیدن آسمون خدا برام شده بود آرزو .چقدر سخت می‌گذشت موقعی میگفتن اگر قسمتت باشه
میمونه .چقدر سخت بود موقعی میگفتن خودتی و شانست .خدایا من تو رو باور کردم .خدایا من ۲ سال پیش اینو با جون دل درک کردم که میگن تا خدا نخواد برگی از درخت نمیفته. ۲سال گذشت و روزی نبود که من بخاطر داشنت خدا رو شکر نکنم .خدایاااا شکرت .خدایا از این به بعد هم پسرم رو بهم ببخش ....پسرم چه خوب که به دنیا اومدی و چه خوبتر که دنیای من شدی
تولدت هزاران بار مبارکمون
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان محمّدمهدی مامان محمّدمهدی ۲ سالگی
سلام و ادب
مامانهای گلی که بچه دو تا سه ساله دارند. بچه های شما هم وارد فاز لجبازی و نه گفتن شدن؟! نه به همه چیز و لجبازی که خودشم نمیدونه چی میخواد :/ البته این ویژگی سن دو تا سه سال هست، اما بچه من که الحمدالله آروم بود همیشه انگار یهو یادش اومده که به سن لجبازی سلام کنه و از چند روز قبل از تولد دو سالگیش با قدرت شروع کرده👀 من دارم سعی میکنم با نرمش و آرامش طی کنم ولی سخته، مخصوصا برای چند روز آینده نگرانم که همسرم نیستن و بخواد دلتنگ هم بشه..
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان هانا🧚🏻‍♀️ مامان هانا🧚🏻‍♀️ ۲ سالگی
فردا ساعت ۸صبح قراره زایمان کنم البته دو سال قبل😍😍😂
چه روزایی داشتیم چقدر سوال میپرسیدیم چقدر به سوالا میخندیدیم

یه سوال که یکی از دوستان پرسیده بود هیچوقت یادم نمیره
البته گوشیم رو میز بود بعد نوتیفیکیشن اومد همسرم دیده بود و کلی خندید بهش😂🙃
سواله این بود:
آیا سکسکه حرکت حساب میشه؟؟


هانا و کادوهای تولدش
عاشق سگهای نگهبانه
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان هانا و هاکان🐣🐾🐻 مامان هانا و هاکان🐣🐾🐻 ۲ سالگی
مامانا بچه های دو ساله شما الان تو مهمونی ها چطوری هستن؟
امشب رفتیم خونه یکی از اقوام که برای دخترم تقریبا غریبه به حساب میاد
رسما سرویسم کرد
کلا چسبیده بود به من
هر کی هم سمتش میومد جیغ و گریه در حدی که سیاه و کبود میشد

واقعا اعصابم خورده فکر نکنم این اخلاقش هیچوقت خوب بشه🤦‍♀️
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان آراسیم مامان آراسیم ۲ سالگی
من دیگه رد دادم
یعنی دیگه نا امید شدم
دیگه هیچ راهی واسه از شیر گرفتن پسرم به ذهنم نمیرسه، چرا انقدر سرسخته این بچه
اصلا نمیدونم دیگه چیکار کنم
هر راهی بگید امتحان کردم شما فقط بگید من فقط جوابم اینه که اینم امتحان کردم
اصلا باورم نمیشه تو رو خدا بگید چیکار کنم؟
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان محمدپارسا مامان محمدپارسا ۲ سالگی
وقتشه که پسرمو از شیر بگیرمش خیلیم اذیتم می‌کنه تمام شب و روز فقط میگه می می و اول میبوستش کلی ناز می‌کنه. میگه ممه خانوم بخورم بعد میخوره اما اصلا نمیتونم دلم نمیاد نمی‌دونم چطوری با خودم کنار بیام که از شیر بگیرمش خاستم تدریجی کم کنم که اصلا نشد بدتر میخوره با خودم اصلا نمیتونم کنار بیام از طرفیم واقعا اذیتم و دیه داره استخونامم ازبین می‌ره شبام که تا صبح بیدارم
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان مامان پسرم ا مامان مامان پسرم ا ۲ سالگی
بعضی از بچه ها چرا انقد بد میشن من ۵ سال دارم بخاطر پسرم میسوزم میسازم این زندگی گوفتیو تحمل میکنم فقط بخاطر پسرم بخدا الان پسرم کلان طرف پدرش هرچی میگم گوش نمیده با شوهرم بحثم میشه کلا طرف اون به من میگه بروخونه پدرت همشه پنچ سالش دیگه دلم شکست ازدست خدا اون از شوهرم اونم از بچه ی که پنچ سال بخاطرش تحمل کردم این اخرش دیگه میخام برم طلاقم بگیرم ولی یه دختر دوسال دارم اون وابسطم نمیدونم اون چیکار کنم شوهرمم نمیده ببرم دارم دق میکنم از دست این زندگی
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان آزیتا مامان آزیتا ۲ سالگی
دلم می خواهد بمیرم از دست این بچه دخترم وقتی یه چیزی می بین جیغ داد که بده من خراب کنم اینقد گریه می کن که چشم هاش باد می کن یه جای میرم همشه جیغ داد که وسایل بقیه رو بده به من چیکار کنم آیا خوب میشه راه حلی داره یا بزرگ بشه بهتر میشه
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان دلوان مامان دلوان ۲ سالگی
من ماه ها تلاش کردم که دخترمو از شیر بگیرم از یک سال و چهار پنج ماهگی
با تلاش های زیاد تونستم فقط واسه خواب ظهر و شب بدم بهش،واسه خواب ظهر میبردمش تو ماشین میخوابید اما این هم واقعا شدنی نبود…
یکی از مامان ها بهم گفت دو سالش که بشه راحت خودش میزاره کنار
باورم نمیشه امشب واسه خواب شب خود به خود خودش بدون سینه خوابید
خدایا باورم نمیشه
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان مهراد مامان مهراد ۲ سالگی
تجربه از شیر گرفتن
مهراد از اول فقط شیر خودمو میخورد.
از دو ماه پیش تصمیم گرفتم یه کم کمترش کنم.آخه جوری شده بود که میرفت و میومد لباسمو میداد بالا که بهش شیر بدم.
خلاصه گذشت تا ۲۰ روز قبل از ۲سالگیش...دیگه تو روز بهش ندادم..و فقط یکی دوبار نصف شب که بیدار می شد بهش میدادم..حتی موقع خواب هم نمیدادم.
یکی دو روز اول خوب بود.اصلا اسمش رو نمیورد..اما چون نصف شبها بهش میدادم، فهمیده بود، به خاطر همین گاهی اوقات که از خواب بیدار می شد یا تو طول روز بهونه ش رو میگرفت..خلاصه که تصمیم گرفتم اون یکی دوبار تو خواب رو هم قطع کنم..و الان یک هفته مونده به ۲سالگیش کامل از شیر گرفته شد.
بقیه ش رو تو کامنت میگم...لایک کنید که بالا بمونه👍
مامان ترنج مامان ترنج ۲ سالگی
سلام مامانا خواستم تجربه از شیر گرفتنم رو بهتون بگم شاید به دردتون بخوره
من شیر شب دخترمو تدریجی قطع کردم بعد رفتم سراغ شیر روزش اونم تدریجی کم کردم تا به یکی دو وعده رسید که یکیش عصر بود یکیشم دوباری هم صبح زود می‌خورد و می‌خوابید. برای این دو سه وعده آخر تلخک زدم چون دیگه اصلا نمیشد قطعش کنم (بچه به شدت وابسته ای بود) خیلی خوب کنار اومد الان گاهی همون اول صبحش یه نقی میزنه که میذارم رو پام و باز میخوابه ( هنوز یک هفته نشده) ولی طول روز اصلا سراغش نمیاد خودمم اصلا دردی حس نکردم ( خلاصه ترکیبی از روش تدریجی و یکدفعه بود )
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان فاطمه زهرا مامان فاطمه زهرا ۲ سالگی
درد دل ❤️‍🩹💔❤️‍🩹









زوری که فهمیدم فاطمه زهرا مشکل داره دنیا رو سرم خراب شد این دکتر بردم و دکتر بردم ولی تا خدا نخاد برگ از درخت نمیوفته ❤️‍🩹💔
شب و روز ام شد گریه و دعا که خدایا حال فاطمه زهرام خوب بشه ولی 😔
یک سالگی براش تولد نگرفتم گفتم تا دو سالگی خوب میشه باز براش تولد میگیرم
امروز دیدم فاطمه دوسالش شده ولی 😔💔دارم با اشک مینویسم
خدایا منو تو چ امتحان سختی گذشتی
برای یه مادر پدر خیلی سخته بچه دو سال باشه ولی هیچ کاری نگنه گوشه خونع افداده باشه 😔
ارزو داشتم فاطمه زهرا حرف بزنه
گردن بگیر
راه بره
چهار دست وپا بره
بشینع
شیطونی کنه
و
و
ولی من باز هم امید دارم که فاطمه زهرام خوب میشه
وقتی بغلش میگنم اه میگشه یعنی ون موقع خدا از حالم خبر داره 😔💔😔
وختی باهاش تمرین میکنم بهش میگم تو خوب میشی عزیزم برام میخند
ولی من اشک ام میریزه
یعنی خیلی حرف ها تو دلم موده
برا فاطمه اسفند رو آتیش هستم
خیلی سخته

خدا خیر بده ون مامان های رو که کمک ام کردن که تا امروز شرمنده فاطمه خانم نشم الهی که خدا به زندگی تون برکت بده 🤲🫀
مشاهده ۳۶ پاسخ دیگر
مامان سارا مامان سارا ۲ سالگی
دخترم حدود یک ساعت برا گوشی گریه میکرد منم ندادم عصبی شدم کلی داد زدم هر کار میکردم آروم نمیشد لجباز شدید الان که خوابید منم از سر درد میخام بمیرم من کاری کردم انقدر لج‌میکنه منم زود عصبی میشم دست خودم‌نیست
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان عماد مامان عماد ۲ سالگی
مامانا من از هفته بعد میرم سرکار یه هفته ۱۲ میرم تا ۶🙄🙄🙄🙄
یه هفته ۷ تا ۱ ظهر سال پیش اصلا نتونستم مدیریت کنم از کار میومدیم خسته بودیم نمیشد تو یه ساعت غذای خوب بپزم وقتایی که صب بودم
و وقتایی هم که ظهر بودم ناهار نمیتونستم بپزم چون از ۱۱ باید حاضر میشدم عماد و ببرم پیش مامان و.... زیر غذارم نمیتونم روشن بزارم چدن شوهرم دو میاد خونه باید ناهار حاضر کنم حداقل اون بخوره بیچاره سال پیش همش سیب زمینی و تخم مرغ خورد
به نظرتون چطور مدیریت کنم مخصوصا شیفت بعد از ظهر خودم چیزی نمی‌خورم ولی شوهرممم....
خلاصه نیاز به راهنمایی دارم...
مشاهده ۸ پاسخ دیگر