۲۲ پاسخ

برو سر بزن زیاد نمون
باباتم ک اینطوری گفت بگو بچه ها اونجا بیشتر اذیت میکنن و من بجای نفس کشیدن بیشتر اذیت میشم
دلایل دیگه نگو

دقیقا منم همین مشکلو دارم تا میرم شهرستان به غلط کردن میوفتم که دیگه نرم ازبس هم بچها اذیت میکنن هم اونام دیگه طاقتاشون کم شده یه چیزی میگن من ناراحت میشم.شوهرمنم ازخداشه که برم شهرستان اماایندفعه قسم خوردم دیگه نرم فعلا چندماهه که نرفتم هرچیم خانوادم میگن بیا میگم خونه خودم راحتم‌.بااینکه سختترین روزا رو دارم میگذرونم😵‍💫😵‍💫😵‍💫

منم میرم خونه بابام از دوساعت که بگذره دیگه حوصلشون نمی‌کشه و شلوغی کنن بهشون یه چیزی میگن حقم دارن سنی ازشون گذشته واقعا ما بچه ی خودمونن جوونم هستیم مغزمون کشش نداره اوناهم گناه دارن طفلیا چندتا بچه ی خودشونو بزرگ کردن الان سر دوکلمه که نمیشه ازشون زیاد به دل گرفت برو یه هوایی عوض کن خونه فامیلاتون برو با مامانت برید بیرون بچه هات مدرسه برن دیگه تایم نداری بری بخدا کیفشوبکن

من درک می کنم چی میگی من مامانم پایین هم هست فقط با بچه ها میرم یه چیزی بهش میدم بخوره و سریع برمیگردم بالا اصلا جوش یه جوریه بنظرم منفیه منم فوری عصبی میشم و به بچه هام چیزی میگم بخاطر همین ترجیح میدم تو خونه خودم باشم

اسم دوقلوهات پونه و نعنا هستش؟😍🤩

والا من منتظرم مامانم بگه بیا برم .چون ساکمم جمع کردم چون واقعا مدت طولانی خونه کلافه میکنه ادمو 😅از یطرف همه ی این چیزایی ک میگی هست .و اینکه مامان من خیلی حساس و میترسه دخترم بره حیاط اتفاقی بیفته بر خودمم سخته چون دائم باید دنبالش باشم اتفاقی نیفته ...برهمین بمن همیشه میگه خونه مادر شوهرتم نرو چون خطرناکه .واینکه ممکنه چیزی بگن ناراحت شی.امن ترین جا فقط خونه .همه ی اینا درست ولی نمیشه چون میگن چون اتفاق میفته جایی نری ادم احتیاج داره ب معاشرت .منم حساسم کسی چیزی بگه ناراحت میشم شاید بروز ندم ولی بهم برمیخوره

بگو بچها اذیت میکنن حوصله ندارم برم بیرون بیشتر اذیت میکنن

عزیزم دیگ اوناهم ادمن بالاخره وقتی چند روز اونجایی ممکنه به بچه ها هم یه چیزی بگن از ته دلشون که نیست حتما دوس دارن که بری پیششون بمونی که اصرار میکنن

عزیزم برو بمون ، به مامانت بگو چون بچه ها اذیت میکنن و شما حوصله ندارین خیلی اذیت میشم، پیشاپیش ازشون معذرت خواهی کن و اگر بچه هاتو دعوا کردن شما به دل نگیر بزار رو حساب سن و سالشون که صبرشون کمتر میشه، کلا وقتی بچه ها دور از خانواده هستن زمانی که میرن پیش خانواده ها خیلی خودشونو لوس میکنن و شر میشن ، چون براشون تازگی داره پسر خواهر منم همینجوری بود زمانی که خواهرم میومد پسرش از ذوق زیاد کنترل و لیوانی بود به سمت ما پرت میکرد

یه هفته بمون ولی حالا شوهرت نیاد دنبالت بابات برسونت ماکسیم بگیر اژانس بگیر

بگو بهشون میایم اونجا بچه ها بعد چند روز ادیت میکنن شمام ناراحت میشی ی چیزی میگین باز من ناراحت میشم انشالله عید بعد خودشون اصرار میکنن ک نه بیا چی بگیم و فلان و اینا😅 تو حرفتو زدی دگ اونام حواسشون هست

مامان منم میگه بیا میرم اونجا پسرم خوبه باهاشون ولی دخترم و خواهرم فقط دعوا میکنن خواهرم کوچیک تر از اینه حسودی. خالش رو میکنه فقط ینی دیوونه میشم ولی پسرم خیلی خوبه اونجا رفتنی اذیت نمیکنه

والا من منتظرم مامانم تعارف الکی کنه زود برم ، حالا چیزی بگن به بچه ها چی میشه اونام اندازه تو دوست دارن بچه ها رو

عزیزم ببین میفهمم چقدر سخته شرایطت من که مامانم اینا تو یه شهریم اگه دوروز پشت هم برم خونشون روز سوم مامانم میگه نیا چون اهورا خیلی اذیت میکنه و خودمم کلا از زندکیم عقب میوفتم ولی شما که راهتون دوره براتون سخت تره نمیتونی که اصلا نری خونه پدر و مادرت که فقط میتونی یه کار کنی اینم اینه که بری ولی مدت طولانی نمونی مثلا بری دوروز بمونی و روز سوم حرکت کنی برگردی خونت اینجوری هم کسی اذیت نمیشه که بخواد بهت حرفی بزنه هم چند روز متوالی نیست که بخواد روی برنامه غذایی و خواب بچهات تاثیر بزاره اونجا هم رفتی میتونی موقعه خواب بچهات که میشه ببریشون داخل یه اتاق و محیط رو براشون مثل تو خونه درست کنی و بخوابونیشون

برو و زود تر برگرد خونه

بگو شرایطشو ندارم شما بیاید قدمتون رو چشمم

پدرومادرن دوس دارن دختر یا نوه هاشونو ببینن من بودم میرفتم و تحمل میکنم منم با اینکه یه بچه دارم دخترم اونجا چون دورش شلوغ شبا دیرتر میخوابه و صبحا زودتر بیدار میشه و به قول شما برنامه غذاش عوض میشه و حالا هر کی یه نظری میده به کنار ولی باز میرم.

اشکال ندارع عزیزم برووو

منم شرایطم مثل شماست ولی خب چاره چیه اونا مقصر نیستن بچه های ما شیطونن اذیت میکنن برو چند روز بمون زود برگرد

برو خودتم استراحت میکنی

بگو شما بیاین خونم

عزیزم میفهمم چی میگی سخته
اما خب بچتو بزار پیش مامانت برو یه چند روز بمون حالو هوات عوض شع

سوال های مرتبط

مامان دخترکم مامان دخترکم ۱۲ ماهگی
خانوما یه سوال
به بچه دوم فکر میکنید؟؟؟؟
من فکر میکنم تا ۱۰ سال دیگه هم دومی و نیارم
خیلی اذیت شدم سر دخترم !!!
از خانواده ام دورم همه چیز بچه گردن خودمه ب هیچ وجه کمکی ندارم تا حموم بخام برم با بدبختی میرم دخترمم خیلی وابسته مه ..از همه چیز زندگی عقب موندم قبلاً میرفتم کلاس های مختلف الان دیگه هیچی
از وقتی دخترم دنیا اومده آرایشگاه فقط دو بار رفتم مجبورم خودم صورتمو اصلاح کنم دوست دارم موهامو رنگ بزارم ولی نمیتونم دخترم پیش کسی نمی‌مونه حتی باباش💔💔
چند وقته میخام برم لباس بخرم نتونستم میخام برم بگردم لباسی ک دوست دارم و پیدا کنم با بچه نمیشه یکم بیشتر طول می‌کشه شروع می‌کنه نق زدن
الان چند وقته میخایم بریم گردش و تفریح نمی‌تونیم کلا خونه نشین شدم 🥲🥲
یه اخلاق مزخرفی هم دارم ک خیلی حساسم رو بچه میگم اصلا نباید گریه کنه و اذیت کنه
ولی خب خدایی دخترم اذیت کاره هنوزم ک ۱۰ ماهشه دیگه شب ها تا صبح ۲۰ بار بیدار میشه و گریه می‌کنه 💔
واقعا نمیتونم ب بچه دوم فکر کنم همسرمم میگه تا چند ساللل دیگه بچه نمیخام
ولی باز دلم واسه تنهایی دخترم میسوزه واااای من چه غلطی کنم واقعاااااا